ضرورت بحث از هویّت «مرجعیّت»، ارکان و محورهای آن از دیدگاه آیت الله حیدری
همان طور که می دانیم، نهاد مرجعیت و مراجع در فرهنگ شیعیان، در طول تاریخ تشیع جایگاهی بسیار رفیع داشته و همواره محرّک و الهام بخش مردم در حرکت های بزرگ و سرنوشت سازِ دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. از همین رو، بحث از مرجعیت و مسائل پیرامون آن، اهمیتی مضاعف می یابد؛ زیرا هر امری به میزانی که اهمیت و خُطورت پیدا می کند، به همان اندازه باید بیشتر دربارۀ آن فکر و تحقیق و تأمل کرد تا هم عوامل بهبود و تکامل آن را شناخت، و هم از آفت هایی که – به هر دلیل – ممکن است دامنگیر آن شود آگاهی پیدا کرد. عقلاً قبیح است که موضوعی را مهم و ضروری بدانیم، اما در عین حال نه خودمان دربارۀ آن سخن بگوییم و نه اجازه بدهیم دیگران – که البته باید از صلاحیت ورود به این بحث برخوردار باشند – پیرامون آن مطلبی بر زبان بیاورند!
در این میان، آیت الله حیدری یکی از معدود عالمانی است که دربارۀ مسألۀ مهم و حساس مرجعیت و نیز شروط و الزاماتی که یک مرجع دینی باید واجد آن ها باشد، سال ها تأمل نموده و مباحث فراوانی را بیان کرده است.
در ادامه به «چهار محور اصلی مرجعیت» که باید دربارۀ آنها فکر کرد و روشن گری نمود، از دیدگاه علامه حیدری اشاره می کنیم.
هدف از این متن، فعلاً صرفاً گشودن باب مطالعه و تأمل در این باره است، اما در نوشته های بعدی نظرات خاصّ علامه حیدری دربارۀ نهاد مرجعیت و رسالت های مراجع را به تدریج به محضر مخاطبان گرامی ارائه خواهیم نمود.
محور اوّل: شروط و ویژگی های علمی و عملی مرجعیّت چیست؟! (شرط ثبوتی)
اولین محوری که اهل علم باید پیرامون آن خوب فکر کنند این است یک مرجع در شرایطی صلاحیّت مرجعیّت پیدا می کند؟ آیا هر کسی صرفاً از نظر ذهنی قوی تر از دیگران بود و مثلاً توانست بحث های فقهی و اصولی را خوب تجزیه و تحلیل کند، لزوماً شایستگی مرجعیّت و ادارۀ جامعۀ شیعیان و به دست گرفتن سرنوشت دنیوی و اخروی آنها را دارد؟! آیا وصول به مقام مرجعیت – با وجود اهمیت فراوانی که دارد – امری ضابطه مند و نیازمند به شروط و معیارهای علمی است یا اینکه یک مسألۀ سلیقه ای است و ملاک خاصی ندارد، 👈 بلکه هر کس که – ظاهراً – اطلاعش از دیگران در فقه بیشتر بود صلاحیت مرجع شدن را دارد، ولو هیچ اطلاعی از عرفان و فلسفه و کلام و سیاست و اجتماع و فرهنگ و جریان های مختلف فکری در ایران و جهان عرب و غرب و به طور کلّی آنچه که در دنیا می گذرد، نداشته باشد!!👉
به عنوان مثال، از دیدگاه علامه حیدری یکی از ویژگی های علمی مرجع تقلید این است که: همۀ ابعاد دین را به نحو تخصصی و اجتهاد بشناسد، نه اینکه فقط از بُعد فقهی اسلام آگاهی داشته باشد، اما از سایر ابعاد و ساحت های معارف دینی یا به کلّی بی خبر باشد و یا اطلاعش سطحی و اجمالی باشد!؛ همان طور که معصومین (ع) به کلّ منظومۀ معارف دینی احاطه داشتند نه اینکه تنها یک بخش آن را بدانند و از سایربخش های آن بی اطلاع بوده باشند. به همین صورت، مراجع نیز که در دوران غیبت نائبان اهل بیت (ع) هستند، باید به تبعیت از ایشان، همۀ ابعاد آموزه های اسلام را اولاً به خوبی بشناسند و ثانیاً به مردم – در حدّ ضرورت و بسته به استعدادشان – بیاموزند.
