بایگانی اخبار

شيوه های تازه وهابیت در تحریف منابع و معارف اصیل اسلامی

گفتگو با حضرت آیت الله سید کمال حیدری

شيوه های تازه وهابیت در تحریف منابع و معارف اصیل اسلامی

تلاش روز افزون وهابیان و سلفی ها برای مقابله با مذهب اهل بیت (علیهم السلام) و استفاده آنان از ابزارها و شیوه های نوین و غالباً غیر اخلاقی هشداری جدی برای جامعه شیعی است. استفاده آنان از شبکه های ماهواره اي که حتی به عرصه زبان فارسی نیز توسعه یافته، بر شدت حملات آنان علیه اعتقادات شیعی افزوده است. اما چنانچه نگاهی به حضور شیعیان در این عرصه بیفکنیم، با کمال تأسف باید گفت، علی رغم در اختیار داشتن معارف غنی، به دلایل متعددی اقدامات جدی و اصولی صورت نگرفته است.

غالب افراد و جریانات شیعی که اقدام به راه اندازی شبکه ماهواره ای نموده اند، دچار افراط و تفریط و روزمره گی شده اند تا حدی که گاهی اظهارات و برنامه های نادرست و نامقبول آنان، فرصت بیشتری را به دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و تکفیر ی ها داده که با حمایت کشورهای عربی و غربی بر شیعیان بتازند که نمونه آن را در اتفاقات اخیر پیرامون سخنان نادرست یک روحانی نامقبول شیعی مقیم لندن می توان مشاهده کرد.

دراین بین، تک چهره هایی از شخصیت های شیعی بروز یافته اند که با شیوه صحیح و معتدل به جدال احسن با مخالفان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته اند که آیت الله سید کمال حیدری از شاخص ترین آنان است. تأثیر گذاری مباحثات و مناظرات این عالم شیعی که غالباً از شبکه ماهواره ای الکوثر منعکس می شود، تا حدی است که تکفیری ها وی را تهدید به قتل کرده اند.

وی متولد سال ۱۹۵۶ میلادی در کربلای معلی است و دروس حوزی خود تا سطح عالی را در حوزه کربلا و نجف طی کرده و ازحدود سی سال قبل با حضوردر حوزه علمیه قم، به تدریس و تبلیغ معارف شیعی اشتغال یافت. از وی تا کنون تألیفات زیادی نیز منتشرشده است.

اتفاقات و هجمه های اخیر علیه تشیع که به دنبال اظهارات نادرست یک روحانی شیعی به وقوع پیوست، فرصت مناسبی شد تا در گفت و گو با آیت الله حیدری نظرات و ارزیابی وی را پیرامون موضوع معرفی معارف اهل بیت (علیهم السلام) و مباحثات با اهل سنت تقدیم خوانندگان اخبار شیعیان نماییم.

لطفاً در خصوص چگونگی حضورتان در این عرصه تبلیغ توضیحاتی را بفرمایید.

بنده یادم هست که ۳۰ قبل، وقتی در حوزه تدریس می کردم، درس هایم را ضبط می کردم. بعضی از اساتید درجه یک به من اعتراض کردند که آ قا این مناسب شأن شما نیست که درس خودتان را ضبط کنید. من خدمتشان عرض کردم که شما یک روز متوجه می شوید که این ضبط شدن ها چه آ ثاری دارد. الان همان دوستان به من می گویند که شما ۳۰ ـ ۲۰ سال قبل متوجه بودید؟ خیلی از بحث ها را نه حوصله داریم و نه وقت اجازه می دهد که برگردیم و آنها را مطرح کنیم. فرض کنید بدایة الحکمه را آیت الله جوادی درس داده اند، ولی الان ایشان تصدی مرجعیت کرده و فصوص و اسفار می گویند و دیگر فرصتی برای شرح بدایة الحکمه علامه طباطبایی ندارند؛ با اینکه ایشان بدایة را درس گفته اند. اگر اکنون در حوزه های علمیه شرح بدایة آیت الله جوادی در دسترس طلبه ها بود، چقدر اهمیت داشت یا فرض کنید اکنون ما یک دوره کامل صوتی درس اصولی شیخ انصاری را داشتیم. لذا از همان روزهای اول من متوجه بودم که باید از امکانات روز و تکنولوژی جدید در امر تعلیم و تعلم استفاده کرد. روزهای اول که واحد صوت دفتر تبلیغات راه اندازی شد، خیلی ها اعتراض کردند که یاد گیری دروس حوزه با نوار ممکن نیست، ولی اکنون می بینید که در کل ایران ده ها هزار طلبه از این سی دی ها و نوارها بهره می برند و حتی امروزه دانشگاه های مجازی بر این اساس در حال شکل گیری است. بنده معتقدم با این جهانی شدن و با این انقلابی که در ارتباطات به وجود آمده، باید بهترین استفاده را از این امکانات کرد؛ بخصوص که ادعای ما این است که حرف هایی داریم که دیگران ندارند و چنانچه دنیا این حرف ها را متوجه شود، واقعاً به سمت پیروی از خط اهل بیت (علیهم السلام) می روند. جالب این است که ما در این خصوص روایت هم داریم. امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «شما معارف را به مردم بگویید، مطمئن باشید مردم به سمت ما می آیند؛ احتیاج نیست که شما راه های دیگری را بروید.»

