بایگانی اخبار

محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛

سلام علیکم،

آیا وجود فطرت الهی در نهاد انسانها، برای هدایت بشر کافی است؟!

در جواب بیان می شود که:

با مراجعه به قرآن کریم در می یابیم اولین هدایتی که به انسان داده شده است، “هدایت فطری” است.

خداوند در این باره می فرماید: “فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اَللّٰهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنّٰاسَ عَلَيْهٰا لاٰ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللّٰهِ ذٰلِكَ اَلدِّينُ اَلْقَيِّمُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ يَعْلَمُون”؛َ روم/۳۰ (پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمى دانند.!

پس هر انسانی بر فطرت زاده می شود و از هدایت فطری برخوردار است. هدایت فطری غیر قابل تغییر و تبدیل است و به تعبیر قرآن، سنتی از سنن الهی است، و سنت های  الهی نیز جاری و همیشگی هستند؛ چون حکمت الهی این را اقتضاء می کند: “وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اَللّٰهِ تَبْدِيلاً”؛ احزاب/۶۲ (براى سنّت الهى هيچ گونه تغيير نخواهى يافت.

اما مشکل اینجاست که هدایت فطری نه قادر است “مصداق کمال” را تعیین کند و نه قادر است “راه” را نشان دهد، بلکه تنها انسان را موجودی طالب کمال می سازد و او را به کمالی بی انتها متصل می کند. انسان به هر مرحله ای از مراحل کمال که برسد، آن را پشت سر می گذارد تا به دنبال مرحله جدیدی برود؛ بدون آنکه در جایی متوقف شود.

اما این فطرت، مشخص نمی کند کمال چیست و چگونه می توانیم به آن برسیم. از اینجا نیاز ما به شریعت های آسمانی، دین، انبیاء و فرستادگان بشارت دهنده و بیم دهنده آشکار می شود.

پس وظیفه پیامبر، هدایت تشریعی است؛ یعنی اینکه بگوید: این کار را انجام بدهید و آن کار را انجام ندهید: “مٰا أَفٰاءَ اَللّٰهُ عَلىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ فَلِلّٰهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ كَيْ لاٰ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِيٰاءِ مِنْكُمْ وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰاب”ِ حشر/۷ (آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا[اين اموال عظيم] در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد[و اجرا كنيد]، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد؛ و از [مخالفت] خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است!).

 

خلاصه اینکه همه انسان ها اگرچه از نیروی “هدایت فطری” و درونی برخوردارند اما این هدایت برای سعادت انسان ها فقط شرط لازم است و نه شرط کافی! زیرا هدایت فطری اولا مصداق کمال را مشخص نمی کند، و ثانیا در فرض شناسایی آن، راه و شیوه وصول به آن را برای انسان مشخص نمی کند؛ به همین جهت خداوند حکیم، ما انسانها را، هم از طریق هدایت فطری و تکوینی به سوی خود رهنمون می سازد، و هم به وسیله هدایت تشریعی ما را به سوی خود می خواند.

برگرفته از کتاب «پژوهشی در پرسمان امامت» ص ۴۸

  • ویدیوهای ویژه