محور دوّم: راه های آگاهی از وجود ویژگی های مطلوب در مراجع تقلید کدام است؟! (شرط اثباتی)
محور بعدی این است که پس از مشخّص شدن شروط و ویژگی های ضروری برای یک مرجع دینی، باید دید از چه راه هایی می توان احراز کرد که آن مرجع تقلید، واجد ملاک های مطلوب است؟ به بیان دیگر، یک مکلّف از کجا می تواند اطمینان پیدا کند که فلان عالم، از شروط علمی و عملیِ لازم برای قرار گرفتن در مسند مرجعیّت برخوردار است تا بتواند به وی رجوع کند؟
به عنوان مثال، آیا شیاع و شهرت بین اهل علم می تواند راهگشا باشد؟ آیا تبلیغات و در دست داشتن رسانه های ارتباط جمعی، معیار تشخیص است؟ آیا از طریق تولیدات علمی یک عالم می توان احراز کرد وی دارای شروط مورد نظراست؟ و غیره.
در پاسخ به سؤال مهم فوق، اجمالاً باید گفت:
از نظر آیت الله حیدری، پس از روشن شدن ویژگی های علمی و عملی مراجع تقلید، 👈 بهترین، مطمئن ترین و علمی ترین راه برای تشخیص تحقّق شروط مذکور در یک شخص، «مراجعه به آثار علمی» اوست؛ یعنی باید تدریس ها و کتاب ها و مقالات و سخنرانی های وی را مورد ملاحظه قرار داد تا آشکار شود که آیا وی صلاحیت قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت و محلّ رجوع قرار گرفتن را دارد یا نه؛ 👉 زیرا ممکن است کسی از نظر علمی فاقد معیارهای لازم برای مرجعیت باشد، اما از آن جهت که از امکانات مالی، تبلیغاتی و رسانه ای گسترده برخوردار است، بتواند به مردم چنین القاء کند که از ملاک ها و ضوابط لازم برخوردار است! در مقابل، امکان دارد فردی که واجد ویژگی های ضروری است، به دلیل عدم برخورداری از امکانات و ابزارهای تبلیغاتی، مردم از صلاحیت او برای مرجعیت اطلاع پیدا نکنند و طبعا سراغ وی نروند:
«ابزار و ملاک اوّل [برای تشخیص اینکه فلان مرجع تقلید، از علوم مورد نیاز برای تصدّی این جایگاه مهم برخوردار است یا نه]، رجوع به کتاب ها و میراث علمی اوست؛ یعنی به آثاری که پدید آورده نگاه کنی و از این طریق بر علمیّت و تخصّص او وقوف پیدا کنی. به عنوان مثال، ما از چه طریقی می توانیم بفهمیم که شیخ مفید (ره) یکی از بزرگان بلکه بزرگترین عالم مکتب اهل بیت (ع) [در قرن چهارم] است؟ پاسخ آن است که: از راه آثار و تألیفاتی که نوشته و الان در دسترس ماست. چرا کسی نمی تواند در اینکه شیخ مفید یکی از عالمان و بزرگان شیعه است تردید کند؟! چون آثار و کتاب ها [و آراء و نظریات متعدد و متنوع او در علوم مختلف] پیش روی ماست، به طوری که اهل علم به راحتی می توانند به آن ها رجوع کنند و اطمینان حاصل کنند به اینکه وی از عالمان بزرگ است. شما به آثار شیخ طوسی (ره) مراجعه کنید همین مطلب [عالم، مجتهد و صاحب نظر بودن وی] را مشاهده می کنید. همین طور دربارۀ علامه حلّی، علامه مجلسی و سایر بزرگان» [۱].
برگرفته از مبحث «تحدیّات معاصرة تواجه مستقبل الحوزات العلمیة: مخاطر اختراق نظام تعیین المرجعیة الدینیة»، ۱۴۳۴ ق.
ادامه دارد…
پی نوشت ها:
۱.«الآلية الأولى: كتابات المرجع وتراثه. أي: أنت تنظر إلى تراثه الذي كتبه، ومن خلال ذلك تتعرّف على علميّته. فعلى سبيل المثال: ما هو طريقنا لمعرفة أن الشيخ المفيد كان علماً من أعلام هذه الطائفة، وشيخاً من شيوخها، بل شيخ الطائفة؟ الجواب: من خلال هذا التراث الذي بين أيدينا. لماذا لا نناقش في أنّ الشيخ المفيد هو أحد كبار أعلام هذه الطائفة؟ لأنّ هذه مؤلّفاته، وهذا تراثه، وهذه كتبه، التي يمكن مراجعتها، وتتيح لنا التثبّت من أنه كان علماً من أعلام هذه الطائفة. تعالوا إلى الشيخ الطوسي تجدون الأمر كذلك، وهكذا الأمر مع العلّامة الحلّي، والعلّامة المجلسي، وغيرهم من الأعلام»؛
(مشروع المرجعية الدينية و آفاق المستقبل لدى السيد كمال الحيدري، ص ۸۵).