بایگانی مقالات

  • نقدهای ساختاری آیت الله حیدری به دو مکتب اصولی و اخباری

  • غلبۀ «روایت محوری» بر «اصالت قرآن» و «حاکمیّت عقل»، در دو مدرسۀ اخباری و اصولی

    نقد مشترک بر دو مکتب اخباری و اصولی

    گاهی در نقد مبانی اخباری گری، هدف منتقد دفاع مطلق از مدرسۀ اصولی است – چنانکه در حال حاضر در حوزه های علمیه رایج است – و این نقد به منظور مقابله با مکتب اخباری و اثبات صحّت روش اصولی و نتائج حاصل از آن است، و اما گاهی نقد متوجه بعضی از مبانی ضعیف هر دو مکتب می باشد، بدون اینکه هدف دفاع از یک روش خاص و دستاوردهای یکی از آن دو باشد.

    نقد ما از این سنخ بوده و ناظر به هر دو مدرسه است.

    نقد اوّل: عدم بهره گیری از عقل به عنوان ابزاری مستقل و هم عرضِ نصوص دینی

    از جمله نقدهایی که به هر دو مکتب اصولی و اخباری وارد می باشد، عدم توجه ایشان به عقل به عنوان ابزاری مستقل برای فهم دین است.

    نگرش اخباریون به عقل

    اخباریون به نتایج حاصل از دلیل عقلی توجه و التزامی ندارند، هر چند که از عقل به عنوان ابزاری برای فهم استفاده می کنند؛ و به خاطر همین عدم توجّه به عقل به عنوان ابزاری مستقل برای فهم دین، همه علومی که بر روش عقلی استوار شده و در آن ها از دلایل عقلی برای استنباط معارف استفاده می شود را باطل می دانند. از همین رو، اصول و فلسفه و کلام در نظام فکری و دین شناختی ایشان هیچ جایگاهی ندارد.

    خلاصه مطلب اینکه عقیده کلی اخباری ها، بطلان همه علومی است که از عقل به عنوان دلیل مستقل برای شناخت معارف دینی استفاده می نمایند.

    نگرش اصولیون به عقل

    این انتقاد به شکلی دیگر به مدرسه اصولی هم وارد است؛ چرا که اصولیون در مقام نظر و تئوری، نتایج حاصل از استنباط عقلی را می پذیرند – هر چند در مقام عمل – از عقل به عنوان دلیلی برای شناخت، تنها در اصول فقه بهره می برند و به نتایج معرفتیِ حاصل از عقل در علوم دیگر و به ویژه در حوزۀ اعتقادات اعتنایی ندارند و همچون اخباری ها عقل را در علوم دیگر تنها ابزاری برای فهم بر می شمرند، و نه دلیلی مستقل برای استنباط معارف دین.

    دیدگاه برگزیده در مواجهه با عقل

    اما عقل از دیدگاه ما، علاوه بر اینکه ابزاری است برای فهم، یک دلیل مستقل بوده و در کنار و هم عرض قرآن و روایات، منبعی برای استنباط معارف دینی به شمار می رود. [به عنوان مثال، اگر به مقتضای برهان عقلیِ قطعی به مطلبی اعتقاد پیدا کردیم، ظاهر آیه و روایت نباید مخالف نتیجۀ برهان عقلیِ مذکور باشد، بلکه باید به گونه ای فهم و تفسیر شود که با آن مبنای عقلی ملائم و هماهنگ باشد. در این رویکرد، عقل در کنار آیات و روایات، به خودی خود یکی از منابع شناخت محسوب شده و علاوه بر «کارکرد تفهّمی»، «کارکرد تولیدی» هم دارد، بر خلاف رویکرد مقابل که توجهی به مقتضای براهین عقلی قطعی در تفسیر نصوص دینی ندارد].

    نقد دوّم: عدم اصالت و محوریّت دادن به قرآن کریم

    دوّمین نقدی که بر هر دو مکتب اخباری و اصولی وارد می دانیم، مواجهۀ حداقلی و نادرست ایشان با قرآن است.

    جایگاه قرآن نزد اخباریون

    مدرسۀ اخباریگری در استنباط معارف دینی نه تنها محوریت را به قرآن کریم نمی دهد، بلکه اساساً برای ظواهر قرآن کریم حجّیت قائل نیست و اصالت و محوریت را در استنباط معارف دینی به موروث روایی می دهد.

    جایگاه قرآن نزد اصولیون

    و اما اصولیون اگرچه برای ظواهر قرآن حجیت قائل اند، اما در مقام عمل و فرایند استنباط فقهی و عقیدتی، قرآن در روش دین شناسی ایشان جایگاه چندانی ندارد و آشکارترین مصداق عمل به قرآن نزد ایشان، به رفع تعارض بین دو خبر متعارض محدود و منحصر می شود و قرآن را به عنوان مهمترین معیار در مقام تصحیح روایات – فراتر از مقام تعارض، اعم از اینکه با هم متعارض باشند یا نباشند – در نظر نمی گیرند و قرینۀ سند و بررسی های سندی در مقایسه با معیار قرآن و عرضۀ روایات بر کتاب الهی، حاکمیت دارد.

    به عبارت دقیقتر می توان گفت قرآن نزد هیچ یک از دو مکتب اخباری و اصولی، محوریت و اصالت برای فهم اصول و فروع دین ندارد، بلکه اصالت از آن روایات بوده و قرآن در کنار آن به صورت حداقلی مطرح است!

    دیدگاه برگزیده در مواجهه با قرآن

    در مقابل دو شیوۀ فوق، ما بر این باوریم که اولاً ظواهر قرآن حجّت است، ثانیاً محوریّت در جمیع علوم و معارف اسلامی از آنِ قرآن است و نه روایات، و ثالثاً قرآن محوری فراتر از یک نظریه و تئوری، در مقام عمل و فرایند استنباط فقهی و عقیدتی نیز باید نمود و ظهور عینی داشته باشد.

    ادامه دارد…

    مفاصل اصلاح الفکر الشیعی، ص ۲۱۴ و ۲۱۵.

    • تاریخ : 2017/12/31
    • تعداد مشاهده : 2203

  • ویدیوهای ویژه