بایگانی مقالات

  • فقه المراه (جلسه نهم)

  • فقه المرأة (فقه زنان)؛ تلاشی در جهت ارائۀ نگرشی نو

    (خلاصۀ جلسۀ نهم)

    نمای کلّی بحث

    در این جلسه ابتدا به روش کلی آیت الله حیدری (مدّ ظلّه العالی) در مباحث فقه زنان اشاره می شود و سپس اجمالاً یکی از مبانی مهم ایشان پیرامون منطق فهم قرآن را بیان می نماییم و مورد دیگری از تعارض منطق قرآن با منطق برخی روایات (سنّت مَحکیه و نه سنّت واقعیه) پیرامون نگاه به زنان را مورد واکاوی قرار می دهیم.

    روش برگزیده در استنباط مباحث فقه زنان

    در این سلسله بحث ها درصددیم نگاه قرآن پیرامون زنان را مورد بررسی قرار داده و مقدمات مورد نیاز برای فهم جایگاه کلّی زنان در اسلام را بیان کنیم.

    توجه نمایید که هر چند منبع اصلی ما در استنباط این مسائل، نصّ قطعی قرآن کریم می باشد ولی اینگونه نمی باشد که ما قرآن را بریده از روایت بررسی نماییم بلکه محوریت را در همه مسائل استنباطی به قرآن کریم می دهیم و از روایت تنها در چارچوب قرآن استفاده می نماییم؛ یعنی روایت را در صورتی می پذیریم که مخالف قرآن نباشد.
    جهت بررسی بیشتر این روش، به کتاب ما تحت عنوان «میزان تصحیح موروث الروائي» مراجعه نمایید.

    مبنای وحدة المفهوم و تعدد المصداق در فهم قرآن

    يکی از مبانی مهمی که ما در فهم آموزه های دینی به طور عام و در فهم قرآن به طور خاص بدان معتقدیم، اصل وحدة المفهوم و تعدد المصداق مى باشد.

    مطابق اين مبنا، مفهوم واحد است ولی مصداق بر اساس شرایط زمان و مکان در حال تغییر و تبدّل است.
    به عنوان مثال در آیه ۶۰ سوره انفال: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اَللّهِ وَ عَدُوَّكُمْ»؛ (هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها[ دشمنان ]، آماده سازيد! و(همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد)، تا به وسيلهء آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد!)، هدف خداوند متعال آمادگی و توانایی رزمی در قبال دشمنان می باشد که این آمادگی گاهی با اسلحه و اسب صورت می گیرد و گاهی با موشک و هواپیمای جنگی، گاهی مقابله فرهنگی است و…، یعنی مصداق آن در طول تاریخ در حال تغییر و تبدّل است. یا وقتی قرآن می فرماید دستان ابولهب بریده باد، اهتمام قرآن به یک قضیه شخصیه نمی باشد بلکه ابولهب را به عنوان مصداق زمان خودش معرفی می نماید و هشدار می دهد که در طول تاریخ نمرودها و فرعون ها و ابولهب ها شکست خواهند خورد.

    همچنین بسیاری از کلمات قرآنی مثل قلم، عرش، کرسی و… در صدد بیان مفهوم هستند و شامل همه مصادیق اعم از مادی و مجرد می شوند؛ لذا نباید خود را به یک مصداق خاص محدود و منحصر نمود و از مصادیق دیگرِ آن مفهوم واحد، غفلت کرد!
    نکته بسیار مهم این است که موسسات دینی باید مصداق مفاهیم قرآنی را در هر عصر و زمانی مشخص نمایند و لذا وقتی می گوییم قرآن برای همه زمانها و مکانها صلاحیت دارد؛ یعنی مفاهیمی را بیان نموده است که قابل تطبیق بر همه زمانها و مکانها می باشد (آیت الله حیدری در جلسه ۵۳ تا ۶۲ از دروس فقه المرأة، این مبنا را به طور کامل تبیین و مستدل نموده اند).

    بررسی یکی دیگر از موارد تعارض منطق روایات با منطق قرآن

    به تفصیل در جلسات گذشته به روایاتی که پیرامون برتری مردان بر زنان دلالت داشتند اشاره نمودیم.
    به عنوان مثال، برای یادآوری به مضمون بعضی از این روایات که بسیار فراوانند و به حد تواتر معنوی می رسند اشاره می نماییم:
    زنان همگی شر هستند، ابزار شیطان برای فریفتن مردانند، ریسمان های شیطان برای گمراهی مردمند، از زنان شرور بپرهیزید و از خوبانشان دوری نمایید، برکت در مخالفت با زنان است، با آنان مشورت کنید و با مشورتشان مخالفت نمایید، ای گروه زنان شما را ناقص العقل و ناقص الدین می بینم و…

    دیدگاه قرآن دربارۀ برتری زن و مرد!

    حال به آیات ۳۵ و ۳۶ سوره آل عمران توجه نمایید:
    «إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»؛ (چون زن عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد؛ پس، از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى * چون فرزند خويش بزاد، گفت: اى پروردگار من، اين كه زاييده‌ام دختر است -و خدا به آنچه زاييده بود داناتر است- و پسر چون دختر نيست. او را مريم نام نهادم. او و فرزندانش را از شيطان رجيم در پناه تو مى آورم).

