بایگانی مقالات

  • آثار مکتب اخباری بر اندیشه شیعی

  • اصولیون زمانى که خواستند مقابل مکتب اخبارى بایستند، تصور نمودند که اخباری گری تنها مرتبط به فروع دین و حلال و حرام و فقه است؛ بنابراین با تمام قدرت مقابل آن در فروع ایستادند، اما  اخباری گری را در زمینه تفسیر و عقاید و تاریخ و اخلاق و در تمام بخش هاى معرفت دینى فراموش نمودند و تاکنون مى بینیم که مکتب اخبارى در آن زمینه ها بر خِرَد شیعى حاکم است و تنها در عرصه فقه حضور ندارد.

    شما زمانى که مى خواهید قرآن را درک نمایید، به روایات رجوع مى کنید، زمانى که مى خواهید عقائد را بفهمید، به فلسفه یا مباحث عقلى یا کلامى مراجعه نمى کنید، بلکه به بحث روایى مراجعه مى کنید؛ هنگامى که به تاریخ مى رسید یا مى خواهید مسائل پیرامون تعامل با طرف دیگر را بررسى کنید به کتب اخباریون مراجعه مى کنید والخ. فلذا مى بینید که صاحب کتاب “بحار” که موسس رسمى مکتب اخبارى است، چندان به فروع دین توجه نمى کند، بلکه تمام تلاشش را در زمینه تفسیر و عقائد و تاریخ و تعامل با دیگران گذارد و این همان تهدید است، همان که گفته ام و بارها مى گویم که تفکر حاکم بر اندیشه شیعى در حال حاضر، به استثناى فقه اصغر، تفکر اخبارى است؛ در تفسیر، عقائد، تاریخ، تعامل با دیگران و کلیه بخش هاى معرفت دینى، مکتب اخبارى حاکم است.

    آثار آن را نیز از زمان مجلسى(رض) تاکنون در حوزه ها مشاهده مى نمایید. بنگرید که اصولیون چند دوره در فقه و اصول و رجال نگاشتند، اما در مقابل چند دوره در عقائد و تفسیر و تاریخ نوشته اند؟ چیزى مى یابید یا خیر؟ شاید بگویید این مصادره به مطلوب است، مى گویم خیر! من در مورد نسبت صحبت مى کنم، یعنى شما چند دوره ى فقهى و چند دوره اعتقادى دارید؟ اساسا آیا پس از کتاب “تجرید” و شروح آن، آیا کتاب رسمى اعتقادى دیگری در حوزه هاى علمیه نوشته شده یا خیر؟ تاکنون هم هر چه نوشته شده است در محدوده “تجرید” و شروح آن بوده است. در تفسیر همینطور، و جالب اینکه افرادى که در زمینه تفسیر یا تاریخ یا عقائد مطلب نوشتند، عموما از مراجع رسمى بودند یا از حاشیه حوزه؟ از حاشیه بودند، این بدان معناست که متن نهاد دینی و پایه هاى حوزه، چه در قم، چه در نجف یا… توجه چندانی نداشتند، مگر برخى استثنائات، که این استثنائات نه تنها حمایت نمى شدند بلکه با آنان نیز مقابله مى شد.

    شما تاریخ علامه طباطبایى(رض) را در زمان آیت الله بروجردى(رض) بخوانید، خواهید دید چه اتفاقاتى افتاده است، علامه طباطبایى خواست درک و فهم خود را بگوید که تفسیر و فلسفه و عرفان و غیر آن، براى حوزه هاى علمیه ضرورى هستند، آیا از او پذیرفتند؟ خیر نپذیرفتند و موافقت نکردند زیرا این روش رسمى نبود.

    اکنون، الحمدلله پس از انقلاب اسلامى و در جمهورى اسلامى ایران، یک نسبت میان دروس فقه و اصول در حوزه علمیه و دروس تفسیر و عقائد و منظومه دینى بگیرید، چند درس در تفسیر وجود دارد؟ چند درس در عقائد هست؟ بپرسید چند درس درباره امامت در حوزه وجود دارد؟ امامتى که از نظر ما وجه تمایز مکتب تشیع است.

    حال در اینجا، منبرى و خطیب و سخنران و…، هنگامى که مى خواهند سخن بگویند باید به منابع رجوع کنند، کدام منابع در نزدشان موجود است؟ منابع مکتب اخباری و این تهدیدى براى تفکر و مصیبتى براى اندیشه شیعى است.

    چرا که ای کاش، مکتب اخبارى همانجا متوقف مى شد، مى پرسید آیا خطرناکتر از آن نیز هست؟ مى گویم آرى، پس از آن به مکتب شیخیه شیخ احمد احسائى مى رسیم، این از نتایج مکتب اخبارى بود و پس از آن به مکتب رشتیه مى رسیم که زاییده شیخیه است، یا شاخه هاى آن که به رکنیه مشهورند، که از ارکان دین، شخص زنده اى را براى ارتباط با حضرت حجت(علیه السلام) مى دانند و سپس مکاتب بابیه و غیر آن ظهور کرد، که اینها همه از نتایج مکتب اخبارى است.

    اگر عزیزان این مباحث را بپسندند، در آن توقف خواهم کرد تا بدانید بسیارى از افکارى که در ماهواره ها و منابر، به خصوص آنچه برخى از مداحان در ایران و روادید در جهان عرب مطرح مى کنند، اساسا نظریات اخباریون نیست، بلکه نظریات شیخیه و کشفیه و رکنیه است، که غلات رسمى زمانه ما هستند و هنگامى که به روایات اهل بیت مراجعه مى کنید، مى بینید که امامان(سلام الله عليهم) چقدر از غلات شکایت کرده اند، و اکنون مکتب غلات با مبانى جدیدى فعال شده.

    ما در چه شرایطى زندگى مى کنیم؟ در چه فضایى تنفس مى کنیم؟ در منبرها، این سخنان مطرح مى شود، در ماهواره ها، این سخنان مطرح مى شود، مداحان این سخنان را مطرح مى کنند و مى شنوید هشدارهایى که برخى از مراجع شیعه مى دهند، که این افراد سخنى را مى گویند که ریشه اى در دین ندارد، اما با ذائقه عمومى و مردمى در حال آمیختگى است، این فرهنگى است که در حال پخش است؛ گمان مى کنید دیگر به سادگى مى توان آن را تغییر داد؟ اساسا دیگر کسى جرات نمى یابد تا چیزى از آن را تغییر دهد.

    بنابراین وظیفه تمامی ماست که در راه مکتب اهل بیت(علیهم السلام) جان فشانى و فداکارى نماییم، مکتب اهل بیت حقیقى كه بدان معتقديم، نه آن چیزى که اکنون از منابر و شبکه ها و ماهواره ها و… مى شنویم.

    برگرفته از درس خارج اصول – ۴صفر۱۴۳۵- ۹۲/۹/۱۶

    • تاریخ : 2014/01/21
    • تعداد مشاهده : 1668

  • ویدیوهای ویژه