فقه المرأة (فقه زنان)؛ تلاشی در جهت ارائۀ نگرشی نو
(خلاصۀ جلسۀ دهم)
نمای کلّی بحث
در این جلسه نگاهی کلی به شرایط فرهنگی و اجتماعی عصر نبی اکرم (ص) می اندازیم و نقش آن را در اعطای حقوق زنان مورد بررسی قرار داده و تأثیر زمان و مکان را در استنباط حقوق متناسب با جایگاه زنان می کاویم.
مقدمه
در عصر قبل از اسلام نه تنها برای زنان هیچ جایگاه اجتماعی و سیاسی درنظر گرفته نمی شد بلکه آنها حتی انسان هم به شمار نمی آمدند و با زنان همچون یک ابزار تعامل می کردند! هنگامی که مردی از دنیا می رفت، زنانشان همچون بقیه اموال آنها بین وارثان تقسیم می شد.
جایگاه کلی زنان هنگام بعثت پیامبر (ص)
زمانی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شدند، نگاه کلی مردم آن عصر به زنان فقط به عنوان یک موجود در مرتبه دوم نبود؛ یعنی فقط آنها را فرع بر مردان محسوب نمی کردند بلکه همه زنان را عار می پنداشتند و تنها کارکرد جنس مؤنث را در این می دانستند که مدتی آنان را به عاریه بگیرند و بدین وسیله فرزند پسری به دنیا آورند. نگاه به شرایط فرهنگی و اجتماعی مردم آن زمانه در فهم حقوقی که قرآن کریم برای زنان ترسیم نموده، بسیار مهم است و نقش اساسی در استنباط و برداشت مجتهد و فهم وی از آیات و روایات دارد. لذا ما معتقدیم تاریخ یکی از علوم مقدماتی برای اجتهاد است و مجتهد در معنای مد نظر ما فردی است که از علم تاریخ و وقایع تاریخی مورد نیاز برای استنباط، اطلاع کافی داشته باشد.
نقش شرایط اجتماعی عصر نبی اکرم (ص) در اعطای حقوق زنان
حال در این شرایط که زنان را حتی به عنوان انسان محسوب نمی کردند و معتقد بودند آنها چون از دایره انسانها خارجند، لذا ارث نخواهند برد، پیامبر اکرم (ص) مبعوث شدند. هدف نبی مکرم اسلام (ص)، اصلاح این منظومه فکری غلط و شرایط فرهنگی و اجتماعی نامناسب حاکم بر جامعۀ آن روز بود. مسأله این است که آیا با این شرایطی که از نظر فکری، فرهنگی، اجتماعی و… در آن مناطق حکفرما بود و با توجه به اینکه مردم آن عصر عموماً پیرو عادت ها، تقلیدها و رفتار نامناسبی بودند، آیا ممکن بود اسلام سخن از اعطای حقوق زنان به طور کامل به میان بیاورد؟! آیا جامعۀ آن زمان، ظرفیت تحمّل اصلاحات نبوی و تغییر دفعیِ نگرش نسبت به زنان را داشت؟ آیا پیامبر اکرم (ص) می توانست به یکباره در آن زمان، همۀ حقوق زنان را به آنان بازگرداند و ایشان را هم رتبۀ مردان قرار دهد؟
تدریجی بودن حرکت اصلاحی پیامبر (ص)
اسلام به یکباره همه احکام خود را بر مردم آن عصر تحمیل ننمود، بلکه به تناسب ظرفیت مخاطبانش در هر عصر و زمانی احکامی متناسب با آن زمان و مکان تشریع نمود. به عنوان مثال در دورانی که برده داری رواج داشت و به بردگان به عنوان اموال خود می نگریستند، آیا ممکن بود مردم آن زمان دینی را بپذیرند که یکی از دستورالعمل هایش این باشد که بردگان با احرار در یک مرتبۀ اجتماعی هستند؟! اگر بردگان با بقیه مردم یکسان می شدند، آیا مردم آن عصر اسلام را می پذیرفتند؟! لذا پیامبر اکرم (ص) در آن شرایط برده داری را به طور کامل ملغی ننمود، بلکه به تناسب تحمّل مردم آن جامعه، به تدریج شرایطی را برای اصلاح برده داری و ریشه کنی آن وضع نمود.
