بایگانی مقالات

  • فقه المراه (جلسه چهارم)

  • (خلاصۀ جلسۀ چهارم)

    بررسی برخی از روایات منسوب به امام علی (ع) در مذمّت زنان

    در این جلسه به تعدادی از کلمات منسوب به امیرالمؤمنین (ع) که پیرامون ذمّ زنان وارد شده است اشاره می نماییم. البته ما انتساب این قبیل روایات را به اهل بیت (ع) قبول نداریم و معتقدیم اغلب این اخبار اصلاً از ایشان صادر نشده، نه اینکه صادرشده و ما نمی پذیریم!
    بسیاری از علما درصدد توجیه کلمات امیرالمؤمنین امام علی (ع) برآمده اند؛ چرا که ظاهر این روایات نگاه سلبی نسبت به زنان دارد و بعضی از علما این جملات منسوب به امام علی (ع)
    را – که تعدادی از آنها در کلمات قصار و خطبه های نهج البلاغه بیان شده – ضعیف دانسته اند و دسته ای دیگر معتقدند که این روایات از اساس معتبر نمی باشند.
    همان طور که می دانیم سخنان فراوانی از امام علی (ع) در ذمّ زنان وارد شده است، کتاب های متعددی با عنوان نگاه امیرالمؤمنین (ع) به زنان نگاشته شده و عموم شروح نهج البلاغه فصل مستقلی را در این زمینه گشوده اند.

    تفاوت مبانی حدیث و رجالی در بررسی روایات مربوط به زنان

    با نگاه به خطب و کلمات قصار نهج البلاغه و هم چنین بیانات امیرالمؤمنین (ع) در مصادر روایی و حدیثی می بینیم که صدها روایت منسوب به امام علی (ع) در ذم و سرزنش زنان وجود دارد و چون تعداد این روایات زیاد است بنا بر «مبانی رجالی مشهور» تواتر پیش می آید و این اخبار از بحث سندی بی نیاز می شوند و اگر کسی تواتر را نپذیرد، لا اقل بر اساس مبنای جمع قرائن، قطعی الصدور بودن این روایات را باید بپذیرد؛ چرا که طبق مبنای مشهور هر متواتری قطعی الصدور می باشد ولی هر قطعی الصدوری لزوماً متواتر نیست.

    اما بر اساس مبانی حدیثی و رجالی ما، حتی اگر تعداد این روایات به صدها و هزاران روایت هم برسد، این کثرت روایات، اطمینان و قطع به صدور روایت ایجاد نمی کند؛ زیرا قبلاً اشاره نمودیم که در اخذ یا طرد یک روایت، هم اعتبار «سند» باید احراز شود، هم اعتبار «مصدر» و خود کتاب باید ثابت شود، و هم اعتبار و وثاقت مؤلف کتاب باید مورد ملاحظه قرار گیرد و از همه مهتر، متن روایت باید از طریق عرضه بر قرآن و قواعد مسلّم عقلی مورد ارزیابی و راستی آزمایی قرار گیرد. حتی اگر هزار روایت هم داشته باشیم که با مبانی قطعی قرآنی در تعارض باشند، روایات را باید کناز بزنیم؛ زیرا ملاک و معیار اصلی در سنجش اعتبار روایات (سنّت مَحکیّه) – در درجۀ اوّل – قرآن کریم است.

    تشبیه زنان به دنیا در سخنان امام علی (ع)

    در بسیاری از کلمات منسوب به امیرالمؤمنین امام (ع) دنیا به زنان تشبیه شده و زنان به دنیا، و هر صفتی که در مذمّت دنیا ذکر شده دقیقاً همان صفت برای سرزنش زنان نیز به کار برده شده است؛ یعنی بنا بر آنچه که در این اخبار آمده امام علی (ع) بین دنیا و زنان یک نوع استعاره و این همانی برقرار نموده اند!

    به عنوان مثال، مولای متقیان (ع) در ذمّ دنیا می فرمایند: تو را سه طلاقه نمودم که دیگر رجعتی در آن نباشد. واضح است که اصطلاح سه طلاقه فقط دربارۀ زنان به کار برده می شود نه مردان.

