بایگانی مقالات

  • فقه المراة (جلسه اول)

  • فقه المرأة (فقه زنان)؛ تلاشی در جهت ارائۀ نگرشی نو

    در جلسۀ اوّل به عنوان مقدمه، دو واژۀ اصلی که در عنوان کلّی این سلسله دروس اخذ شده اند به همراه ضرورت و اهمیت بحث و نیز ذکر عناوین برخی از مسائل مهمّ دربارۀ زنان، مورد طرح و تبیین قرار می گیرند:

    مبحث اوّل: معنای فقه

    مبحث دوّم: معنای مرأة (زن)

    مبحث سوّم: ضرورت موضوع

    مبحث چهارم: برخی از مسائل و چالش های روز دربارۀ زنان.

    مبحث اوّل: معنای فقه

    همان طور که در سال های اخیر بارها تأکید و تکرار نموده ایم، فقه به یک اعتبار دارای دو اصطلاح است که نباید با یکدیگر خلط شوند: «فقه به معنای اخصّ» و «فقه به معنای اعمّ».

    اصطلاح اوّل: فقه به معنای اخصّ (مسائل حلال و حرام)

    گاهی وقتی کلمۀ «فقه» به کار برده می شود، مراد از آن معنای خاصّ و اصطلاحیِ فقه است که عبارت می باشد از مسائل حلال و حرام و احکام عملی دین. علم فقه در حوزه های علمیه متکفّل بیان این بخش از آموزه های دین است. «فقه» به این معنا، در کنار «اخلاق» و «عقائد» قرار می گیرد.

    اصطلاح دوّم: فقه به معنای اعمّ (فهم جمیع معارف دینی)

    اما در برخی موارد وقتی فقه استعمال می شود، منظور از آن معنای عامّ و فراگیر فقه است که ناظر به شناخت جمیع معارف دینی می باشد. به بیان دیگر، فقه به معنای اعمّ یا همان فقه قرآنی؛ یعنی فهم دقیق و اجتهادی منظومۀ معارف دینی به نحو جامع، اعم از اعتقادات، اخلاقیات و فروع عملی.

    «آیۀ نَفر» و دلالت بر فقه به معنای اعمّ

    یکی از آیات مهمّ قرآن کریم که در آن از واژۀ «تفقّه» استفاده شده، آیۀ «نَفر» است: «وَ ما كانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ».

    لازم به ذکر است فقهی که در آیۀ فوق مورد اشاره قرار گرفته، همان فقه به معنای اعم می باشد که اصول و فروع دین را توأمان دربرمی¬گیرد، بر خلاف تصوّر بسیاری از اهل علم که گمان می کنند مراد از آن فقه اصغر و مسائل فقهی است! حداقل به دو دلیل می توان گفت تفقّه در این آیه به معنای فقه و اجتهاد مصطلح که فقط شامل فروع دین می شود، نیست.

    دلیل اوّل در اثبات مدّعا

    دلیل اوّل اینکه آیه می فرماید: «لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ»؛ یعنی گروهی باید در «دین» تفقّه حاصل کنند و دین به هیچ وجه مساوی احکام و فروع فقهی نیست، بلکه مسائل حلال و حرام تنها جزئی از دین است و نه همۀ دین! در فرهنگ قرآن کریم، «دین» مشتمل بر جمیع معارف الهی اعم از توحید، معاد، نبوت، امامت، اجتماع، سیاست، اخلاق، تربیت، تاریخ، قصص، فقه و غیره می شود. بنابراین آیۀ شریفه به تفقّه در «تمام دین» امر می کند و نه تفقّه در «جزئی از دین» منهای سایر بخش های آن!

    دلیل دوّم در اثبات مدّعا

    دلیل دوّم هم این است که در ذیل آیه، نتیجۀ تفقّه در دین، «انذار» مردم معرفی شده و واضح است که انذار یک امر قلبی است و هیچ کس با آموختن چند حکم فقهی انذار نمی شود، بلکه این مجموعۀ معارفِ دینی – به ویژه مباحث توحید و معاد و مرگ – است که باعث بیم و انذار در قلوب انسان ها می گردد. علامه طباطبایی در این باره چنین می فرماید: «أن المراد بالتفقه تفهم جميع المعارف الدينية من أصول وفروع لا خصوص الأحكام العملية وهو الفقه المصطلح عليه عند المتشرعة ، والدليل عليه قوله : «لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ » فإن ذلك أمر إنما يتم بالتفقه في جميع الدين وهو ظاهر».

    مراد ما از فقه در این بحث

    اکنون که معنای اقسام فقه و تفقّه مشخص شد، باید بیافزاییم مراد ما از «فقه» در این سلسله مباحث، فقه اصغر و بیان احکام مربوط به زن به نحو متعارف که در کتب فقهی مطرح شده نیست، بلکه ما قصد داریم مسائل پیرامون زنان را از منظر فقه به معنای اعمِّ آن و به گونه ای جامع بررسی کنیم. به بیان دیگر، ما تلاش می کنیم تا نگاه کلّی و کلان اسلام نسبت به زن – که البته ناظر به مسائل و چالش های روز جوامع اسلامی است و نه مسائل متعلّق به چند قرن پیش مانند حیض و نفاس! – را مشخص کنیم.

    ما معتقدیم تا ابتدائاً جایگاه زن در منظومۀ معارف دینی اسلام مشخص نشود، حتی احکام فقهی ای که برای او وضع می شود نیز، در بسیاری از موارد صحیح نخواهد بود. به عنوان نمونه، اگر اثبات شود زنان ناقص العقول هستند – که ما این دیدگاه را قبول نداریم – مشورت با آنان از نظر فقهی و اخلاقی و تربیتی حکمی خواهد داشت، و چنانچه محرز شود آنها از نظر عقلی و فکری در حدّ مردان و حتّی بالاتر از ایشان می باشند، مشورت با آنها حکمی دیگر خواهد داشت. البته در این دروس علاوه بر نگاه کلان و فرانگر مذکور، به تناسب بحث به احکام فقهی مربوطه نیز پرداخته خواهد شد.

