بایگانی مقالات

  • فقه المراه (جلسه دوم)

  • (خلاصۀ جلسۀ دوّم)

    در ابتدای بحث باید متذکّر شد یکی از دشمنی های بزرگی که با ادیان و علی الخصوص اسلام شده است، تحت عنوان حقوق زنان می باشد.

    نكتۀ دیگر این است که درباره زنان صدها موضوع و مسألۀ جدید مطرح شده است که ضرورت دارد در جای خود به همه آنها پاسخ داده شود، اما با این وجود ما تلاش می کنیم تا به برخی از مهمترین آنها پاسخ دهیم.

    مستندات «قرآنی» قائلین به نگرش پایین تر بودن مرتبه زن نسبت به مرد

    فرهنگ رایج و غالب در جوامع اسلامی به گونه ای است که مردم و به ویژه علما با استناد به بعضی از آیات و روایات و برداشت ناصواب از آنها، معتقدند زنان در جایگاه پایین تری در مقایسه با مردان قرار دارند!

    آیۀ اوّل

    از جمله آیاتی که آنها برای اثبات مدعای خود – مبنی بر پایین تر بودن مرتبه زنان نسبت به مردان – بدان استناد نموده اند آیۀ مداینه می باشد:
    «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ يَکُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَن تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَكِّرَ إِحداهُمَا الأُخرى…»؛ بقره/ ۲۸۲ (پس اگر بدهکار، سفیه و دیوانه یا ضعیف و کوچک است و یا نمی تواند املاء کند، سرپرستش باید به عدل املاء کند؛ و دو مرد از آشنایان را به گواهی بگیرید و اگر دو مرد در دسترس نبود، یک مرد و دو زن از گواهانی که خود شما دیانت و تقوایشان را می پسندید شاهد بگیرید. این به جهت آن است که اگر یکی از آنها فراموش کرد، دیگری باشد که به یاد او بیاورد).

    این عدّه چنین استدلال می کنند که بر اساس نصّ قرآن، زنان از نظر شهادت نصف مردان هستند؛ یعنی بدون توجه به علتی که در آیه شریفه بیان شده است – مبنی بر اینکه اگر یکی از آنها فراموش کرد دیگری به یادش بیاورد – نتیجه گرفته اند که زنان نصف مردان هستند! و قدر متیقن در این جا آن است که نصف بودن زنان نسبت به مردان، در باب شهادت جریان دارد و اما اینکه آیا این نصف بودن در سایر امور نیز جاری است یا خیر، نیاز به دلیل جداگانه دارد.

    آیۀ دوّم

    آیه دومی که مورد استناد قرار گرفته است، آیه ۲۲۸ از سوره بقره می باشد: «وَ لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ»؛ (و مردان را بر زنان مرتبتی است و خداوند عزیز و حکیم است).
    می گویند آیه شریفه بیان نموده است که مردان نسبت به زنان از مرتبه ای برخوردارند (مرتبه ای مخصوص مردان که زنان از آن بی بهره اند). اکنون باید دید این مرتبه چیست؟ از آن جهت که در آیه سخنی از مرتبه به میان نیامده است، روایات متعددی درجات و مراتب مختلفی را برای مردان بیان نموده اند و عده ای هم با استناد به این دسته از روایات درصدد بالا بردن جایگان و شأن مردان نسبت به زنان بر آمده اند!

    آیۀ سوّم

    «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ»؛ نساء/ ۳۴ (قوام و سرپرستی زندگی زنان بر عهده مردان است به خاطر آنکه خدا بعضی از آنها را بر بعضی دیگر برتری داده است).

    معتقدان به برتری جایگاه مرد به زن، با استناد به این آیه هم چنین استدلال می کنند که آیه فقط درصدد بیان سرپرستی شوهران بر زنانشان در حوزۀ زندگی خانواده نمی باشد، بلکه سرپرستی همه زنان را به طور مطلق بر عهده مردان گذاشته است. این عدّه با برداشت نادرست از آیۀ مذکور و با استناد به روایاتی که در ذیل این آیه آمده – مبنی بر اینکه اگر سرپرستی جامعه بر عهده زنان گذاشته شود، جامعه به فساد و تباهی کشیده می شود – نتیجه گرفته اند که مردان در همۀ امور مطلقاً سرپرست زنان هستند!

    البته باید مشخص شود که مراد از «بعضهم» در آیۀ «بما فضل الله بعضهم علی بعض»، چه کسانی هستند؟ آیا مراد برتری همۀ مردان بر همه زنان است؟ آیا مراد برتری بعضی از مردان بر بعضی از زنان است؟؛ به این معنا که تنها بعضی از مردان بر بعضی از زنان برتری دارند و ممکن است بعضی از زنان هم بر بعضی از مردان برتری داشته باشند. باید با استدلال معلوم شود که کدام یک از این دو برداشت و احتمال درست است.

    آیۀ چهارم

    «أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي اَلْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي اَلْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ»؛ زخرف/ ۱۸ (آيا [دختران] را كه در لابلاى زينت ها پرورش یافته و به هنگام جدال قادر به تبيين مقصود خود نيستند [فرزند خدا می پندارند؟!]).

    دربارۀ این آیه چنین استدلال کرده اند: برای زنان صفتی بیان شده است که بیانگر ناتوانی آنان در بحث و استدلال آوردن در مقابل دشمنان و مخالفان خود است. به همین دلیل نتیجه گرفته اند که زنان بی منطق و ناقص العقول هستند!!

