بایگانی مقالات

  • تفاوت نظریۀ آیت الله حیدری (محوریّت قرآن و مداریّت سنّت) با گفتۀ باطل خلیفۀ دوّم!

  • متأسّفانه برخی از افراد که – به طور عمیق و مبنایی – ورودی در مبحث مهمّ «رابطه و نسبت کتاب و سنّت» نداشته اند، به محض شنیدن سخنی حاکی از تأکید بر مبانی قرآنی، گمان می کنند قرار است به گفتۀ خطای خلیفۀ دوم که همان انگارۀ «قرآن بسندگیِ منهای سنّت» و مبتنی بر شعار «حسبنا کتاب الله!» [۱] است عمل شود، در حالی که بین این دو شیوه، تفاوت فراوانی وجود دارد!!

    ❗️ خلیفۀ دوم روایت را از اساس انکار نمود و آنچه که با دو گوش خود از رسول الله (ص) شنید را رد کرد (سنّت واقعیه)، اما در این روش، اگرچه قرآن اصل است، اما روایات هم در طول آن مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرند. عمر «سنّت واقعیه» را نفی کرد، اما علامه حیدری – ضمن حجّت دانستن «سنّت واقعیه» و بی نیازی آن از عرضه به کتاب الله – تنها «سنّت مَحکیه: سنت منقوله» که حاکی از «سنّت واقعیه» است را نیازمند بررسی و ارجاع به قرآن می داند. به دیگر سخن، در این شیوه فقط روایاتی که در منابع روایی آمده و توسّط ناقلان اخبار نقل شده اند، باید به قرآن عرضه شوند (سنّت مَحکیّه یا حکایت شده)، اما اگر کسی خودش روایتی را از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) شنیده باشد و یا ما که از عصر نزول فاصلۀ فراوان داریم، بر اساس ادلّه برایمان محرز شود فلان حدیث از معصومین (ع) «صادر» شده است، باید آن را بپذیریم.

    بنابراین، باید در نظر داشت که:

    اولاً دعوت به «اصل قرار دادن قرآن» و «فرع دانستن روایات»، به هیچ وجه به معنای اسقاط و کنار گذاشتن روایات و نفی مطلق آن ها نیست؛

    و ثانیاً «قرآن محوری» و پافشاری بر ارزیابی صحّت و سقم احادیث بر اساس مبانی و موازین قرآنی، هیچ ربطی به سخن باطل خلیفۀ دوم ندارد! بلکه دقیقاً برگرفته از سیره و سخنان خود اهل بیت (علیهم السلام) است که به ما امر فرموده اند هر حدیثی از ما به شما رسید، آن را به قرآن عرضه کنید، اگر موافق قرآن بود بپذیرید و اگر مخالف کتاب الله بود، قبول نکنید!

    ‼️ خلط بین این دو مبنا و منطقِ متفاوت در مواجهه با کتاب و سنّت، اوج ناآگاهی و سطحی نگری است!

    ___________________________
    ۱. «کتاب خدا برای ما کافی است!»؛ صحیح بخاری، باب ۷۵، کتاب المرضی، ص ۱۰۳۵ و ۱۰۳۶.

    • تاریخ : 2018/06/12
    • تعداد مشاهده : 1125

  • ویدیوهای ویژه