بایگانی اخبار

به چه دلیل شهادت امام حسین (ع) از «ایّام الله» است؟!

(بخش اول)

پیش از اینکه به سؤال فوق پاسخ دهیم، لازم است چند حقیقت یا اصل قرآنی را به طور مختصر تبیین کنیم؛ چرا که این بحث در درجۀ اوّل یک بحث قرآنی است؛ اگرچه در ادامه و به منظور بیان مصادیقِ کلیاتِ قرآنی، به روایات معتبر – طبق مبانی خودمان – نیز رجوع خواهیم کرد.

اصل اول: اضافۀ برخی امور به خداوند، بیانگر اهمیت آنها!

یکی از حقایق قرآنی این است که وقتی خداوند متعال می خواهد به چیزی شرافت و کرامت ببخشد، آن را به خودش نسبت می دهد تا به واسطۀ عظمت و شرافت حق تعالی، آن چیز هم قدر و قیمت پیدا کند. مثلاً خداوند خانۀ کعبه را به خودش نسبت می دهد تا بدان ارزش و شرف ببخشد؛ وگرنه خداوند سبحان از خانه و هر چیز دیگری بی نیاز است: «وَ إِذْ جَعَلْنَا اَلْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ اَلْعاكِفِينَ وَ اَلرُّكَّعِ اَلسُّجُودِ»؛ بقره/ ۱۲۵ (و [به خاطر بياوريد] هنگامى كه خانۀ كعبه را محلّ بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم! و از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: خانۀ مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!).

پس این نسبت و اضافه، اضافۀ تشریفی و تعظیمی است برای برجسته کردن و اهمیت بخشی به امر مورد نظر، در منظومۀ معارف دینی.

بیان یک مثال: «ایام الله»

با توجه به حقیقت قرآنی فوق، مشاهده می کنیم که قرآن کریم برخی از روزها را به خداوند متعال نسبت داده و آنها را «ایّام الله» نامیده است تا از این طریق عظمت، شرافت و اهمیت آنها را به مردم نشان دهد؛ مثل آیۀ ۵ در سورۀ مبارکۀ ابراهیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَى اَلنُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اَللّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكُورٍ»؛ (ما موسى را با آيات خود فرستاديم؛ [و دستور داديم:] قومت را از ظلمات به نور بيرون آر! و«ايّام اللَّه» را به آنان ياد آوری کن! در اين، نشانه هايى است براى هر صبر كنندۀ شكرگزار).

این «ایام الله» و اضافۀ «روز» به «الله»، از قبیل همان «طَهِّرا بَيْتِيَ» (بقره/ ۱۲۵ )، «وَ اُدْخُلِي جَنَّتِي» (فجر/ ۳۰) یا «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (حجر/ ۲۹) می باشد که در قرآن آمده است.

اینکه مشاهده می کنیم خداوند برخی از روزها را به خودش نسبت می دهد، از آن جهت است که می خواهد به این ایّام در مقایسه با سایر روزها، نوعی امتیاز و برتری بدهد و آنها را در اذهان مردم برجسته و پررنگ کند. علتِ نسبتِ این ایام به خداوند و وجه تمایزشان از سایر روزها آن است که در این روزها امر الهی ظهور می یابد، ظهوری متمایز و شدید به نحوی که همۀ امور تحت الشعاع آن قرار می گیرد و سایر ظهورات در پرتو آن کمرنگ و بی فروغ می شوند؛ به گونه ای که انسان در آن ایام، عظمت و سلطنت و قدرت و حضور خدا را با همۀ وجود خود احساس می کند؛ یعنی حقّ آشکار می شود.

اصل دوّم: طرح «قاعدۀ کلی» از سوی قرآن، و بیان «مصادیق جزئی» توسط روایات

اصل بعدی هم که اصلی قرآنی می باشد، این است که قرآن کریم عمدتاً قاعدۀ کلّی را بیان می فرماید، اما تعیین و تبیین مصادیق آن را به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) موکول می کند:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ نحل/ ۴۴ (و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است را براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند!).

متأسفانه عده ای به خاطر جهل یا کم اطلاعی نسبت به مبانی بنده گمان می کنند که من تمام روایات را انکار می کنم در حالی که سخن بنده چیز دیگری است و آن اینکه: احادیث (سنّت مَحکیّه و نقل شده) نباید با منطق و نگرش کلّی قرآنی در تخالف و تعارض باشند! قرآن کریم دارای روح، قواعد و اصول کلّی ای است که هیچ چیز اعم از اخبار و غیره نباید با آنها منافات و تضاد داشه باشد!