    این تنها نمونه ای از آیاتی بود که عده ای به علت برداشت ناصواب، سخنان نادرستی را به اسلام نسبت داده و با محکوم کردن اسلام به رعایت نکردن حقوق زنان سعی کرده اند نیمی از جامعۀ اسلامی و حتی غیر اسلامی را نسبت به دین مبین اسلام بدبین کنند.

    مستندات «روایی» قائلین به نگرش پایین تر بودن مرتبه زن نسبت به مرد

    از مسلّمات فرهنگ اسلامی که متأسّفانه عمدتاً ریشه در متون روایی دارد، ناقص العقل بودن زنان است! (البته با توجه به روش و منهج دین شناختی ما که اساس آن بر محوریت و اصالت قرآن مبتنی است، این تصویر سلبی، منفی و خلاف واقع از زنان ردّ می شود، و تصویر قرآنی و عقلانی که جایگاهی بلند و رفیع برای زنان قائل است، ترسیم می شود. در این فرایند استنباطی، فقط از روایاتی که متناسب و هماهنگ با مبانی قرآنی می باشند بهره گرفته می شود و سایر اخباری که با آیات قرآن تعارض دارند، با قاطعیت طرد می شوند).

    ما ابتدا به مستند روایی شیعی اشاره می کنیم:

    یک روایت از منابع شیعی

    در وسائل الشیعه، جلد ۲۰، صفحه ۲۵ نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) در مسیر با گروهی از زنان برخورد نمودند و اندکی در کنار آنها ایستادند و خطاب به آنها فرمودند: «ای گروه زنان شما را ناقص العقل و ناقص الدین می بینم! یکی از زنان گفت: ای رسول خدا (ص) چرا ما ناقص العقل و ناقص الدین هستیم؟! پیامبر فرمودند: اما نقصان دینتان به خاطر آن است که شما دچار عادت ماهیانه می شوید و در ایام خاصی نمی توانید نماز بخوانید و روزه بگیرید، و نقصان عقلتان به خاطر این است که شهادت دو نفر از شما، معادل شهادت یک مرد است!».

    همان طور که مشاهده می کنیم، ملاک نقصان دین زنان در این روایت، به جا نیاوردن نماز و نگرفتن روزه در ایام عادت ماهیانه بیان شده است!

    ♦️ نقد و بررسی

    در تحلیل این خبر می توان گفت:

    اوّلاً

    اگر این ملاک صحیح باشد، پس مردی هم که مسافرت می کند و در ایام سفر نمازش را شکسته می خواند و روزه نمی گیرد، باید دینش ناقص باشد!

    ثانیاً

    بر این اساس، اصلاً کسی نباید مسافرت کند؛ زیرا با مسافرت، به دست خودش دینش را ناقص می کند! و چون مردان بیشتر از زنان مسافرت می کنند، پس می توان نتیجه گرفت نقصان دین مردان بیشتر از زنان است!

    ثالثاً

    با این ملاک – که چون زنان در ایام خاصی نمی توانند روزه بگیرند، پس ناقص الدین هستند – باید گفت آن مرد یا زن مریضی که سال هاست به علت بیماری اش توان روزه گرفتن ندارد، اصلاً دین ندارد!

    ‼️ یادآوری مهم

    (باید توجّه داشت که ما «سنّت مَحکیه» را که توسّط راویان به ما رسیده و اصلاً مشخص نیست از معصومین (ع) صادر شده یا نه، نقد می کنیم؛ وگرنه «سنّت واقعیه» که کسی با دو گوش خودش کلامی را از معصوم (ع) شنیده باشد، نمی تواند مورد نقد و انکار قرار گیرد؛ زیرا کسی که از نظر کلامی عصمت اهل بیت (ع) را پذیرفته باشد، احتمال اشتباه ایشان را از اساس منتفی می داند. پس تمام سخن ما و احیاناً نقد و انکار ما بر «سنّت محکیه» متمرکز است و نه سنّت واقعیه. دقت شود!).

    ⚫️ یک روایت از منابع اهل سنّت

    باید توجه داشت این دسته از روایات که تصویر نامناسبی از زنان را به تصویر می شکند، مختصّ متون روایی شیعه نیستند، بلکه در منابع روایی اهل سنّت خیلی بیشتر و چندین برابر است.
    به عنوان نمونه، به یک روایت اشاره می کنیم:

    «پیامبر اکرم (ص) در حالی که از کنار گروهی از زنان عبور نمودند خطاب به آنها فرمودند: بیشتر اهل آتش شما زنان هستید! آن زنان گفتند چرا یا رسول الله (ص)؟! حضرت فرمودند: شما ناقص العقل و ناقص الدین هستید؛ چرا که شهادت دو نفر از شما معادل شهادت یک مرد است و در ایام عادت ماهیانه نمی توانید نماز بخوانید و روزه بگیرید» (صحیح بخاری، ج ۱، ص ۱۳۲، روایت ۳۰۴).

    در جلسات آینده خواهیم گفت که عمدۀ این روایات از اساس مخالف مبانی قرآنی هستند که در این صورت باید کنار گذاشته شوند.

    والحمدلله رب العالمین.

    • تاریخ : 2017/11/08
    • تعداد مشاهده : 1936

  • ویدیوهای ویژه