بنده بر اساس همین اعتقاد، از محدود ۲۰ سال گذشته تا کنون، در بخش عربی صدای جمهوری اسلامی ایران، هرروز دوشنبه و پنج شنبه برنامه های اعتقادی و تفسیری را برگزار می کنم. اغلب مسلمانان دنیا بنده را می شناسند و این بسیار قبل از تلویزیون و شبکه ماهواره ای الکوثر است. در زمینه برنامه های تلویزیونی نیز اکثر برنامه های بنده به دلیل ملاحظاتی در شبکه الکوثر بوده است و تقریباً ۸ سال است که با این شبکه همکاری می کنم. این شبکه متعلق به جمهوری اسلامی است و ارتباط خوبی بین ما هست و پایگاه اصلی تشیع اینجاست و می توانیم از اینجا حرف های خودمان را بزنیم.

جنابعالی در گذشته دروس معمول حوزه را تدریس می کردید . چه عاملی باعث شد که بدین شکل وارد عرصه تبلیغ و معرفی معارف شیعی شوید؟

با یک درس و یک منبر، شما حداکثر با ۵۰۰ تا ۷۰۰ نفر ارتباط برقرار می کنید، اما امروزه از طریق تکنولوژی جدید شما می توانید طی برنامه ای با میلیون ها نفر در ۵۰ کشور جهان ارتباط برقرار کنید و نباید این فرصت را از دست داد. طبق اطلاعاتی که توسط مدیران برنامه به بنده اعلام شده است، اکنون از صد کشور این برنامه را نگاه می کنند. اگر می خواستید برنامه ای را اجرا کنید که از هر کشور فقط ۵ نفر در آن حضور یابند، باید میلیون ها تومان هزینه کنید، ولی با استفاده از تکنولوژی جدید این کار تقریباً رایگان است و شما مقابل دوربین می نشینید و حرفتان را به آنها می رسانید. بنابراین، با توجه به این دلایل، من تعجب می کنم چرا علما و زعمای ما متوجه اهمیت این مسئله نمی شوند و از این ابزار به درستی استفاده نمی کنند؟ به عنوان مثال، مراجع مقیم ایران و نجف، به طور منظم و مثلاً هفته ای نیم ساعت با مردم حرف بزنند. اگر از جوانب و فواید علمی این کار هم بگذریم، باید در کنار آن به نتایج روانی آن توجه کنیم که طی آن، مردم و مخاطبان احساس می کنند که به طور مستقیم و بی واسطه با مرجع خود به عنوان نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت می کنند. بنده معتقد هستم که علمای ما باید با مردم به طور مستقیم ارتباط برقرار کنند. وقتی مخاطب احساس کند که وقتی تماس می گیرد، شخص مرجع تقلیدش گوشی را برمی دارد، اثر روانی مهمی خواهد گذاشت؛ حتی اگر مراجع هفته ای یک ساعت این کار را انجام دهند. شما ببینید،

وقتی که مقام معظم رهبری به شهر های مختلف می روند، چه تأثیر روحی و روانی مثبتی برمردم دارد؛ حتی اگر کارخاصی انجام نشود و تنها بیاناتی را برای مردم داشته باشند. ایشان می تواند این حرف ها را از تلویزیون نیز بزند، اما ارتباط مستقیم اثرات مثبت دیگری دارد.

