بایگانی مقالات

  • فقه المراه (جلسه ششم)

  • فقه المرأة (فقه زنان)؛ تلاشی در جهت ارائۀ نگرشی نو

    نمای کلّی بحث

    در این جلسه علت بازگشت همه اختلافات به اختلاف بین زن و مرد را مورد بررسی قرار داده و نکاتی را پیرامون علم آنتروپولوژی (انسان شناسی تجربی) و اهمیت آن بیان می نماییم و همچنین اختلاف بین حقوق زنان در دنیای اسلام و عالم غرب را به طور اجمالی مورد بررسی قرار می دهیم.

    مقدمه

    در مباحث گذشته اشاره نمودیم که مراد ما از فقه المرأة، همۀ مباحث مرتبط با زنان است نه فقط احکام متعلّق به فقه اصغر (همچون احکام حیض و نفاس و…) و از آنجایی که علم آنتروپولوژی همه اصناف انسان را مورد بررسی قرار می دهد و به انواع اختلافات بین جوامع انسانی اشاره نموده و اختلافات اجتماعی و فرهنگی و… را در جوامع بررسی می کند، اهمیت این علم در مباحث ما روشن می شود.

    علت بازگشت اختلافات، به اختلاف بین مذکر و مؤنث

    یکی از سؤالاتی که دربارۀ زن و مرد مطرح می شود این است که چرا با وجود تفاوت ها و اختلافات متعدد و متنوعی همچون اختلافات قومی، زبانی، مذهبی، مزاجی، فکری و… که در جوامع انسانی وجود دارد، از دیدگاه قرآن همه انواع اختلاف ها و یا حداقل برخی از مهمترین آنها به اختلاف و تقابل بین زن و مرد باز می گردد؟!

    در پاسخ به سؤال فوق باید گفت در جمیع اختلافات، همان حالتی حاکم است که در اختلاف بین مذکر و مؤنث جریان دارد. توضیح آنکه منطق حاکم در تقابل بین زن و مرد، عمدتاً منطق استعلاء و برتری جویی مردان بر زنان است، به گونه ای که غالباً مردها خودشان را موجود برتر و زنان را موجود پایین تر تصور می نمایند.
    حال عیناً همین منطق در سایر اختلافات نیز جریان دارد، به عنوان مثال منشأ تنازعات قومی این است که هر قومی خودش را برتر از قوم دیگر می داند و یا علّت اصلی اختلافات زبانی این است که صاحب هر زبانی، زبان خود را بهترین و برترین زبان می داند و زبان های دیگر را کوچک می شمارد.

    اهمیت علم آنتروپولوژی

    پیشتر بیان شد که علم آنتروپولوژی با اتّکاء به روش تجربی دربارۀ انسان تحقیق می کند؛ یعنی همه مباحث مرتبط با انسانها همچون مسائل اجتماعی، فرهنگی، طبیعی، تکوینی، بیولوژی و… را مورد بررسی قرار می دهد و به پژوهش دربارۀ انواع تنوع های قومی و مذهبی و سیاسی می پردازد و نهایتاً ریشۀ اصلی اختلافات را کشف می نماید.

    علم آنتروپولوژی یکی از عوامل سلطۀ غرب

    اگرچه این دانش در جای خود نیکو و قابل استفاده است، اما باید توجه داشت که دنیای غرب با تسلط کامل بر این علم، فرهنگ ملت ها و عواطف و عادات و عقائد آنها را کشف می نماید و در می یابد که چه عواملی باعث پیشرفت ملت ها یا سکون و جمود آنها می گردد. غربی ها از طریق این دانش مهم، عوامل رشد فکری و فرهنگی ملت ها را با برنامه متوقف می کنند، جوامع اسلامی را مشغول کارهای فرعی و بی ارزش و مسائل پوچ و خرافی می نمایند و آنها را از فکر کردن دربارۀ امور اصلی و اساسی باز می دارند.