    مبحث دوّم: معنای مرأة (زن)

    در کتب لغت، زن عمدتاً به موجود مؤنّثی که در مقابل مرد قرار می گیرد معرفی شده است. معنای زن از نظر عرفی و لغوی آشکار و بی نیاز از توضیح و تفصیل است، اما وقتی بخواهیم این مطلب را قدری دقیق تر و علمی تر بررسی کنیم متوجه می شویم که مسأله به این سادگی ها نیست! یعنی اگر افق بحث را ارتقاء دهیم و تعریف و تفاوف زن با مرد را در سطح فلسفی، روان شناختی و ژنتیکی مطرح کنیم، با سؤالات و تأملات بسیار جدّی رو به رو خواهیم شد، از جمله اینکه آیا از نظر فلسفی زن بودن زن و تفاوتش با مرد، به لحاظ جسم اوست یا به خاطر روح و نفس ناطقه اش؟ ظاهراً تمایز زن و مرد بیشتر مربوط به جسم آنهاست، اما کسانی که زن را ناقص العقل یا ناقص الإیمان می دانند، این نقص را باید به روح او نسبت دهند و نه جسمش.

    مبحث سوّم: ضرورت و اهمیت بحث

    ضرورت اوّل: اهتمام فراوان نصوص دینی به مسائل زنان

    یکی از اصول مهمی که با تکیه بر آن می توان ضرورت و اهمیت یک موضوع از دیدگاه شرع را به دست آورد، میزان اهتمام متون دینی – کمّاً و کیفاً – به آن موضوع است؛ یعنی اگر دیدیم آیات و روایات فراوانی دربارۀ یک موضوع وارد شده و ابعاد و زوایای گوناگون آن را بررسی و تبیین نموده، از این توجّه شارع مقدس می توان به اهمیت فوق العادۀ آن مسأله پی برد. این مطلب واضح را تقریباً همۀ علما قبول دارند. مثلاً ما از اینکه قرآن کریم در آیات متعدّدی به نفاق پرداخته و ویژگی های منافقان را برشمرده، کشف می کنیم که مسألۀ نفاق از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و در مقایسه با سایر موضوعات، بیشتر مورد توجّه و اهتمام خداوند قرار گرفته است.

    اکنون با توجه به مطلب فوق، باید بیافزاییم آیات و روایات بسیار زیادی دربارۀ زنان در متون دینی وارد شده و مسائل گوناگونی پیرامون ایشان بیان شده است. بنابراین از اینکه در دین اهتمام فراوانی به زنان شده و احکام و آموزه های بسیاری دربارۀ آنها مطرح شده، در می یابیم که بحث پیرامون زنان فوق العاده مهم و ضروری است. ضمن اینکه در میان دروس عالی حوزوی – چه در قدیم و چه در حال حاضر، علی التحقیق – بحثی که در سطح درس خارج فقه به طور مستقل به مسائل زنان آن هم با نگاه جامع و کلان و ناظر به نیازهای روز جوامع اسلامی بپردازد، وجود ندارد. در ادامه، عناوین برخی از مسائل اختلافی و چالش برانگیز دربارۀ زنان مورد اشاره قرار می گیرد تا در بحث های آینده به نحو تفصیلی بدان ها پرداخته شود.

    مبحث چهارم: برخی از مسائل و چالش های مهم دربارۀ زنان

    – آیا از دیدگاه اسلام، زن در کنار و عرض مرد مطرح می شود یا به عنوان موجودی فرع بر او؟! به عبارت دیگر، آیا مرد اصل است و زن فرع یا اینکه هر کدام برای خود از یک جایگاه مستقل و اصیل برخوردارند؟

    – آیا نگرش اسلام نسبت به زن در مجموع یک نگرش سلبی و منفی است یا یک نگرش ایجابی و مثبت؟! آیا روایاتی که زن را «شرّ» و «شوم» معرفی کرده اند را می توان پذیرفت یا باید آنها را رد کرد؟

    – آیا حقّ طلاق، حقّی یک طرفه و مختصّ به مرد است یا اینکه زن هم می تواند و باید حقّ طلاق داشته باشد؟

    – آیا حقّ تمکین فقط متوجّه زن است و این بانوان هستند که در صورت عدم به جا آوردن حقوق شوهران خود ناشزه خوانده می شوند یا اینکه حقّ تمکین و نشوز دربارۀ مردان هم صدق می کند؟!

    – آیا مسألۀ تعدّد زوجات یک امر مطلق به معنای فرازمانی و فرامکانی است یا اینکه در زمان حاضر و با توجه به شرایط زمانی و مکانی مختلف، می تواند تغییر کند؟ و سؤالاتی از این قبیل…

    بدون تردید عالمان دین موظّفند به همۀ این پرسش های بحث انگیز و مبتلا به – که برخی از آنها دستاویز مخالفان اسلام برای نامعقول جلوه دادن آن قرار گرفته – پاسخی درخور و مستدل بدهند، اما باید توجّه داشت که مشخص کردن حکم فقهی این سؤال ها تا زمانی که نگرش کلّی و جامع اسلام نسبت به جایگان زنان مشخص نشود، میسّر نخواهد بود و این همان چیزی است که جای خالی آن در کتب فقهی و غیرفقهی ما تا حدّ زیادی قابل احساس است!

    والحمد لله ربّ العالمین

    • تاریخ : 2017/10/25
    • تعداد مشاهده : 2126

  • ویدیوهای ویژه