همچنین در مناطق شیعه نشین مانند: هندوستان، پاکستان، افغانستان، آذربایجان یا سوریه، ده ها میلیون شیعه زندگی می کنند و مراجع می توانند هر از چند گاهی با  سفر به این مناطق از نزدیک با مشکلات شیعیان آشنا شوند. وقتی علمای سایر ادیان مانند پاپ، آن هم در سن بالای ۸۰ سال، به دیدن مسیحیان در نقاط مختلف دنیا می رود و مسیحیان او را که داخل یک اتاقک ضد گلوله قرار گرفته و فقط دستش را تکان می دهد و حتی صحبت نیز نمی کند، می بینند، اثر خودش را می گذارد. چرا زعمای دینی ما به دیدن شیعیان در نقاط مختلف دنیا نمی روند؟ در حالی که این کار مطمئناً انرژی و روحیه بسیار مثبتی به شیعیان می دهد. البته برخی از مراجع اقداماتی در این زمینه کرده اند. به عنوان مثال دیده ام که در برخی برنامه ها وقتی یک از مقلدان آیت الله مکارم سؤال فقهی از ایشان دارد، شخص ایشان پاسخ می دهند و نه دفترشان و این قطعاً اثر مثبت دارد. لذا معتقدم هر چه ارتباط مستقیم بیشتر باشد نتایج بهتری دارد. آن تهاجم فرهنگی که به ما شده، صرفاً با دادن یک جزوه وکتاب به مردم حل نمی شود و تا می توانیم باید ارتباط روحی و روانی تنگاتنگی با مردم داشته باشیم. البته تحقق آن بسیار سخت است. یکی از دلایل سختی آن نیز این است که مثلاً فرض کنید قرار باشد علمای ما با شیعیان و مردم کشورهای دیگر، به ویژه عرب زبانان، به طور مستقیم از طریق کانال ماهواره ای صحبت کنند. متأسفانه اغلب آنان زبان عربی متقن نمی دانند.

بنابراین، باید در حوزه های علمیه تمهیدات درستی اندیشیده شود. اگر دیده باشید در مکه و مدینه همه اینهایی که دو اطراف بقیع می ایستند ومدام به شیعیان مشرک می گویند، بیشتر افغانی ها هستند و چنانچه با اینها عربی صحبت کنید، می بینید که زبان عربی اینها از خود عربستانی ها هم بهتر است و عربی را طوری یاد گرفتند که شما تشخیص نمی دهید که اینها از کدام ملیت هستند.

حال به حوزه علمیه خودمان توجه کنید. طلبه ها ۳۰ ـ ۴۰ سال کار می کنند و اکثریت آنها نمی توانند بیشتر از چند جمله عربی صحبت کنند. ما ادعا داریم که حوزه علمیه قم متعلق به کل جهان تشیع است و در جهان حداقل ۲۰۰ میلیون شیعه وجود دارد که ۱۰۰ میلیون آن عبرب زبان هستند که باید برای اینها تمهیداتی اندیشیده شود. ما می توانیم با ارتباط رایگان از طریق رسانه ها با میلیون ها شیعه ارتباط برقرار کنیم. فرض کنید شیعیان در نقاط مختلف به وسیله این برنامه ها، چهره نورانی برخی مراجع را ببینند. مسلماً تأثیر بسیار مثبتی خواهد داشت که نباید از آن غافل باشیم. باید روی این موضوع فکر اساسی شود. اگر بخواهیم ادعاهایمان را به کرسی بنشانیم و بگوییم ما اهل قرآن و اهل عترت هستیم، باید امکانات و شرایط آن را آماده کنیم. عمر وهابیت تنها ۷۰ سال است، ولی الان با تمام مذاهب شیعه و سنی می جنگند. برخی ها توجیه می کنند که آنها پول دارند و ما نداریم. آیا اهتمام آنها به دین از علما و مراجع ما بیشتر است؟ نه واقعاً بیشتر نیست. آنها تنها توانسته اند از امکانات و تکنولوژی جدید بهتر و بیشتر استفاده کنند؛ در حالی که ما عقب مانده ایم.