    نمونه هایی دیگر از روایات در مذمّت زنان

    یکی از سخنانی که به امام علی (ع) در مذمّت زنان نسبت داده شده، عبارت «یا اشباه الرجال» می باشد که حضرت در توبیخ و سرزنش یاران خود، آنها را شبیه به زنان معرفی می کنند؛ یعنی ظاهر عبارت این است که معیار در کمال و فضیلت، مردان هستند و با این معیار اصحاب خود را سرزنش می نمایند که چرا همچون زنان هستند!

    کلام دیگری که به مولا امیرالمؤمنین (ع) نسبت داده شده این عبارت است که:

    – همت زنان برای زینت های حیات دنیوی و فساد در آن است!

    یعنی اصل در خلقت زنان، توجه به زینت های دنیوی است و همت زنان متوجه فساد در دنیا می شود! و قرآن هم می فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ»؛ آل عمران/ ۱۴ (براى مردم ميل به شهوت از جمله زنان تزيين شده است). «مِن» در آیۀ شریفه از نظر ادبی مِن «بیانیه» است؛ لذا عده ای گفته اند اوّلین مورد و مهمترین مصداقی که در این آیه به عنوان زینت های دنیا ذکر شده، زنان هستند.

    روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد:

    – غیرت زنان کفر، و غیرت مردان ایمان است.

    – بهترین خصوصیت اخلاقی زنان، بدترین خصوصیت اخلاقی مردان است.

    – زنان وقتی تو را دوست داشته باشند آزارت می دهند و وقتی مورد غضب آنان قرار گیری به تو خیانت می کنند.

    – چه بسا دوستی زنان تو را بکشد!

    – غضب زنان بلایی است که درمانی برای آن وجود ندارد!

    – هيچ چیزی شوم نمی باشد و اگر چیزی شوم باشد، آن شومی در زنان و در خانه و در اسب است.

    – هیچ مردی نیست که پست باشد مگر اینکه زنی پست تر از او وجود دارد (یعنی پست ترین مردان، بهتر از زنانند!)

    – هیچ زن صالحی نیست مگر اینکه مردی بالاتر از او باشد (یعنی زنان به هر درجه ای که برسند باز هم مردان از آنها بالاترند!).
    و…
    اين روايات در کتاب «موسوعة المرأة في الأخبار»، جلد اول، صفحۀ ٣٥ آمده است.

     

    ضرورت پیرایش منابع روایی

    این موارد نمونه هایی از موروث روایی ما می باشند که منظومۀ معارف دینی ما را تحت الشعاع قرار داده اند و هنگامی که ما تصریح می کنیم قسمتی از موروث روایی ما معارف دینی ما را نابود می نماید و باید اصلاح شود، عده ای می گویند چرا مکتب اهل بیت (ع) را تضعیف می کنید؟!! گویا از منظر این افراد، معارف دینی خلاصه شده در موروث روایی، آن هم یک چنین روایاتی که از دیدگاه ما غالب آنها مخالف قرآن می باشند. یکی از علت هایی که باعث شده دسته ای در مقابل تهذیب و اصلاح منابع روایی (سنّت مَحکیّه و نه سنّت واقعیه!) جبهه گیری کنند این است که یک دور کامل موروث روائی را ندیده اند و از میان روایات، بیشتر روایات فقهی را مطالعه نموده اند.

    باید توجه داشت که این اخبار حتی اگر سندشان هم ضعیف باشد، بالأخره تأثیر سوء خود را روی نگرش اهل علم و عموم مردم گذاشته و می گذارد.

    وقتی نتایج استنباطی این دسته از روایات در بحث های فقهی و نظام خانواده و مسائل اجتماعی وارد می شود، مشکلات خود را نشان می دهد.

     

    طرح برخی سؤالات و تأمّلات دربارۀ حقوق زنان

    در اینجا سوالات مهمی پیش می آید که برخی از آنها از این قرار است:

    – آیا با نتایجی که از این نوع روایات به دست می آید، می توان با زنان بر اساس انصاف برخورد نمود؟

    – با این وجود یک چنین نگرش منفی ای، می توانیم حقوق آنها را به طور کامل به ایشان بدهیم؟

    – آیا زنان نقشی در ادارۀ اجتماع دارند یا خیر؟

    – با توجه به اینکه طبق منظومۀ روایی ما زنان سفیه، ناقص العقل و شرّ هستند می توانیم برای آنها در اجتماع حقّ انتخاب و اظهار نظر قائل شویم؟

     

