یکی از اشکالاتی که عده ای از اهل علم – از سر ناآگاهی – به آیت الله حیدری می گیرند این است که می گویند ایشان منکر سنّت است و سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) را قابل نقد و ردّ می داند!
در پاسخ باید گفت متأسّفانه برخی از علما حتّی تفاوت بین «سنّت» و «حدیث» یا همان «سنّت واقعیه» و «سنّت مَحکیه» را نمی دانند و بین آن دو خلط می کنند!
معنای «سنّت»
سنّتی که معصوم و حجّت می باشد، آن چیزی است که از دو لب مبارک معصومین (علیهم السلام) صادر شده باشد و کسی با گوش خودش از این ذوات مقدسه شنیده باشد؛ در این صورت، نقد و انکار و ارجاع کلام معصوم به قرآن معنی ندارد! زیرا قائل به عصمت ائمه (علیهم السلام)، در مرتبۀ قبل، با دلیل پذیرفته که ایشان معصومند؛ لذا هر چه بفرمایند عین حق و مطابق با واقع است و اگر در مواردی گمان کنیم که کلام قطعی الصدور از اهل بیت (علیهم السلام)، مخالف قرآن یا عقل است، در اینجا باید عقل ناقص و فهم غیر معصومانۀ خودمان را محکوم کنیم؛ یعنی ما «توهّم» کرده ایم که بین کلام اهل بیت (علیهم السلام) با قرآن تنافی وجود دارد، وگرنه در عالم واقع و نفس الأمر، به دلیل عصمت و خطاناپذیری ائمه (علیهم السلام)، هیچ منافات و تخالفی بین سخنان ایشان با قرآن و عقل وجود ندارد.
معنای «حدیث»
و اما «حدیث»، آن چیزی است که در منابع روایی توسط چندین نسل از روایان (اعم از موثق یا ضعیف) نقل شده است و ما نمی دانیم که آیا این نقل قول ها، اصلاً از معصوم (علیه السلام) صادر شده اند یا نه؟! با وجود علم به اینکه آفات متعدّدی از قبیل کذب و جعل و نقل به معنی و تقطیع و تصحیف و تلخیص و غیره، دامنگیر احادیث و منابع روایی شده است! روایات تحریف قرآن، غلوّ، وهن انبیاء، مذمّت زنان، تکفیر همۀ بشریت غیر از شیعیان و … گوشه ای از این احادیث است.
بنابراین همه باید توجه داشته باشند که: 👈 قابل نقد و بررسی دانستن روایات (نقل قول های منتسب به ائمه علیهم السلام) و تحقیق دربارۀ اثبات صدور یا عدم صدور آنها از ایشان (علیهم السلام)، به معنای نقدپذیری و انکار سنّت معصومانۀ اهل بیت (علیهم السلام) نیست! 👉
لازم به ذکر است که هدف از بررسی تحلیلی احادیث (و نه سنّت!) و تأکید بر نقد سندی و به ویژه نقد متنی و محتوایی آنها نیز، چیزی جز پیراستن عقائد نامناسب، خرافی و موهن از چهرۀ درخشان و نورانی اسلام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و هر چه زیباتر و معقول تر جلوه دادن آن نیست.