ملاک حداقلی تشیع: اطاعت انحصاری از اهل بیت (علیهم السلام)
یکی از مهمترین سؤالاتی که دربارۀ تشیّع مطرح است این می باشد که اساساً «ملاک شیعه بودن» چیست؟ به بیان دیگر، چه کسی را می توان شیعه دانست و چه کسی را باید خارج از مکتب تشیّع به شمار آورد؟!
در پاسخ به مسألۀ فوق، ما معتقدیم حدّ أدنی و معیار حداقلیِ شیعه بودن فقط یک چیز است و آن اینکه کسی اعتقاد داشته باشد بعد از پیامبر اکرم (ص) باید دین خود را از امام علی (ع) بگیرد. سایر ملاک هایی که گفته می شود اگرچه در جای خود مهم اند، اما از نظر ما «شرط صحّت» تشیع نیستند، بلکه صرفاً «شرط کمال» تشیع اند. به عنوان مثال اگر کسی این مبنا را پذیرفته باشد که پس از رحلت پیامبر (ص)، در میان صحابۀ ایشان مرجع انحصاری تبیین دین و تفسیر قرآن امام علی (ع) و اولاد طاهرینش (ع) است، چنین شخصی قطعاً شیعه محسوب می شود، اگر چه حتّی پس از سال ها مطالعه و تحقیق، سایر معیارها از قبیل علم غیب، عصمت، ولایت تکوینی، وساطت فیض و غیره نیز برایش ثابت نشده باشد.
نظری و اجتهادی بودن مسألۀ عصمت
بنده خودم شخصاً قائل به عصمت اهل بیت (ع) – آن هم در بالاترین مراتبش – هستم و در این زمینه چند کتاب هم به چاپ رسانده ام [۱]، اما با استدلال و از طریق بحث علمی، اجتهادی و نظری به این مطلب و عقیده رسیده ام، نه اینکه مسألۀ عصمت یک امر بدیهی و اظهر من الشمس بوده باشد که به راحتی برای همۀ مذاهب اسلامی قابل فهم و اثبات باشد. از نظر ما خود مسألۀ عصمت یک امر نظری و اجتهادی – و نه واضح و بی نیاز از استدلال – می باشد که ممکن است کسی به آن برسد و بتواند ادلّه اش را بپذیرد، و ممکن است کسی واقعاً پس از بحث و بررسی علمی – بدون اینکه تعصّب و عناد داشته باشد – این مسأله برایش اثبات نشود.
به دیگر سخن، اگر کسی اهل بیت (ع) را «مفترض الطاعه» بداند و همۀ دین خود را از ایشان بگیرد شیعه محسوب می شود؛ حتی اگر به عصمت این ذوات مقدّسه قائل نباشد؛ زیرا – همان طور که گفتیم – عصمت «شرط تشیع» نیست، بلکه این اطاعت از اهل بیت (ع) است که معیار شیعه بودن است. البته این را هم باید بیافزاییم که بله، اگر کسی علاوه بر اطاعت انحصاری از عترت پیامبر (ع)، به عصمت ایشان هم معتقد باشد – چنانچه ما قویاً قائل هستیم – بهتر است و در واقع، علاوه بر «شرط صحت تشیع»، از «شرط کمال تشیع» هم برخوردار است.
بنابراین ما در عین اینکه به عصمت مطلق اهل بیت (ع) اعتقاد عقلی و قلبی داریم، نه تنها عصمت را بلکه هیچ قید و معیار دیگری را جز «شرط اطاعت» از ایشان و ترجیحشان بر جمیع صحابۀ پیامبر (ص)، ملاک تشیع نمی دانیم [۲].
ثمرۀ عملی بحث: جذب حداکثری دیگران به مکتب اهل بیت (علیهم السلام)
فایده و ثمرۀ عملی این مبنا هم آن است که باب گرایش دیگران به مکتب نورانی اهل بیت (ع) را بازتر و فراخ تر می کند تا اینکه عدۀ بیشتری از انسان ها بتوانند بدان بگروند و از آن بهره ببرند؛ زیرا اساساً هر موضوعی که از قیودات بیشتری برخوردار شود، به همان میزان از مصادیق و موارد آن کاسته می شود: «کلّما زادت القیود، قلّت المصادیق».
بر این اساس، اگر ما برای شیعه شدنِ دیگران مثلاً ده قید در نظر بگیریم، مصادیق آن بسیار کمتر خواهد بود در مقایسه با زمانی که برای آن فقط یک قید قرار دهیم که در این صورت دارای مصادیق فراوانی خواهد بود. به عنوان مثال اگر کسی بگوید به من یک کتاب بدهید که علمی باشد، هزاران کتاب را می توان به او داد، اما اگر کسی گفت به من یک کتاب بدهید که اوّلاً علمی باشد، دوّماً فلسفی باشد، سوّماً مربوط به فلسفۀ اسلامی باشد، چهارماً متعلّق به مکتب ملاصدرا باشد، پنجماً هزار صفحه باشد، ششماً رنگش سیاه باشد، هفتماً فقط چاپ اوّل باشد و غیره، در این فرض شاید مصادیق یک چنین کتابی با این همه قید و شرط، به کمتر از انگشتان یک دست هم نرسد!
تقابل جدّی بین دو مبنای متفاوت در دعوت دیگران به تشیع
لازم به ذکر است که این مبنا درست در نقطۀ مقابل تفکری قرار دارد که نه تنها دیگران، بلکه بسیاری از شیعیان را نیز به کوچکترین بهانه و به صِرف اینکه برداشت آنها از نصوص دینی غیر از تلقّی ایشان است، از دایرۀ تشیّع – و حتی اسلام – خارج می داند!
یک مبنا تلاش می کند تا – از طریق تفکیک بین «شرط صحت تشیع» و «شرط کمال تشیع» – بستر را برای جذب حداکثری و دفع حداقلی دیگران نسبت به مکتب اهل بیت (ع) آماده کند، و مبنای دیگر می کوشد تا حتّی قائلان به این مکتب را نیز به دلیل اختلاف عقیده و تفاوت برداشت، از تشیع براند و بیرون کند.
⬛️ پی نوشت ها:
۱️⃣ برخی از این کتاب ها عبارت اند از:
۱) العصمة؛ بحث تحلیلی فی ضوء المنهج القرآنی
۲) علم الإمام؛ بحوث فی حقیقیة و مراتب علم الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
۳۳) عصمة الأنبیاء فی القرآن
۴) دروس فی علم الإمام
۵) مقامات ومسؤولیات أئمة أهل البیت (علیهم السلام)
۶) الراسخون فی العلم؛ مدخل لدارسة ماهیة علم المعصوم وحدوده ومنابع إلهامه
۲️⃣ علاقه مندان می توانند تفصیل این بحث را در کتاب «فقه العقیده»، المحور الرابع، الفصل الأوّل دنبال کنند.