بایگانی مقالات

  • فقه المراه (جلسه هفتم)

  • فقه المرأة (فقه زنان)؛ تلاشی در جهت ارائۀ نگرشی نو

    نمای کلّی بحث

    در این جلسه ابتدا پیرامون ضرورت و اهمیت پرداختن به بحث فقه المرأة نكاتى را بيان نموده و سپس به نمونه هایی از تفاوت بین «منطق موروث روایی» و «منطق قرآن» در نگاه به زنان اشاره خواهیم نمود.

    اهمیت پرداختن به فقه المرأة

    سؤالى که ممکن است در محل بحث ما مطرح شود این است که پرداختن به موضوع فقه المرأة در میان موضوعات مختلف و متعدّد چه ضرورتی دارد؟ و اصلاً چرا به جای انتخاب این موضوع، به مباحث دیگری همچون کتاب طهارة و صلاة و حج و زكات و… نپرداختیم؟

    پاسخ این است که ما به دو دلیل مهم این موضوع اساسی را برای درس انتخاب نموده ایم.

    دلیل اول

    در نصوص دینی ما صدها آیه و هزاران روایت و ده ها موضوع مرتبط با زنان مورد اشاره قرار گرفته است که اهمیت این بحث را در منظومه معارف دینی نشان می دهد.

    دلیل دوم

    اشکالاتی که در دنیای معاصر به مسائل مرتبط با زنان وارد شده است، ضرورت پرداختن به این موضوع را – برای عالمی که می خواهد با مقتضیات زمان خود آشنا باشد – نشان می دهد. مسائلی همچون کمتر بودن ارث زنان نسبت به مردان، شهادت زنان، تفاوت در اجرای حدود بین زنان و مردان، پایین تر بودن دیۀ زنان نسبت به مردان، تعدد زوجات، واگذاری اختیار طلاق به مردان بدون هیچ قید و شرطی و… باعث تضعیف منظومۀ معارف دینی و وارد کردن اشکالات متعدد به مکتب اسلام از سوی مخالفین و منتقدین شده است.

    بنابراین ضرورت دارد مؤسسات دینی به عنوان مسئولان اصلی پاسخگویی به این امور به صورت جدی در این عرصه ها وارد شوند.

    نگاه برخی از صاحب نظران به ضرورت بحث فقه المرأة

    کتاب «احکام المرأة و البيت المسلم في الشريعة الإسلامية» تالیف دکتور عبدالکریم زیدان که موسوعه ای مهم و مفصل پیرامون احکام زنان می باشد و در ۱۱ مجلد تألیف شده، یکی از منابع برای تحقیق و پژوهش در مباحث فقه المرأة می باشد، لکن اشکالی که بر این موسوعه وارد شده این است که در بررسی مسائل مرتبط با زنان بیشتر به مباحث فقهی از دیدگاه مکاتب فقهی اکتفا کرده، ولی ابعاد اجتماعی، اعتقادی، تکوینی و … که بسیار حائز اهمیت می باشد را کمتر مورد بحث قرار داده است. مؤلف در مقدمه کتاب می گوید: «بزرگترین مسأله در میان همۀ مسائل اجتماعی که بشریت را به خود مشغول نموده و این مسأله، هم در گذشته و هم در زمان کنونی و هم در آینده وجود خواهد داشت، بحث های مرتبط با زنان است».

    دكتر غيداء محمد عبدالوهاب المصري در کتاب «أهلیة المرأة في الشريعة الإسلامية»، صلاحیت زنان را در امور مختلفی همچون نکاح، قضاوت، معاملات مالی و… بررسی نموده است. به عنوان مثال آیا برای سپردن امور مالی به پسران تنها بلوغ شرعی و رسیدن به سن ۱۵ سال کفایت می کند یا اینکه باید به رشد و بلوغ اقتصادی هم رسیده باشند؟

    آیا دختران به مجرد رسیدن به سن ۹ سالگی صلاحیت ازدواج کردن دارند یا اینکه باید از صلاحیت های دیگری نیز برخوردار باشند؟

    چرا در فقه، استمتاع جنسی از طفل شیر خواره روا دانسته شده است؟ (نه فقط در فقه شیعه بلکه در فقه اهل سنت هم این مطلب بیان شده است).

    آیا طفل شیرخواره صلاحیت بهره بردن جنسی دارد؟

    آیا زنان شایستگی ادارۀ خانواده را دارند یا خیر؟

    آیا زنان صلاحیت نشستن بر مسند قضاوت را دارا هستند؟ و غیره.

    اینها از جمله مسائلی است که در بحث صلاحیت و شایستگی زنان باید به آنها پرداخته شود؛ چرا که دیگران آنها را به عنوان نقاط ضعف قانون گذاری دینی مطرح می نمایند.

    همان طور که مشاهده می کنیم مسائل مربوط به زنان ذهن بسیاری از متخصصان و صاحبنظران در این زمینه را به خود مشغول نموده است.