شاید یکی از دلایلی که بنده را به این سمت کشاند، همین موضوع بود؛ با اینکه وقت من را زیاد می گیرد. بعضی از دوستان اعتراض می کردند که این برنامه ها شأن شما نیست. به آنها گفتم این را هم بعد از ده یا بیست سال متوجه می شوید. چون امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمرد: «به بچه هایتان قرآن یاد بدهید و اگر شما یاد ندهید دیگران پیش قدم می شوند و چیز دیگری یاد می دهند.» حالا اگر علما و مراجع این کانال ها را پر نکنند، مطمئناً عده دیگری با عناوینی دیگرمی آیند و آن موقع دیگر هیچ کاری نمی توان کرد. کما اینکه ما الان مبتلا هستیم وخودتان می دانید.

آیا شیعیان در این عرصه موفق پوده اند؟

خیر. دلیل آن هم این است که هنوز ما نتوانستیم با شیوه های جدید مردم را حفظ کنیم. بر اساس آماری که در اختیار دارم، الان حدود ۴۰ کانال شیعه عربی وجود دارد. این گزارش را خود وهابی ها تهیه کردند نه ما. متأسفانه نود درصد این کانال ها هنوز به شیوه های ۵۰ تا ۱۰۰ سال قبل، یعنی شیوه حسینیه ای کار می کنند. اگر به برخی از این کانال ها نگاه کنید، متوجه می شوید که همان مسائل و مشکلات یک حسینیه را در غالب یک شبکه ماهواره ای منتقل می کنند. در حالی که امروزه شیوه های دیگر باید مورد توجه قرار گیرد. جوان امروز با جوان ۲۰ سال گذشته تفاوت هایی دارد و لذا نحوه بیان و ارائه مطالب به جوان فعلی با زمان گذشته کاملاً متفاوت شده است. چنانچه به وضعیت کنونی جامعه خودمان نگاه کنیم، درمی یابیم که بسیاری از معترضان جوان هایی هستند که در این انقلاب رشد کرده اند و نسل همین انقلاب هستند، ولی ما نتوانسته ایم با اینها ارتباط برقرار کنیم و حرف هایمان را به آنها برسا نیم. من معتقدم با اینکه تاکنون از شیوه های جدید به درستی استفاده نکرده ایم، اما هنوز رابطه عموم شیعیان با مراجع وحوزه علمیه خوب است. اما معلوم نیست که این ارتباط با این شیوه ادامه یابد. مدام باید شیوه های جدیدی انتخاب کرد. در همین مدارس آموزش و پرورش که فرزندانمان تحصیل می کنند، هر چند سال یک بار شیوه های تربیتی و کتاب ها تغییر می کند. حتی قصه های کتاب ها تغییر کرده است؛ چون هر زمانی شیوه و روش و مطالب خاص خودش را اقتضا می کند. اما شیوه هایی که درحوزه تدریس می کنیم، مربوط به صد سال قبل است. من نوعی که این شیوه ها را در حوزه یاد گرفتم چطور می توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم؟ این شیوه در حوزه به درد خودمان می خورد. از خودمان یاد بگیریم و به خودمان بگردانیم؛ در حالی که در بیرون جواب نمی دهد.

ما درگذشته چیزها یی داشتیم که منحصراً در اختیار خودمان بود و دیگران از آن اطلاعی نداشتند، اما اکنون کل کتاب هایمان دست آنهاست. کل حرف هایی که حتی در محافل خصوصی و در خانه می زنیم، آنما می دانند. پس باید شیوه ها عوض شود.

تبری سر جای نحودش بماند؛ اینکه به چه نحوی تبری کنیم، مهم است.آیا این تبری باید به لعن باشد یا با روش دیگری؛ این شیوه باید تغییرکند، چون الان دنیا نمی تواند قبول کند که شما هم ادعای تقریب کنید، هم بزرگانشان را لعنت کنید. اینها با هم جور در نمی آید. ببینید به طور عکس به قضیه نگاه کنید. مثلاً فردی از مخالفان تشیع بگوید ما می خواهیم با جمهوری اسلامی تقریب داشته باشیم و از طرفی، دائماً در کتاب ها و درسهایشان لعنت کنند. مسلماً شما می گویید این چه تقریبی است؟ اگر می خو اهید با ما روابط خوبی داشته باشید و احترام متقابل بین ما باشد، باید به بزرگان و مقدسات ما احترام بگذارید. این نمی شود شما در کانال ها شب و روز لعن و دشنام بدهید، از آن طرف هم بگویید ما دست دوستی و تقریب دراز کرده ایم.

