فقه المرأة (فقه زنان)؛ تلاشی در جهت ارائۀ نگرشی نو
نمای کلّی بحث
در این جلسه به تعدادی از اشکالاتی که از ناحیۀ متفکران غربی دربارۀ حقوق زنان وارد شده است اشاره نموده و اهمیت علم آنتروپولوژی (انسان شناسی تجربی) در بحث فقه المرأة را متذکّر می شویم.
یکی از روش های فرهنگ غربی برای ضربه زدن به جوامع اسلامی
یکی از ترفندهای دنیای غرب برای ضربه زدن به جوامع اسلامی، مطرح کردن بحث حقوق زنان است؛ به این صورت که تلاش می کنند تا بدین وسیله از زنان – که نیمی از جامعۀ اسلامی را تشکیل می دهند – در راستای منافع سیاسی و سلطۀ فرهنگی خود بهره ببرند.
قبلاً اشاره کردیم که در متون روایی برای مردان ده ها حق و برای زنان فقط چند حقّ معدود از جمله حقّ خوراک و پوشاک و مسکن بیان شده است، در اینجا چند سؤال مهم قابل طرح است:
– چرا نباید حقوق زنان و مردان مساوی باشد؟!
– با توجه به حقوقی که در منابع فقهی ما برای زنان ذکر شده و منطقی که در روایات ما حکمفرماست، آیا می توانیم دیگران را به اسلام دعوت نماییم؟
– از آنجایی که نیمی از جوامع را زنان تشکیل می دهند چگونه بدون اعطای حقوق زنان به صورت عادلانه انتظار داشته باشیم که اسلام را بپذیرند؟
– آیا منطق حاکم بر متون روایی که زنان را شرّ و شوم و ریسمان شیطان و عامل مردن قلب می شمرد، باعث حذف نیمی از مردم در جامعۀ اسلامی نمی شود؟
– در یک کلام باید دید آیا اسلام حقوق فردی، حقوق خانوادگی، حقوق اجتماعی، حقوق سیاسی، حقوق اقتصادی و… زنان را به طور کامل بیان نموده است؟ و چنانچه بیان نموده، این حقوق مشتمل بر چه مواردی است؟
متأسّفانه باید گفت به خاطر همین منطق نادرستِ حاکم بر روایات (سنّت مَحکیه و نه سنّت واقعیّه!) و احکام فقهی دربارۀ حقوق زنان است که برخی از اندیشمندان غربی و مخالفان اسلام تصور نموده اند می توانند با برجسته کردن این نقطۀ ضعف، به کلیّت منظومۀ معارف دینی ضربه بزنند.
ضرورت ورود مؤسّسات دینی به مباحث فقه المرأة
با توجه به اهمیت بحث حقوق زنان و اشکالاتی که پیرامون آن وارد شده ضرورت دارد مؤسسات دینی و حوزه های علمیه در این عرصه وارد شوند و پاسخ مناسبی به این سؤالات بدهند؛ چرا که وظیفۀ آنها فقط پرداختن به مباحث فردیِ مربوط به زنان همچون مسائل حیض و نفاس و نکاح و طلاق و… که قرن ها به طور مکرّر بیان شده نمی باشد، بلکه به مسائل کلان اجتماعی پیرامون زنان نیز باید توجه کافی شود.
اهمیت علم آنتروپولوژی (انسان شناسی تجربی) در مباحث مربوط به زنان
یکی از علومی که در بحث های فقه المرأة به عنوان پیش نیاز بدان حاجتمندیم، دانش آنتروپولوژی می باشد که می توان آن را علم الانسان یا دانش شناخت انسان بر اساس روش تجربی معنا کرد. البته باید در نظر داشت که بین مباحث آنتروپولوژی با مباحث علم النفس فلسفی، تفاوت وجود دارد. روش آنتروپولوژی «تجربی»، و شیوۀ علم النفس «عقلی» است.
در این علم تفاوت ماهوی بین انسان و حیوان مورد بحث قرار گرفته، ملاک های انسان بودن مطرح شده و به تبع آن به حقوق انسانی پرداخته می شود. همچنین از دیگر مسائلی که در دانش مذکور مطرح می شود تنوّع نسل های بشریت، خصوصیت های ارثی انسان، صفات تشریحی و بیولوژیک انسان و… می باشد.
اما آنچه در علم آنتروپولوژی بیشتر برای ما حائز اهمیت است، مسألۀ تفاوت بین مذکّر و مونث می باشد؛ یعنی ملاک مذکر بودن و مؤنث بودن چیست و با مشخص شدن ملاکات جنسیتی، بحث حقوق آنها نیز مطرح می شود.
منشأ اختلافات و تفاوت ها از منظر قرآن
خداوند متعال در آیه ۱۱۸ از سورۀ هود می فرماید: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ»؛ (و اگر پروردگار تو خواسته بود، همۀ مردم را يك امت كرده بود، ولى همواره متفاوت خواهند بود).
آیۀ شریفه می فرماید شما انسان ها همواره در حال اختلاف خواهید بود. این اختلافات هم، همۀ انواع اختلاف را در بر می گیرد؛ یعنی شامل تمام تفاوت های قومی، زبانی، مزاجی، مذهبی و… می شود.
حال باید دید ریشۀ این اختلافات از دیدگاه قرآن کریم چیست؟ در پاسخ به سؤال مذکور قرآن می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا…»: حجرات/ ۱۳ (ای مردم، ما شما را از مرد و زن آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر آشنایی متقابل حاصل كنيد).
این آیه، اصل و منشأ همۀ اختلافات و یا حداقل یکی از مهترین عوامل تفاوت ها را به اختلاف بین مذکر و مؤنث باز می گرداند؛ به همین دلیل برای بر طرف نمودن مشکلات و اختلافات نامطلوب در جوامع (اعم از دینی و طبقاتی و مذهبی و…) ، لازم است برخی از اختلافات بین مذکر و مؤنث را حلّ نماییم. تا زمانی که بین حقوق زنان و مردان عدم تناسب و بی عدالتی حاکم باشد، سایر مشکلات و معضلات نیز بر جای خود باقی خواهند ماند.
والحمدلله رب العالمین