از باب نمونه، مثلاً قرآن به عنوان یک قاعدۀ کلّی می فرماید وقتی می خواهید وارد خانه ای شوید، از درِ آن داخل شوید: «وَ أْتُوا اَلْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها»؛ بقره/ ۱۸۹.
در آیۀ فوق، مصداق این قاعدۀ کلّی (ورود به خانه از درِ آن) بیان نشده، اما در روایاتِ صریح و مستفیض از رسول اکرم (ص) وارد شده است که من مدینۀ علم و علی (ع) باب آن است و برای داخل شدن در خانۀ علوم و معارف من، باید از طریق علی (ع) وارد شوید. این احادیث، اصل مسأله را تبیین نکرده اند، بلکه اصل آن را قرآن مطرح فرموده و اخبار فقط مصداق آن حقیقت قرآنی را مشخص و معیّن نموده اند. پس کبرا (مفهوم کلّی) را قرآن بیان نموده، و صغرا (مصداق جزئی) را روایت.

دلیل اوّل: تصریح روایات معتبر بر یوم الله بودن شهادت امام حسین (ع)

پس از روشن شدن اصول قرآنی فوق، سؤال این است که آیا ایام محرم، عاشورا و به طور کلّی قیام و شهادت امام حسین (ع)، مصداق «ایام الله» هست یا خیر؟! مدّعای ما در پاسخ به مسألۀ مذکور این است که شهادت حضرت اباعبدالله (ع) قطعاً بزرگترین یا حداقل یکی از بزرگترین و مهمترین مصداق های «ایام الله» است که حتماً باید مورد تعظیم و تکریم قرار گیرد.

دلیل ما برای اثبات این مدعا نیز، روایات معتبری است که این روز را به طور صریح و واضح، «یوم الله» معرفی می کنند.

توضیح آنکه اصل «ایام الله» و ضرورت تعظیم و بزرگداشت آنها، در قرآن آمده و در این مطلب تردیدی نیست (طبق اصل اوّل). اکنون باید سراغ روایات معتبر برویم تا ببینیم مصداق «ایام الله» چه روزهایی است (طبق اصل دوّم).

این مسأله زمانی اهمیتی دوچندان می یابد که مشاهده می کنیم برخی اشکال می کنند که چرا شما شیعیان به جای اینکه مثلاً برای روز رحلت نبی اکرم (ص) یا شهادت امام علی (ع) یا شهادت حضرت زهرا (س) عزاداری کنید و این روزها را احیاء کنید، بیشتر روی تعظیم و بزرگداشت ایام محرم تأکید می کنید؟!

در جواب باید گفت معیار ما سنّت معتبر (قولی و فعلی) پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است. خود ایشان به ما فرموده اند که برای تعظیم ایام محرم، قیام و شهادت امام حسین (ع)، حساسیت و ارزش بیشتری قائل باشیم و حکمت این امر را نیز قطعاً خودشان بهتر از ما می دانند.

در ادامه، از باب نمونه به یک روایت معتبر – بر اساس مبانی حدیثی و رجالی ای که قبول داریم – اشاره می کنیم:

روایت (۱)

«عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيُّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ صَارَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَةٍ وَ غَمٍّ وَ جَزَعٍ وَ بُكَاءٍ دُونَ الْيَوْمِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ الْيَوْمِ الَّذِي مَاتَتْ فِيهِ فَاطِمَةُ (ع) وَ الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحَسینُ (ع) بِالسَّمِّ فَقَالَ إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ (ع) أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ الْأَيَّامِ» (علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۲۵).

همان طور که در آخر این روایت مشاهده می کنیم، از حادثۀ کربلا و عاشورا – نه به «نهضت» یا «حماسه» و غیره -، بلکه به «یوم» تعبیر شده؛ زیرا کاملاً مشخص است که امام (ع) در مقام بیان مصداق برای قاعدۀ کلّیِ قرآنی (اصل دوّم) بوده اند؛ یعنی قرآن فرموده «ایام الله» را بزرگ بدارید، اما بیان ننموده که دقیقاً چه روزی مصداق آن «ایام الله» است، اما روایت مذکور به طور خاص، روز شهادت امام حسین (ع) را به عنوان یکی از مهمترین مصادیق و نمونه های «ایام الله» مشخّص و تعیین نموده است: «يَوْمَ الْحُسَيْنِ (ع)».

جالب آنکه این تعبیر «یوم»، فقط برای امام حسین (ع) به کار برده شده، اما برای سایر روزها حتی رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) یا شهادت امام علی (ع)، «یوم» وارد نشده است و همین امر، بیانگر عظمت و شرافت خاصّ این روز نسبت به سایر مناسبت ها بوده و ضرورت احیاء و بزرگداشت این روزها را به عنوان «ایّام الله» آشکار می سازد. ضمن اینکه در روایت مورد بحث، مصیبت امام حسین (ع) در مقایسه با دیگر مصائب، بزرگتر و عظیم تر شمرده شده است.

لازم به ذکر است که روایت های موجود در این باب، مختصّ منابع شیعی نیست، بلکه باید گفت این اخبار اگر در منابع اهل سنّت بیشتر از مصادر ما نیامده باشد، کمتر نیامده است! در ادامه به یکی از همین روایات متعدد، اشاره خواهیم نمود.

ادامه دارد…

  • ویدیوهای ویژه