اینها به معنای این نیست که از تبری دست برداریم. تبری یکی از اصول اعتقادات ماست. آنها هم این اعتقاد را داشته و تبری دارند، لذا مرتب به ما مشرک می گویند. یعنی ما از شما متبری هستیم. پس باید شیوه های تبری و تولی را درست کنیم. بدین منظور، نیاز است هیأت هایی متشکل از علمای متخصص روان شناس، جامعه شناس، سیاسی و روابط بین الملل، شیوه تبری و تولی را مشخص کنند.

ارزیابی شما از نقاط قوت و ضعف تشیع در مناظره و مباحثه با وهابیان و اهل سنت چیست؟

واقعاً تشیع نقاط قوت زیادی دارد؛ به شرط اینکه روش مند جلو برویم. یکی ازمشکلاتی که با اهل سنت داریم آن است که کتاب های اینها را مطالعه می کنیم کما اینکه در «الغدیر»، در «عبقات الانوار» میرحامد حسین که آقای میلانی آن را خلاصه کرده یا در «المراجعات» و غیره…، و هر که اسمش سنی است و هر چه روایت کرده را در کتاب خودمان می آوریم و سپس می گوییم ببینید، سنی ها این طور می گویند. اشکالی که اهل سنت از این شیوه بر ما وارد می کنند، آن است که آ نها می گویند درست است که این افرادی از اهل سنت که شما از آنها روایت نقل کرده اید، (روایتی که به نوعی تأیید مواضع شیعه و تشیع را دارد) در کتاب ها و ما وجود، دارد، اما این نشان دهنده امانت و امین بودن اهل سنت است و در واقع این موضوع را نقطه قوت خودشان قلمداد می کنند. آنها می گویند شما شیعیان در کتاب های ما حرف های خودتان را پیدا می کنید. این معنایش چیست؟ اگر علمای ما امین نبودند، اینها را حذف می کردند.کما اینکه شما شیعیان در کتاب های خودتان همه آن مطالبی را که مربوط به ما هست را حذف کرده اید. سپس مدعی می شوندکه این نقطه ضعف ما نیست، بلکه نقطه قوت ماست. خوب، این حرف درستی است. در اینجا اشکالی که ما شیعیان باید به آقایان اهل سنت بکنیم، آن است که با اینکه همه اینها در کتاب های شما هست، چرا شما اینها را پس زدید و هیچ اهمیتی به آن نمی دهید؟ یعنی وقتی در کتاب های شما کتاب الله و عترتی وجود دارد، چرا در کانال های شما کتاب الله و سنتی گفته می شود. اشکال ما بر شما این نیست که شما امین نبودید، بلکه این است که چرا این را سرپوش می گذار ید؟

نکته دوم اینکه، در کتاب های اهل سنت خیلی از حرف های ما هست. من در همین برنامه های خودم ادعا کردم، هر جا به روایاتی از اعتقادات شیعه احتیاج داشته باشم البته در حد پایینش، در کتاب های سنی ها هست. اما مشکل اصلی آنجاست که در کتاب های آنها روایات صحیح و ضعیف توأم با هم آمده و متأسفانه در کتاب های ما هم این روایت ها جمع آ وری شده است. اشکال اولی که سنی ها به ما می کنند آن است که می گویند بر چه اساسی می گویید هر روایتی آنجا هست سنی ها گفته اند. ما نگفته ایم. می گویند از این روایت هایی که شما (شیعیان) دارید نقل می کنید، اگر نگوییم ۷۰ تا ۸۰ درصد، لااقل ۵۰ درصد آنها ضعیف است. شما بر چه اساسی اینها را به رخ ما می کشید؟ اشکال دوم آنها به ما این است که اگر اینها صحیح هم باشد، اکنون علمای ما از این روایت ها اعراض کرده اند ـ همانند اعراضی که در بین علمای شیعه خودمان داریم. می گویند، بله در کتاب های حدیثی ما این مطلب هست، لکن اکنون غیر مقبول عند علمائنا. پس اگر شما می خواهید از ما اهل سنت نقل کنید، باید دقت کنید که حدیث صحیح و مقبول علما و ما باشد. در اینجا برای اینکه مطلب روشن شود باید عرض کنم که مثلاً اگر کسی کتاب «بحارالانوار» را مطالعه کند، خیلی روایت پیدا می کند، خود علمای شیعه نیز در خصوص روایات این کتاب، نوشته اند که فلان روایت ضعیف است یا صحیح. اگر امروزه من از این کتاب روایت مربوط به رابطه عایشه با طلحه را بیان کنم و از علمای شیعه در خصوص صحت یا ضعف این روایت سؤال کنیم، همه علمای شیعه می گویند این روایت مردود است. پس اولاً صحت آن باید درست باشد و ثانیاً امکان دارد صحت آن درست باشد، ولیکن غیر مقبول عند علمائنا باشد. یا به عنوان مثال دیگر، روایت تحریف قرآنی که آقای محدث نوری نقل کرده؛ ده ها روایت صحیح در آن هست، ولیکن مقبول معرض عنها عند العلماء الطائفه است.