    بیان نمونه ای از تفاوت منطق روایی و منطق قرآنی در نگاه به زنان

    موروث روایی ما گناه اولیه را به حوّا نسبت می دهد، صرف نظر از اینکه کلمه حوّا اصلاً در قرآن نیامده است، بلکه از تورات و انجیل در فرهنگ مسلمانان وارد شده است (که در آینده به منشأ این لفظ خواهیم پرداخت).

    در ادامه به برخی از این روایات که گناه اولیه را به حوّا نسبت داده اند اشاره نموده و سپس منطق قرآن را در این زمینه بیان می کنیم:

    ➖ در مستدرک الوسائل ج ۱۴، صفحه ۲۸۵، حوّا خطاب به خداوند می گوید این خطای من بود که باعث شد از خوبی های بهشت دور شوم و این ابلیس بود که مرا فریفت و به حق و عزت تو قسم خورد که از ناصحان است و من تصور نمی کردم که بنده ای به دروغ قسم یاد نماید. و خداوند متعال خطاب به حوا فرمود: برای همیشه از بهشت خارج شو و به خاطر این عملت تو را ناقص العقل و ناقص الدین و ناقص المیراث قرار دادم و مبتلای به عادت ماهیانه ات نمودم.

    در این روایت منشأ خطا و عامل اصلی خروج از بهشت، حوا (جنس مؤنث) معرفی شده است.

    ➖ در بحار الانوار جلد ،۱۶ صفحه ۱۱ از قول حضرت آدم (ع) نقل شده است که: من در روز قیامت سرور همۀ جهانیان هستم مگر فردی که از ذریه من است و پیامبری از پیامبران می باشد که احمد نامیده می شود که او از من برتر است و پیامبر آخرالزمان می باشد، همسرش او را یاری می کند حال آنکه همسر من (حوا)، مرا همراهی ننمود!

    اصل این روایت اسرائیلی (موروث یهودیان و مسیحیان) می باشد و از وهب بن منبه در تفسیر طبری نقل شده است و محقق تفسیر طبری، دکتر عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، در مقدمه کتاب می گوید یکی از مهمترین و بارزترین خصوصیات تفسیر طبری این است که در آن اسرائیلیات فراوانی نقل شده است.

    همچنین دکتر آمال محمد عبدالرحمن ربیع که از متخصصان زبان عبری می باشد در کتاب خود به نام الاسرائیلیات فی تفسیر الطبری مقایسه ای میان روایات موجود در تفسیر طبری و نصوص عبری موجود در تورات انجام داده و متن عربی را به همراه نصّ عبری به صورت تطبیقی ذکر نموده است.

    این دسته از روایات که منشأ خطا و گناه اوّلیه را جنس مؤنث معرفی می کنند، باعث شده که روایات دیگری با همین مضمون در منابع روایی شیعه و سنّی وارد شود که زنان ریسمان های شیطان هستند (یعنی شیطان به وسیله آنها مردان را فریب می دهد، گویا همه مردان پاکند و زنان منشأ خطای آنها هستند!)، زنان باعث فریب مردان هستند، اکثر اهل جهنم زنان هستند، زنان مار هستند، زنان عقرب هستند و غیره.

    منشأ همه این روایات، اخبار مربوط به وسوسۀ اولیۀ حوا می باشد که باعث اخراج آدم از بهشت شد.

    بنابراین تا اینجا مشخص شد که بسیاری از روایات، اوّلین گناه و وسوسۀ شیطانی را – که منجر به فریب آدم و اخراج انسان از بهشت شد – به زنان نسبت می دهند و نه مردان!

    در جلسه آینده نگاه و منطق قرآن را در مورد خطای اولیه بررسی نموده و به وضوح نشان خواهیم داد که منطق روایات در این مسأله، کاملاً در تعارض و تقابل با نگرش قرآن است. همچنین ریشۀ این روایاتِ مخالف با قرآن را نیز بررسی خواهیم نمود که از کجا آمده و ما را به کجا می برند؟!

    البته لازم به ذکر است در میان اخبار و احادیث، مواردی که هماهنگ با مبانی قرآنی باشد نیز یافت می شود که معتبر و قابل بهره برداری هستند، اگرچه تعداد آها در مقابل روایات متعارض با مبانی قرآنی بسیار اندک و ناچیز است، و متأسّفانه در حال حاضر آنچه که فرهنگ عمومی و نگرش علما و مردم را شکل داده، همین روایاتِ فراوانِ مخالف با قرآن می باشد که همۀ آنها مبتنی بر مذمّت زنان و شیطانی نشان دادن ذات و شخصیت آنها می باشند، زنی که مهمترین رکن تعالی خانوده و پیشرفت جوامع انسانی است و در برخی موارد کمالات و استعداد هایش اگر از مردان بیشتر نباشد، قطعاً کمتر نیست.

    والحمدلله رب العالمین

    • تاریخ : 2017/12/23
    • تعداد مشاهده : 1630

  • ویدیوهای ویژه