حال با توجه به این نکته آیا معقول است که معتقد شویم چون پیامبراکرم (ص) با سیرۀ عملی خود برده داری را تحت شرایطی خاصّ و به طور مصلحتی و مقطعی به رسمیت شناخته است، پس در این زمان هم برده داری کاری پسندیده و جایز است؟!
تدریجی بودن اعطای حقوق زنان
حقوق زنان نیز از همین دسته مسائل تدریجی است که باید به مرور زمان و متناسب با بلوغ فکری جوامع، تطوّر و تکامل می یافت. از این روی، در زمانه ای که زنان هیچ منزلت و جایگاه مناسبی در جامعه نداشتند، پیامبر اکرم (ص) درصدد بر آمدند تا برای زنان تنها آن دسته از حقوقی را – که جامعۀ آن زمان ظرفیّت پذیرشش را داشت – برای ایشان در نظر بگیرند. رسول اکرم (ص) با نشان دادن سیرۀ علمی و عملیِ اصلاحی خود، راه بازگرداندن حقوق و مقام و منزلت واقعی زنان را به آیندگان آموختند.
دو نگاه متفاوت به سیره پیامبر اکرم (ص)
ما در بین علمای علم اصول با دو نگاه متفاوت در استفاده از سیرۀ نبوی مواجهیم.
۱. نگاه تقلیدی به سیرۀ نبوی (ص)
از نگرش اول، به «نگاه تقلیدی» تعبیر می کنیم. این نگاه معتقد است ما با تمسک به سیره پیامبر(ص) باید هر عملی را که ایشان انجام داده، به طور کامل و بدون هیچ گونه تغییری در این زمان نیز انجام دهیم. به عنوان مثال اگر پیامبر (ص) در یک زمانی و در یک جنگی از سپاه دشمن پنجاه کنیز به اسارت گرفته و آنان را به نکاح برخی از صحابه درآورده اند، ما نیز موظفیم در این زمان و در جنگ ها دقیقاً به همین شکل برخورد نماییم!
در این نگاه، شرایط فرهنگی و اجتماعی عصر نبوی لحاظ نمی شود و به این قاعده مهم توجه ندارند که: «اذا تغیّر الموضوع تغیّر الحکم»؛ زمانی که موضوع تغییر پیدا کند، حکم نیز تغییر خواهد کرد. قائلان به نگاه تقلیدی توجه نمی کنند که با تغییر شرایط و ظروف اجتماعی، احکام نیز باید متناسب با آن شرایط و ظروف تحوّل یابند. به تعبیر دیگر، این عدّه از علما به نقش زمان و مکان در استنباط احکام فقهی و حتّی اعتقادی واقف نیستند!
۲. نگاه اجتهادی به سیرۀ نبوی (ص) (در پرتو لحاظ اقتضائات زمانی و مکانی)
و اما نگاه دوم معتقد است ما باید از سیره پیامبر (ص) یک سلسله قواعد و اصول کلی را به دست آوریم و این اصول و قواعد را بر شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه خود تطبیق دهیم و بر این اساس، دستورالعمل های راهبردی متناسب با وضع جامعه خود را عرضه نماییم.
این نگاه می تواند به نیازهای زمانه پاسخگو باشد و نقش زمان و مکان را در استنباط احکام فقهی به طور کامل لحاظ نماید.
با توجه به این نگاه، ما معتقدیم در مسأله حقوق زنان، پیامبر اکرم(ص) به زنان تنها آن دسته از حقوقی را که جامعۀ ابتدایی آن روز قدرت فهم و هضم آن را داشته، به ایشان اعطا نموده است؛ یعنی با توجه به شرایط حاکم بر آن عصر و محدود و پایین بودن سطح فکری غالب مردم آن زمان، پیامبر اکرم (ص) توانسته تنها حقوق حداقلی زنان را به آنان بازگرداند و نه همۀ آنچه را که زنان لایق و مستحقّ آن هستند.
بر همین اساس، حوزه های علمیه و مؤسسات دینی باید با تمسّک به سیرۀ پیامبر (ص) و شناخت دقیق منطق نبوی و تدابیر حکیمانه اصلاحی رسول الله (ص)، حقوق زنان را در همین زمان متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز، به طور کامل ترسیم نمایند و با جامعۀ زنان چنانکه در شأن والای ایشان است برخورد کنند.
در جلسات آینده به تفصیل به روش خود در اصلاح حقوق زنان اشاره خواهیم نمود.
و الحمدلله رب العالمین