در واقع اهل سنت می گویند شما بیایید منصف باشید و اهل علم و دقت باشید. ببینید چه چیزی صحیح و مقبول است و چه غیر مقبول. متأسفانه در روش هایی که اکنون در بسیاری از مؤسسات فارسی و عربی هست، این اصول رعایت نشده است.

نکته سوم آن است که می گویند شما شیعیان هر که را شنیدید حنفی یا حنبلی است، زود رفتید از او نقل کردید. بینی و بین الله بعضی از اینها که شما شیعیان از او نقل کرده اید، از علمای درجه هفتم ما هستند و مورد قبول ما نیستند. مثل اینکه ما بیاییم از علمای درجه دوم و سوم شما نقل کنیم. مثلاً اگر الان از سید نعمت الله جزایری نقل کنیم، شما چه می گویید؟ می گویید اگر می خواهید نقل کنید، باید بروید از مفید، طوسی، مجلسی و ابن ادریس نقل کنید. حالا اگر ما اهل سنت بگوییم که نه، این سید نعمت الله جزایری است، شما شیعیان می گویید که بله ایشان یک خط شخصی داشته است و امروزه خط اخباری ها مورد قبول اکثریت علمای ما نیست. در واقع سنی ها می گویند که بسیاری از آن کسانی که شما شیعیان از آنها نقل می کنید همانند حموینی، قندوزی حنفی، حاکم نیشابوری و خوارزمی، مشکوک هستند و ما نمی دانیم اینها شیعه بودند یا سنی. بر چه اساسی شما شیعیان اینها را به ما اهل سنت منسوب می کنید؟

در اینجا باید اشاره کنم که سنی ها امروزه صدها کتاب علیه کتاب «المراجعات» نوشته اند و مدعی هستند که مؤلفان «المراجعات» نه تنها به مبانی مراجعات آشنایی نداشته، بلکه به مبانی خود شیعیان نیز آشنایی یا توجه نداشته اند، به طوری که مثلاً روایاتی را از «کافی» و «بحار» نقل کرده که اصلاً از نظرخود علمای شیعه ضعیف است.

در یک کلام پاسخ این سؤال آن است که نقاط قوت تشیع بسیار زیاد است؛ به شرط اینکه روش های جدیدی استفاده شود. در واقع در مواجه با اهل سنت باید به حرف ها و سخنانی استناد کنیم که از خود علمای اهل سنت نقل شده و در کتب آنها موجود است، اما با سه شرط: ۱. صحیح باشد؛ ۲. مقبول باشد؟ ۳. از علمای درجه اول اهل سنت باشد.

آیا این شیوه در تاریخ سابقه داشته است؟

خیر. شیوه هایی که تا کنون وجود داشته، یکی شیوه «طبقات» است که در آن شیوه کنونی لحاظ نشده است. دوم، شیوه «الغدیر» است که آن نیز به همان سبک «طبقات» نوشته شده، و سوم، شیوه برخی علمای معاصر است که باز هم شیوه کنونی چندان مورد استفاده قرار نگرفته است. به طور مثال، آقایان آمده اند از کتاب «صحیح مسلم»، روایت حدیث کساء که پیامبر چهار نفر، حضرت علی (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) را جمح کرد، گرفته اند که البته این روایت در «صحیح مسلم» هست، اما اخیراً وهابی ها نسخه ای از آن چاپ کرد ه اند و گفته اند که کل روایات آن صحیح است، به جز ۳ روایت که ضعیف است و یکی هم همین روایت است. رفتند روی رجال آن کار کردند و مدعی شده اند که ضعیف است. این یعنی آنها تلاش کرده اند.

