بایگانی مقالات

  • آیا روایات شیعه و سنّی، «نقل به الفاظ» است یا «نقل به معنا»؟! (قسمت سوم)

  • (بخش سوّم)

    دلیل دوم بر اثبات مدّعا: روایات ناظر به پرسش از جواز نقل به معنا

    دومین دلیل که نشان می دهد در زمان اهل بیت (ع)، فرهنگ کتابت حدیث – جز در موارد استثناء – رایج نبوده، یک سلسلسه روایات است که در آنها راوی از پیامبر (ص) یا امام (ع) می پرسد آیا جایز است کلام ایشان را نقل به معنا و مضمون کند یا نه؟! رسول خدا و ائمه در پاسخ به این سؤال فرموده اند جایز است، اما به شرطی که راوی بتواند معنا و محتوای اصلی کلام را به درستی و بدون تغییر منتقل کند، در غیر این صورت جایز نیست نقل به معنا کند!

    البته بحث ما در اینجا دربارۀ مسألۀ جواز یا عدم جواز نقل به معنا و همچنین شرایط و معیارهای نقل آن و غیره نیست، بلکه فعلاً قصد داریم اثبات کنیم از آن جهت که راویان دربارۀ جواز نقل به معنا از اهل بیت (ع) سؤال می پرسیدند، متوجه می شویم اولاً این پدیده در آن زمان هم مطرح و شایع بوده و پیرامون آن بحث و گفتگو در می گرفته، ثانیاً فرهنگ اصلی و رایج در آن زمان، عمدتاً حفظ روایات و نقل به معنا (فرهنگ شفاهی و سماعی) بوده، و نه کتابت و نقل به الفاظ! (فرهنگ کتابی و نوشتاری)؛ 👈 زیرا اگر همۀ اصحاب اهل نوشتن و کتابتِ تمام جملات و کلمات ائمه (ع) بودند، دیگر معنا نداشت که به حفظ روی بیاورند و دربارۀ جواز یا عدم جواز آن بپرسند! 👉 مثل عصری که خود ما الان در آن زندگی می کنیم؛ یعنی چون فرهنگ کتابت و نوشتن رایج است، هیچ یک از طلبه ها و دانشجویان سخنان اساتید خود را کلمه به کلمه و خط به خط حفظ نمی کنند!

    کسی که همه چیز را روی کاغذ می نویسد، دیگر چه نیازی دارد به اینکه همان نوشته ها را به خاطر هم بسپارد؟! با توجه به اینکه حفظ کردن عبارات – مخصوصاً که طولانی هم باشند – اساساً کاری بسیار دشوار است و بدون تلاش و تکرار زیاد، میسّر نمی شود، اگر نگوییم اصلاً غیر ممکن است!!

    در ادامه، به سه نمونه از این نوع روایات اشاره می کنیم.

    روایت اول:

    همان طور که اشاره شد، این قبیل روایات، هم در منابع شیعه و هم در مصادر اهل سنت وارد شده اند. از میان آنها، در اینجا به دو روایت از اصول کافی و یک روایت از مجمع الزوائد هیثمی اکتفا می کنیم:

    «محمد بن مسلم قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: أسمع الحديث منك فأزيد وأنقص؟ قال: إن كنت تريد معانيه فلا بأس»؛ کافی، ج ۱، ص ۵۱ (محمد بن مسلم گفت: خدمت امام صادق ع عرض کردم: حدیثی را از شما می شنوم، آن را کم و زیاد می کنم. فرمودند: اگر قصدت انتقال معنای آن است، اشکالی ندارد».

    این روایت، هم دلیل بر جواز نقل به معناست (البته با رعایت شروط و معیارهای آن که باید در جای خود مورد و بحث و بررسی دقیق قرار گیرد)؛ و هم نشانگر آن است که فرهنگ حفظ و نقل به معنا در میان اصحاب اصلی ائمه (ع) رواج داشته است.

    روایت دوم:

    «وعنه، عن محمد بن الحسين، عن ابن سنان، عن داود بن فرقد قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: إني أسمع الكلام منك فأريد أن أرويه كما سمعته منك فلا يجيئ قال: فتعمد ذلك؟ قلت: لا، فقال: تريد المعاني؟ قلت: نعم، قال: فلا بأس»؛ کافی، ج ۱، ص ۵۱ (سخنی از شما می شنوم و می خواهم همان طور که شنیده ام روایت کنم، ولی به خاطرم نمی آید. فرمودند: به عمد فراموش می کنی؟ عرض کردم: نه! فرمودند: مقصودت معانی سخن من است؟ گفتم: آری. فرمودند: [پس در این صورت] اشکالی ندارد!).

    روایت سوّم:

    «فقلنا یارسول الله، انا نسمع منک الحدیث، فلا نقدر أن نؤدّیه. فقال: «اذا لم تحلّوا حراما ولم تحرّموا حلالا واصبتم المعنى فلابأس …»؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، لنور الدین الهیثمی، ج ۱، ص ۱۵۴ (به رسول خدا ص عرض کردیم: حدیثى را مى شنویم ولى نمى توانیم آنگونه که شنیدیم نقل کنیم. فرمود: اگر حلالى را حرام نکنید و حرامى را حلال نکنید و به حقیقت معنا رسیده باشید [و همان را نقل کنید]، منعى نیست).

    🔘 ادامه دارد…

    • تاریخ : 2018/11/06
    • تعداد مشاهده : 1656

  • ویدیوهای ویژه