    در این دو آیه شریفه مشاهده می نمایید که مادر حضرت مریم، انتظار داشت که فرزندش پسر باشد؛ لذا وقتی می بیند فرزندی که به دنیا آورده دختر است با حسرت به خدای متعال عرضه می دارد اینکه زائیده ام دختر است؛ به همین دلیل نمی توانم آن را نذر تو نمایم! این نشان می دهد که فرهنگ عمومی رایج در آن زمان، فرهنگ برتری فرزند مذکر بر فرزند مؤنث بوده است؛ از این روی مادر حضرت مریم (س) از به دنیا آوردن فرزند دخترش دچار تأسف و ناراحتی شد!

    در آیه ۳۶ ما با دو جمله معترضه روبرو هستیم. جمله اول «والله اعلم بما وضعت»؛ (و خدا به آنچه زاییده بود داناتر است)، و جمله دوم «ولیس الذکر کالأنثی»؛ (و پسر همچون دختر نیست).
    بین مفسران پیرامون اینکه این دو جمله معترضه را چه کسی بیان نموده اختلاف نظر وجود دارد. بعضی معتقدند هر دو جمله از طرف مادر مریم بیان شده و دسته ای معتقدند جمله اول از ناحیه خداوند متعال و جمله دوم کلام مادر مریم است و نظر سوم این است که هر دو مقطع، کلام خداوند متعال است.

    نظر ما همین نظر سوم است و معتقدیم ممکن نیست جمله دوم یعنی «لیس الذکر کالأنثی» از طرف مادر مریم باشد؛ چرا که اگر این جمله کلام مادر مریم باشد، به خاطر حزن و اندوه مادر مریم بابت به دنیا آوردن فرزند دختر، باید کاملاً برعکس بیان می شد؛ یعنی گفته می شد: «لیس الأنثی کالذکر»؛ (فرزند دختر همچون فرزند پسر نمی باشد)؛ لذا من نمی توانم او را نذر تو نمایم (به خاطر فرهنگ غلطی که در آن جامعه حکمفرما بود و مردان را برتر از زنان می دانستند!)

    پس آوردن اسلوب جمله بدین شکل، خود قرینه ای است بر اینکه این جمله از طرف خداوند متعال بیان شده؛ یعنی خداوند متعال درصدد رفع توهم مادر مریم می باشد که چرا اینگونه حکم نموده است که فرزند دختر مقامش پایین تر از مقام فرزند پسر است؟! و با رفع این تصور غلط می فرماید: «لیس الذکر کالأنثی»؛ بلکه (فرزند پسر همچون فرزند دختر نمی باشد)؛ یعنی بدان این دختر است که برتر از پسر می باشد: «لیس الذکر کالأنثی».

    دقت نمایید آیه شریفه اولاً در مقام رفع توهم برتری پسر بر دختر است که در ذهن مادر مریم و فرهنگ عمومی جامعه اینگونه شکل گرفته بود، و ثانیاً می فرماید پسر همچون دختر نمی باشد. پس مشخص می شود این دختر است که برتر از پسر می باشد و مقامش در نزد خداوند متعال بالاتر است.

    اما مفسرانی که در ذهن آنها منطق برتری مذکر بر مؤنث شکل گرفته است، در مقام توجیه این آیه بر آمده اند.
    به عنوان مثال دسته ای گفته اند این قسمت از آیه شریفه: «لیس الذکر کالأنثی» جمله مادر مریم می باشد و توازن فکری او به هم ریخته و تشبیه را جابجا بیان نموده؛ یعنی می خواسته بگوید «لیس الأنثی کالذکر»؛ (دختر همچون پسر نمی باشد!)؛ یعنی به هر شکل ممکن می خواهند منطق روایات و فهم خود مبنی بر برتری مذکر بر مؤنث را بر آیه شریفه تحمیل نمایند.
    توجیه دیگر اینگونه بیان شده که این آیه تنها مختص به حضرت مریم (س) می باشد، نه همۀ دختران! یعنی قضیه شخصیه می باشد و تنها حضرت مریم (س) است که بر فرزند پسر برتری دارد. در پاسخ به این توجیه، قاعده مهم و اساسی در فهم قرآن یعنی وحدت مفهوم و تعدد مصداق را بیان نمودیم؛ لذا مطابق این قاعده، آیه شریفه تنها در مورد
    حضرت مریم (س) نمی باشد، بلکه هر دختری که همچون حضرت مریم (س) در مسیر حقیقت گام بردارد و در راه مستقیم حرکت نماید، مضمون این فراز از آیه شریفه شامل حال او هم خواهد شد.

    از بین بردن منطق ذکوریت، یکی از تدابیر اصلاحی پیامبر اکرم (ص)

    یکی از اقدامات اساسی پیامبر اکرم (ص) برای اصلاح جامعه جاهلیت، از بین بردن منطق برتری مردان بر زنان و رساندن زنان به جایگاه اصلی شان بود؛ یعنی نبی مکرّم اسلام (ص) در صدد بودند که شأن و مقام زنان را به آنان بازگردانند.
    (برای آشنایی بیشتر با تدابیر پیامبر اکرم (ص) در حفظ اسلام، می توانید به کتاب «التدابیر النبویة لحفظ الرسالة الإلهیة» از علامه حیدری مراجعه نمایید).

    هر چند منطق برتری مردان بر زنان که در جاهلیت حکمفرما بود همچنان بر ذهن بعضی از علما و همچنین در فرهنگ جوامع اسلامی حکمفرماست!

    والحمدلله رب العالمین

    • تاریخ : 2018/02/12
    • تعداد مشاهده : 2023

  • ویدیوهای ویژه