بایگانی مقالات

  • آیا بین اعلمیت و مرجعیت، «تلازم» برقرار است؟!

  • متأسفانه یکی از اشتباهاتی که در زمینۀ مسألۀ مهمّ مرجعیت صورت گرفته، خلط بین اعلمیت و مرجع شدن است! به این معنا که بسیاری از اهل علم و حتّی مردم گمان می کنند هر کس که مفتی و اعلم بود، لزوماً مرجع تقلید هم می تواند باشد؛ حال آنکه از دیدگاه ما به هیچ وجه چنین تلازمی در این میان وجود ندارد؛ زیرا مجتهد و اعلم بودن شرایطی دارد، و مرجعیت هم شرایطی دیگر را می طلبد. این طور نیست که اگر کسی در بحث های علمی و نظری مجتهد و حتّی اعلم بود، لزوماً بتواتد از عهدۀ وظائف و مسئولیت های مرجعیت که – علاوه بر صلاحیت های علمی و فکری – از صبغۀ مدیریتی، اجرایی و عملیاتی برخودار است، برآید.

    ممکن است کسی از نظر علمی، ذهن قوی و تحلیل گری داشته باشد، اما از نظر عملی و مدیریتی، حتی قادر به ادارۀ خانوادۀ خود هم نباشد تا چه برسد به ادارۀ مثلاً ده ها میلیون شیعه در سرتاسر جهان!

    علّت خلط میان اعلمیت و مرجعیت، همسان پنداری شرایط و ویژگی های این دو حیثیت است؛ یعنی از این مطلب مهم غفلت شده که مجتهد شدن و بلکه اعلمیت در فقه، صرفاً مبتنی بر یک سلسله ویژگی های علمی و فکری است، اما مرجع شدن علاوه ویژگی های مذکور، نیازمند برخی صلاحیت های عملی، اخلاقی و مدیریتی است. از باب مثال کسی که فقط مجتهد و مفتی است، ممکن است از نظر اخلاقی و شخصیتی، فردی ترسو یا بی تدبیر باشد، اما این صفت ترسو بودن یا ضعف در مدیریت در استنباط وی تأثیری نداشته باشد، ولی کسی که علاوه بر اجتهاد، متصدّی مقام مهمّ مرجعیت می شود، حتماً باید فردی شجاع و مدیر باشد؛ در غیر این صورت ممکن است به دلیل ترس و سوء مدیریت خود، موقعیت اجتماعی و زندگی مقلّدان خود را به مخاطره بیاندازد و مثلاً امکانات مالی و غیر مالی ای که در اختیار دارد را در موارد ضروری و حیاتی و آن طور که شایسته است به کار نبندد.
    باید توجّه داشت که اعلمیت بیشتر نیازمند استعداد و ویژگی های علمی و فکری است، اما مرجعیت علاوه بر این موارد، متوقف بر صلاحیت های شخصیتی، عملی، اخلاقی و مدیریتی است.

    ممکن است کسی بدون اینکه مدیر، شجاع، سیاست مدار، آگاه بر شرایط و اقتضائات زمانه و زیرک باشد، مفتی و مجتهد اعلم بشود، اما یک چنین شخصی امکان ندارد بتواند مرجع خوبی از آب در آید؛ زیرا مرجعیت علاوه بر شرایط و ویژگی های مجتهد و اعلم بودن، نیازمند الزامات و صلاحیت های بیشتری است که هر مجتهدِ اعلمی لزوماً واجد آنها نیست!

    به عنوان یک مثال دیگر، اگر یک حقوق دان، قانون اساسی کشور خود را با همۀ جزئیات و تفاصیل آن به خوبی بداند و حتی آن را حفظ کند، آیا او صلاحیت دارد – به صرف اینکه فقط قوانین را می داند – رئیس جهمور شود؟! خیر! چرا که می گوییم لازمۀ رئیس جمهور شدن، فقط اطلاع ذهنی از قوانین نیست، بلکه شروط دیگری هم می طلبد از جمله: مدیریت، سعۀ صدر، شجاعت، مردمی بودن، برخورداری از توان جسمی قابل قبول، آشنایی با مسائل روز کشور خود و جهان، زیرکی و تیز فهمی و غیره. همین مسأله در زمینۀ اعلم شدن و مرجعیت هم وجود دارد.

    ❗️ به همین دلیل است که ما معتقدیم در مقام فتوی، زن می تواند مفتی شود و دیگران هم جایز است از او تقلید کنند، زن حتی قاضی هم می تواند بشود، اما در مقام مرجعیت نمی تواند قرار بگیرد!

    بنابراین، هر فرد مجتهد و اعلمی نمی تواند و نباید در مقام مرجعیت قرار بگیرد، مگر اینکه از شرایط و ویژگی های مورد نیازِ مرجع شدن برخوردار شود. ما نباید بین این دو خلط کنیم؛ زیرا «شرایط الفتوی» یک چیز است و «شرایط المرجعیة» چیز دیگر!

    • تاریخ : 2017/04/27
    • تعداد مشاهده : 1319

  • ویدیوهای ویژه