بایگانی مقالات

  • آیا روایات شیعه و سنّی، «نقل به الفاظ» است یا «نقل به معنا»؟!(قسمت هفتم)

  • (بخش هفتم)

    تأملی در اصول اربعمأة

    پس از بیان دلایل فوق و ذکر استشهادات علما و بزرگان فن مبنی بر نقل معنا بودن عمدۀ روایات، ممکن است کسی بحث را از مرتبۀ «جوامع» روایی متأخّر، به «اصول» اولیه و متقدم منتقل کند و بگوید فرضاً نقل به معنا در منابع روایی را بپذیریم، اصولی که از سوی اصحاب ائمه (ع) و بدون واسطه نوشته شده، نقل به الفاظ بوده و ایشان عین عبارات اهل بیت (ع) را به صاحبان و مؤلفان جوامع حدیثی مانند مرحوم کلینی، صدوق و شیخ طوسی (رضوان الله علیهم) که در اوایل قرن چهارم تدوین گشتند، منتقل کرده اند!

    پاسخ اول:

    هیچ کجا به طور تحقیقی و استدلالی اثبات نشده که همۀ اصحاب ائمه (ع)، قلم و کاغذ در دست داشتند و هر چه که ایشان می فرمودند را به طور کامل می نوشتند! بله، احتمال دارد که برخی از ایشان، فرمایشات اهل بیت (ع) را مکتوب کرده باشند، اما اینکه چه تعداد از آنها این کار را می کردند، به طور خاص کدام یک از این اصحاب، شنیده های خود را مکتوب کرده اند، آیا همۀ مطالب را نوشته اند یا برخی از آنها را، و سؤالاتی از این قبیل، در هاله ای از ابهام است!

    حتی تعداد و اسامی همۀ صاحبان این اصول نیز به طور واضح و دقیق در دست نیست، تا چه برسد به اینکه یقین کنیم در نقل به الفاظ بودنِ تمام آنها! (ر.ک: آیت لله جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ص ۴۹۸؛ دکتر مجید معارف، تاریخ عمومی حدیث با رویکرد تحلیلی، ص ۲۴۱ – ۲۵۲؛ سید محمد کاظم طباطبایی، تاریخ حدیث شیعه، ص ۲۰۶ – ۲۱۴).

    به بیان دیگر، ما می دانیم که برخی از اصحاب، اهل کتابت احادیث بوده اند، اما اینکه چگونه و با چه کیفیتی می نوشته اند و اینکه در همان لحظه می نوشتند یا در منزل یا چند روز و چند ما بعد، روشن نیست و این برای اهل علم یک شبهۀ مصداقیِ غیر قابل حلّ است! شما می توانید کتاب های رجالی و تاریخی و تراجم را ببینید؛ در هیچ یک از آنها تصریح نشده به اینکه مثلاً زراره یا محمد بن مسلم یا یونس بن عبدالرحمن یا دیگران، به محض اینکه خدمت اهل بیت (ع) می رسیدند، بلافاصله قلم و کاغذ در می آوردند و هر آنچه می شنیدند را عیناً جمله به جمله و کلمه به کلمه مکتوب می کردند!

    مضاف بر اینکه بین اصحاب اصول تا تدوین نخستین جوامع بزرگ و معتبر مثل کافی، حدوداً ۲۰۰ سال فاصله افتاده و مشخص نیست که در این تقریباً دو قرن، این اصول چه سرنوشتی پیدا کرده، چه تغییراتی در آنها پدید آمده و باز معلوم نیست که مرحوم کلینی و صدوق و شیخ، نسخه های اصلی و بدون تغییرِ آن اصول را دیده اند یا نسخه هایی که در آنها دخل و تصرّف شده، به دست ایشان رسیده است؟!

    پاسخ دوم:

    فرضاً بپذیریم که اصول اولیه، توسط راویان طبقۀ اول، نقل به الفاظ شده (که با دلیل، خلافش را ثابت کردیم)، باز هم در نتیجه تفاوتی نمی کند؛ زیرا در طبقات و واسطه های بعدی، همان الفاظ، نقل به معنا شده و در نهایت عین عبارات معصومین (ع) در این میان از بین رفته، و محتوا و برداشت ناقلان اخبار به دست ما رسیده است. به دیگر سخن، اگر حتی یک نفر هم در سلسلۀ راویان، نقل به معنا کرده باشد، باز هم عین الفاظ و عبارات معصوم از دسترس ما خارج شده است، حال فرقی نمی کند که این یک نفر، راوی اول بوده باشد یا راوی وسط و یا راوی آخر!

    ادامه دارد…..

    • تاریخ : 2018/12/06
    • تعداد مشاهده : 1368

  • ویدیوهای ویژه