محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛
سلام علیکم،
سوالی داشتم پیرامون اینکه ضرورت استناد به آیات قرآنی، در اثبات مسألۀ امامت چیست؟
در جواب بیان می شود که:
در بحث امامت، ابتدا باید اصل و ریشۀ این آموزۀ بسیار مهم را از قرآن استنباط کرد و سپس به وسیلۀ روایات، مصداق آن را روشن کرد. برخی در بحث و مناظره با اهل سنّت و وهابیون، اوّل به اشتباه برای آنها روایت می خوانند و آنها هم در جواب می گویند شما مسألۀ امامت را از طریق قرآن برای ما اثبات کنید!
در قرآن کریم آیات متعدّدی، هم دربارۀ شرایط و ویژگی های امام و هم دربارۀ موانع مقام امامت آمده است که ما به وسیلۀ آنها می توانیم مشروعیت خلافت خلفا را – به نحو علمی و استدلالی، و نه از طریق توهین و ناسزاگویی – ابطال کنیم. مثلاً قرآن برای امام، ویژگی «یقین» را شرط دانسته است: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ سجده/ ۲۴ (و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه [مردم را] به امر ما هدايت می کردند)؛ یعنی فقط کسی صلاحیت تصدّی مقام شامخ امامت را دارد که اهل یقین باشد. مراد از یقین هم، یقین به اصطلاح قرآنی است نه یقین به معنای عرفی یا منطقی. یقین به معنای قرآنی؛ یعنی انکشاف ملکوت عالم برای انسان: «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنين»؛ انعام/ ۷۵ (و اين گونه، ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين كنندگان باشد). پس بنا بر منطق قرآن، امام کسی است که مظهر اسم هادی خداوند بر روی زمین باشد و ملکوت آسمان ها و زمین برای او به علم حضوری و شهودی منکشف و عیان باشد. با این وجود، آیا کسی می تواند ادعا کند خلفای اهل سنّت که آشکارا فاقد یک چنین ویژگی هایی هستند، شایستۀ احراز یکچنین مقام بلند و دست نیافتنی ای هستند؟! خیر. بر این اساس، تنها اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هستند که صلاحیت دارند امام و پیشوای مردم قرار گیرند.
بنابراین ابتدا باید ریشۀ موضوع امامت را از قرآن استخراج کرد و خطوط کلّی آن را ترسیم نمود، و در مرتبۀ بعد سراغ روایات صحیح رفت و مصداق و جزئیات بحث را از آن طریق دنبال کرد.