بایگانی مقالات

  • آیا روایات شیعه و سنّی، «نقل به الفاظ» است یا «نقل به معنا»؟! (قسمت چهارم)

  • (بخش چهارم)

    دلیل سوم: ناتوانی حافظۀ انسان در حفظ عین الفاظ سخنان دیگران!

    جدای از دلایل فوق، هر کسی به حافظۀ خود رجوع کند، وجداناً می یابد که در بسیاری موارد، حتی در حفظ کردن جملات کوتاه هم عاجز است، تا چه رسد به عبارت های بلند! از نظر قدرت حافظه و توان به یادسپاریِ عین سخنان دیگران هم، بین ما و مردم قرون گذشته، تفاوت چندانی وجود ندارد و جایی ثابت نشده که انسان های مثلاً ده قرن پیش، حافظۀ قوی تری در مقایسه با بشر امروزی دارند.

    مهمترین شاهد بر صحّت این مدعا (عدم تفاوت جدّی بین حافظۀ قدما با حافظۀ مردم در عصر حاضر) همان دو دلیلی است که پیشتر ذکر نمودیم؛ یعنی راویان صدر اسلام و زمان حیات ائمه (ع)، اولاً یک معنای واحد را نتوانسته اند عیناً با همان الفاظش حفظ کنند و لذا آن را به عبارت های گوناگون نقل کرده اند، و ثانیاً در سؤال از اهل بیت (ع)، به فراموشی و ضعف حافظۀ خود اعتراف نموده و از جواز یا عدم جواز نقل به معنا سؤال پرسیده اند: «إني أسمع الكلام منك فأريد أن أرويه كما سمعته منك فلا يجيئ» کافی، ج ۱، ص ۵۱ (سخنی از شما می شنوم و می خواهم همان طور که شنیده ام روایت کنم، ولی به خاطرم نمی آید!).

    دلیل چهارم: شواهد قطعی تاریخی مبنی بر اختلاف قرائات قرآن

    استدلال دیگری که می توان بر نقل به معنا بودن روایات اقامه کرد، یک شاهد تاریخیِ غیر قابل انکار است و آن اینکه مسلمانان نتوانسته اند برای قرآن کریم با همۀ قداست و عظمتی که دارد، یک قرائت واحد را حفظ کنند و به نسل های بعدی منتقل کنند! بلکه ما شاهد ده ها قرائت مشهور یا نادر در طول تاریخ اسلام هستیم. در اواسط قرن دوم هجری، هفت قرائت رایج اما متفاوت بین قاریان رواج پیدا کرد و در ادامه چند قرائت دیگر بر آن افزوده شد. هر کدام از این قُرّاء سبعه نیز برای خود، دو راوی مشهور داشتند. همه هم ادعا می کردند قرائت خودشان عیناً همان قرائت رسول خدا (ص) است! در حال حاضر هم از میان قرائت های متعدد، قرائت حفص از عاصم – و نه حتی قرائت ابوبکر شعبة بن عیاش از عاصم – رایج و مشهور است.

    وقتی صحابه، تابعین و تابعین تابعین نتواستند از قرآن – که معجزۀ اسلام است و با وجود حجم اندکی که دارد – یک قرائت واحد که قرائت اصلی قرآن است و رسول خدا (ص) و ائمه (ع) همان را می خواندند، برای ما حفظ و منتقل کنند، چه طور می توان انتظار داشت روایات را که از نظر حجم صدها برابر قرآن است، بدون هیچ کم و کاست و با همان الفاظ برای ما نقل کنند؟! با این تفاوت که قرآن از همان ابتدا نوشته و حفظ می شد و مردم از سوی رسول خدا (ص) برای این کار ترغیب و تشویق هم می شدند، در حالی که حداقل تا یک قرن، از نگاشتن و نقل احادیث منع به عمل آمده بود! به علاوه اینکه برای نوشتن وحی، کاتبان مخصوصی بر این کار مهم گماشته شده بودند، اما برای حفظ و کتابت روایات، افراد مشخصی از سوی رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) تعیین نشده بودند و هر کس با هرسطح سوادی، اقدام به نوشتن یا حفظ حدیث می کرد! بنابراین بدیهی است که روایات، نقل به معنا بوده باشند و نه نقل به الفاظ!

    • تاریخ : 2018/11/12
    • تعداد مشاهده : 1426

  • ویدیوهای ویژه