محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛
سلام علیکم،
سوالی داشتم پیرامون اینکه آیا مرجع تقلید تنها باید یک نفر باشد، یا در آن واحد چند نفر باید باشد⁉️
در جواب بیان می شود که:
پیش از پاسخ به سؤال فوق باید گفت آیت الله حیدری بر این باور است که «مرجع دینی» غیر از «مرجع فقهی» است! «مرجع دینی» کسی است که در دین – به معنای وسیع آن که مشتمل بر اعتقادات و اخلاقیات و احکام عملی می باشد – به مقام تخصّص و اجتهاد نائل آمده است، اما «مرجع فقهی» کسی است که فقط در یک بخش از دین به درجۀ اجتهاد رسیده است و نه در همۀ ابعاد و ساحت های آن. دلیل این مدّعا را قرآن کریم در آیۀ نفر بیان فرموده است: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُو»؛ توبه/ ۱۲۲ (پس چرا از هر فرقهاى از آنان، دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند – باشد كه آنان [از كيفر الهى] بترسند؟).
مراد قرآن از «لیتفقوا فی الدین»، «تفقه» در «دین» است و نه «تفقه» در «جزئی از دین»! معارف دین شامل توحید و معاد و برزخ و نبوت و امامت و وحی و ملائکه و اسماء الهی و شناخت انسان و جامعه و تاریخ و سیاست و غیره، و همچنین مشتمل بر مباحث اخلاقی و احکام فقهی می باشد، و نه فقط آموزه های مربوط به فقه و شناخت حلال و حرام که تنها «جزئی از دین» را تشکیل می دهند! بنابراین فقیه از منظر اصطلاح قرآنی – و نه به معنای شایع در میان اهل علم و عرف مردم – کسی است که در «همۀ دین» تفقّه حاصل کرده باشد و نه فقط در «بخش کوچکی از دین»!
بر این اساس، آیت الله حیدری معتقد است که فقیه بنا بر اصطلاح قرآنی باید یک «عالم جامع» و ذوابعاد باشد. کسی می تواتد مرجع دینی – به معنای دقیق و کامل آن – باشد که واجد تمام علوم مورد نیاز برای فهم جامع دین باشد. این علوم عبارت اند از: ۱. عرفان ۲. فلسفه ۳. کلام ۴. تفسیر ۵. حدیث ۶. نگرش سیاسی ۷. نگرش اجتماعی ۸. فقه و اصول: «المحصلة لدینا فی مجموع العلوم المطلوب توفّرها فی المرجع الدینی هی کالتالی: علم الکلام والفلسفه والعرفان، و علم الفقه والتفسیر والحدیث، أضافة للرؤیة الإجتماعیة والسیاسیة»؛ علومی که یک مرجع دینی باید واجد آنها باشد عبارت اند از: علم کلام و فلسفه و عرفان، و علم فقه و تفسیر و حدیث، به اضافۀ برخورداری از نگرش اجتماعی و سیاسی.
کسی که فاقد برخی از این دانش ها باشد، مرجع دینی نخواهد بود بلکه فقط مرجع در علمی است که در آن تخصّص دارد. کسی که فقط فلسفه می داند، مرجع دینی نیست، همینطور کسی که فقط فقه و اصول می داند نیز نمی تواند مرجع دینی – به معنای قرآنیِ آن – باشد، همچنین کسی که فقط کلام و اعتقادات می داند، صلاحیت قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت دینی را ندارد و به همین شکل؛ به این دلیل که دین، فقط فقه، یا فقط کلام، یا تنها فلسفه و عرفان نیست بلکه مشتمل بر همۀ اینها به نحو هماهنگ و متوازن است؛ لذا کسی که می خواهد مرجع شناخت دین قرار بگیرد باید همۀ این علوم مورد نیاز را در حدّ ضرورت و به قدر کفایت فرا گرفته باشد. پس تا اینجا روشن شد که مرجعیت دینی باید یک «مرجعیت جامع» باشد و هر عالمی که در تمام ابعاد و ساحت های دین به مقام اجتهاد و تخصّص نرسیده باشد، نمی توان وی را مرجع دین نامید: «بر این اساس، اینکه امروزه و یا سابقاً به مرجع فقهی، مرجع دینی اطلاق می شده یا می شود، همراه با نوعی مسامحه در استعمال است، وگرنه کسی مرجع دینی نخواهد بود مگر اینکه جامع علوم مذکور باشد» .
پس از روشن شدن مقدمۀ فوق؛ یعنی ضرورت جامع بودن یک عالم و مرجع دینی، باید گفت دیدگاهی که در میان اهل علم و به تبع در بین مردم رایج می باشد این است که هر کس باید فقط یک مرجع تقلید داشته باشد. اگر مرجعی وجود داشته باشد که در ابعاد و علوم گوناگون فوق به مقام اجتهاد رسیده باشد، واضح است که از دیدگاه آیت الله حیدری یک چنین شخصی اعلم است و فقط باید به وی رجوع کرد، اما مسأله این است که در صورت فقدان یک چنین شخصیت جامعی، چه باید کرد؟ آیا باید فقط از یک مرجع واحد، تقلید کرد ولو در برخی از ابعاد دین متخصّص نباشد یا اینکه باید از چند مرجع به نحو ترکیبی و مجموعی تقلید نمود؟! به عبارت دیگر، آیا می توان در آن واحد از چند مرجع (در فقه و سایر علوم اسلامی) بهره برد؟
در پاسخ باید گفت آیت الله سید کمال حیدری معتقد است یک مرجع دینی از آن جهت که باید واجد تمام علوم مورد نیاز مرجعیت باشد، می تواند یک شخص واحد باشد و یا اینکه چند نفر باشند؛ یعنی فرد مکلف چنانچه تشخیص داد شخصی واجد همۀ علوم مورد نیاز مرجعیت است، می تواند و بهتر است از یک شخص واحد تقلید کند، اما چنانچه این علوم و معارف متعدّد در یک نفر جمع نشده بود، لازم است در حوزۀ احکام عملی از کسی تبعیت کند که در فقه اعلم است، در مباحث اعتقادی و کلامی از شخصی دیگر که در این بخش اعلم است استفاده کند، و در امور اخلاقی و تربیتی هم از شخصی دیگر که در این علم اعلم است، بهره ببرد؛ زیرا هیچ یک از این عالمان، به تنهایی «مرجع دینی» نخواهند بود اگرچه در آن علم خاص قطعاً مرجع هستند، بلکه به مجموع ایشان می توان گفت «مرجع دینی». آقای حیدری در کتاب «فقه العقیدة» ذیل عنوان «وظیفتنا تجاه المرجع الدینی»، به این مبنای خاصّ و جدید خود اشاره می کنند: «أنه لا یحق لنا إطلاق عنوان المرجع الدینی علی واحد منهم، وانما نطلقه علی مجموعهم»؛ ما مجاز نیستیم به یکی از این افراد [که فقط در یک علم مجتهدند] عنوان مرجع دینی اطلاق کنیم، بلکه فقط به کسی که واجد مجموع این علوم است، می توانیم مرجع دینی بگوییم.
(برگرفته از کتاب فقه العقیدة، ص ۸۳ و ۸۴ و ۸۵)