    ضرورت توجه به علم آنتروپولوژی در جوامع اسلامی و حوزه های علمیه

    با عنایت به نکاتی که پیرامون دانش آنتروپولوژی بیان نمودیم لازم است که این علم در حدّ ضرورت مورد مطالعه قرار گیرد تا اولاً مسائلی که در اطراف ما پدید می آید به خوبی بررسی و تحلیل شود، و ثانیاً نقاط قوت و ضعف مان برجسته شود. از آنجایی که حوزه های علمیه متکفل پرداختن به امور اصلی در جامعه می باشند و لازم است نیازهای فکری و فرهنگی جوامع را به خوبی بشناسند و برای پاسخ به این نیازها برنامه داشته باشند، ضرورت دارد که دانش انسان شناسی تجربی به عنوان یکی از متون رسمی در برنامه درسی حوزه های علمیه قرار گیرد.

    علم المرأة (دانش زنان) يكى از شاخه های آنتروپولوژی

    علم المرأة یکی از زیر مجموعه های دانش آنتروپولوژی است. این علم مسائل مربوط به زنان را از منظر اجتماعی، فکری، فرهنگی، تکوینی، طبیعی و… با هدف سیطره و سلطه بر آنها بررسی می نماید.

    مهم ترین اثرات مترتب بر علم المرأة (دانش زنان)

    یکی از نتایجی که به سبب «علم زنان» پدید می آید مسأله حقوق زنان است. باید توجه داشت که اساساً مسالۀ حقوق زنان، بر اساس مبانی فکری موجود در دنیای غرب و با توجه به بررسی کامل روحیات و شخصیت زنان در علم آنتروپولوژی در دنیای غرب پدید آمده است. چالش حقوق زنان، امروزه تهدیدی برای ادیان آسمانی عموماً و جوامع اسلامی خصوصاً به شمار می رود. از آنجا که مهترین رکن «اجتماع» را «خانواده»، و مهم ترین رکن خانواده را «زن» تشکیل می دهد، با طرح مسألۀ حقوق زنان از دیدگاه جهان بینی غربی، فروپاشی اساس و بنیان جامعۀ اسلامی مورد هدف قرار گرفته است.

    یکی از عوامل جذب زنان به حقوق غربی

    وقتی به فهم علما از دین اسلام و حقوق موجود برای زنان در اسلام از منظر ایشان مراجعه می نماییم، برخی از این موارد را مشاهده می کنیم:

    – ولایت زنان مطلقاً به دست مردان است

    – آنقدر اختیارات مردان زیاد است که گویا آنها هر کاری خواستند می توانند انجام دهند!

    – مردان می توانند چهار زن دائم داشته باشند و در ازدواج موقت هم هیچ محدودیتی برای آنها وضع نشده است، بدون اینکه به عنوان مثال در ازدواج موقت بحث توانایی آنها در اداره خانواده مطرح باشد و یا بدون اینکه شروطی اخلاقی برای این مسأله ذکر شود.

    – طلاق مطلقاً به دست مردان است.

    و…

    ⁉️ حال با توجه به حقوق مذکور، سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که آیا در نگاه ابتدایی و بدون آگاهی از منطق قرآن، با تکیه به این نگرش سنّتی – که غالباً متخّذ از موروث روایی است – می توانیم زنان را به دین اسلام جذب و دعوت نماییم؟!

    اکنون در مواجهه با طعن ها و اشکالاتی که از ناحیۀ متفکران غربی به ما وارد شده است ما چند راه پیش رو داریم:

    – یا طبق منطق قرون وسطی برخورد نماییم و بگوییم دین همین است که هست! خواستی بپذیر خواستی نپذیر!

    – یا طبق منطق داعش و النصره و القاعده، هر کس که به ما اشکال وارد کرد، به تکفیر و تفسیق و گمراهی او حکم دهیم و در نهایت دستور ذبح او را صادر نماییم!

    – و یا اینکه طبق منطق قرآن کریم و روایات معتبرِ هماهنگ با مبانی قرآنی، بر اساس حکمت، موعظه و جدال احسن، حقوق زنان را تبیین نماییم و اشکالات مربوط به آن را پاسخ دهیم.

    از دیدگاه ما تنها راه معقول و قابل قبول، همین طریق سوّم است.

    والحمدلله رب العالمین

    • تاریخ : 2017/12/19
    • تعداد مشاهده : 2027

  • ویدیوهای ویژه