    حقوق زنان در منابع روائی بر اساس کتاب جواهر الکلام

    حقوق و وظایف زنان در روایات، در کتاب جواهر الکلام (جلد ۳۱، صفحه ۱۴۶) – که از مهترین و اساسی ترین کتاب های فقهی ما محسوب می شود – اینگونه بیان شده است:

    – زن حق ندارد با شوهرش مخالفت کند

    – بدون اجازه شوهرش صدقه ندهد

    – بدون اجازه شوهرش روزه مستحبی نگیرد

    – خودش را از همسرش منع ننماید حتی اگر بر پشت چارپایی نشسته باشد

    – بدون اجازۀ شوهرش از خانه خارج نشود حتی اگر بخواهد به دیدار پدرش و آشنایانش برود یا در مجلس عزای پدرش شرکت نماید

    – برای شوهرش بهترین لباس ها را بپوشد و بهترین عطرها را استعمال نماید و خودش را به بهترین شکل تزیین نماید و شب و روز در همه حالات خودش را بر شوهرش عرضه نماید

    – زن نمی تواند در کارهای شوهرش همچون آزاد کردن بردگان و دادن صدقه و تدبیر امور منزل و بخشیدن اموال و نذر در اموال دخالت نماید

    – اگر زنی به شوهرش بگوید در تو هیچ خیری ندیدم اعمالش نابود خواهد شد و این سخنش همچون شرک به خداست!

    – اگر کاری را بدون اذن همسرش انجام دهد ملائکه آسمان و زمین و ملائکه غضب و رحمت الهی او را لعن خواهند نمود.

    وی پس از برشمردن وظایف فراوان زنان، وظیفۀ مردان در قابل همسرانشان را به صورت حداقلی چنین می آورد:

    – شکم او را سیر کند

    – به او لباس بپوشاند

    – برایش مسکن تهیه کند.

    یعنی تنها حق زنان بر مردان غذا و لباس و سرپناه است، در مقابل مطالبات فراوانی و حداکثری که مردان از زنان دارند!
    لازم به ذکر است تمام آنچه که مرحوم صاحب جواهر ذکر نموده، برگرفته از نصّ روایات ما می باشد! نه اینکه نظر شخصی خودش را گفته باشد.
    و این مختص به میراث روایی شیعی نمی باشد، بلکه این قبیل اخبار در منابع روایی اهل سنّت چندین برابر بیشتر وجود دارد.

     

    مقایسۀ منطق روایات با منطق قرآن در مسألۀ زنان

    حال باید تأمّل کرد آیا این منطق که زنان ده ها وظیفه در قبال مردان دارند و تنها دو سه حق بیشتر ندارند، با منطق قرآن سازگار است که می فرماید: «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف»؛ بقره/ ۲۲۸ (و برای زنان به همان اندازۀ وظایفشان، حقوق شایسته وجود دارد).

    اگر کسی بگوید در ادامه آیه می فرماید: «وللرجال علیهن درجة و الله عزیز حکیم»؛ (و مردان را بر زنان درجه و مرتبتی است و خدا عزیز و حکیم است)، در آینده بحث خواهیم نمود که آیا این درجه یک «امتیاز» است که مردان بر زنان دارند یا اینکه یک «مسئولیت» است؟!

     

    یکی از علل طلاق در جوامع اسلامی

    در پایان لازم است اشاره کنیم یکی از علت هایی که باعث شده پدیدۀ «طلاق» در جوامع اسلامی بیشتر از سایر جوامع صورت بگیرد، همین منطقِ «حقوق زنان در منابع روایی» می باشد مبنی بر اینکه حقوق و مطالبات مردان از زنان، ده ها برابرِ حقوق و خواسته های زنان از مردان است!

    مرد در زندگی مشترک می خواهد این منطق نادرست و نابرابر – که بیشتر به سود خودش است – را بر همسرش تحمیل نماید و زن هم طبعاً دوست ندارد یا نمی تواند همۀ این وظائف را در قبال مطالبات و حقوق اندکی که برای وی به رسمیّت شناخته شده، به جا بیاورد؛ به همین دلیل مجبور می شود طلاق بگیرد و زندگی فردی را بر زندگی مشترک ترجیح بدهد.

    و الحمدلله رب العالمین

    • تاریخ : 2017/11/30
    • تعداد مشاهده : 2033

  • ویدیوهای ویژه