فقط یک راه باقی مانده و آن اینکه در میان علمای ما هیأت های علمی قوی تشکیل شود و بررسی و اعلام کنند که وهابیون دروغ می گویند. یعنی ثابت کنند که بر اساس کتب خود اهل سنت، این روایات رجالش صحیح است. در واقع باید به آنها گفت که شما اشتباه می کنید. شما بر چه اساس و مبنایی می گویید این روایات ضعیف است؟ ۳ روایت را در صحیح مسلم تضعیف کرده اند: یکی حدیث کساء، یکی هم حدیث «لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق». چون این حدیث خیلی برایشان سنگین است، همه تلاش آنها این است که این حدیث را تضعیف کنند، و یکی هم روایت «انه انفذ النبی (صلی الله علیه وآله) ابن عباس الی معاویه لیکتب له فقال انه یأکل ثم بعث الیه و لو یفزع من الکله فقال النبی (صلی الله علیه و آله) لا اشبع الله بطنه» که مربوط به معاویه است. از احادیث مهم ما، حدیث ثقلین است. اخیرأ شروع به هجمه علیه آن کرده اند و طی ده ها بحث نوشته اند که «کتاب الله و عترتی» سند صحیحی ندارد. آن وقت آقایان ما آمده اند و با همان سبک قدیم خودشان کتاب می نویسند که این روایت متواتر است و متواتر. بینی و بین الله به سختی شما می توانید از ۳ الی ۴ طریق این روایت را تصحیح کنید. حالا شاید بگویید بیش از ۳ یا ۴ طریق می شود، من هم با شما موافق هستم، ولی در حوزه های علمیه ما این کار نشده که برویم روی این روایاتی که مخالفان مدعی می شوند ضعیف است،کار دقیق انجام دهیم.

در اینجا نکته دیگری که جالب است عرض کنم، این است که وهابیون مدعی شده اند حدیث ثقلین درست است، ولی «و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»، سند درستی ندارد؛ در حالی که کل مطلب در همین جمله است. آنها می گویند ما ثقلین را قبول داریم. پیامبر در ثقلین خیلی هم توصیه کرده، به اینها احترام بگذارید، دست و سرشان را ببوسید، امکانات به آنها بدهید، همه را ما قبول داریم، اما مرجعیت و امامت را به اینها واگذار نکرده است. مدعی هستند که «و لن یفترقا ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعد ابدا» درست نیست.

مثال دیگری که می گویند حدیث غدیر است. «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، ده معنا دارد. حالا صدر این حدیث چیست؟ پیامبر می فرماید: «من هر چه داشتم، می خواهم به علی (علیه السلام) بدهم». اینها آمدند این صدر حدیث را تضعیف کرده اند.

اگر چه خیلی دردناک است، ولی باید گفت در طرف مقابل، کارهای فنی و علمی در حال انجام است، ولی متأسفانه آقایان و علمای ما چندان آن شیوه های علمی و فنی را انجام نمی دهند. اخیراً کتاب «اصول کافی» از سوی دار الحدیث توسط جناب آقای ری شهری، همراه با یک مقدارحاشیه و غیره کار شده است که البته فقط هم «اصول کافی» است و روی کتاب های حدیثی دیگر ما کار نشده است. مثلاً روی «بحار»، «وافی فیض کاشانی» و «مستدرک الوسائل محدث نوری» هنوز کاری نشده است. وهابیان در ۲۰ ـ ۳۰ سال اخیر همین سبکی که ما روی آن هزار سال کار کردیم، را انجام می دهند. روی «اصول کافی» و یا «بحارالانوار» کار می کنند و روایات ضعیف و نا مقبول که در آن آمده را تکیه می کنند و در مقابل ما می گویند که خوب خودتان هم که از این حرف ها در «اصول کافی» دارید. چون در کتب ما در ذیل روایات تحقیق رجالی و سندی مقبول و غیر مقبول درج نشده است. لذا ما در مواجهه با آنها نمی توانیم بلا فاصله و سریع بگوییم که اینها ضعیف است. اگر بگوییم ضعیف است، می گویند کجا نوشته که اینها ضعیف است؟ جالب است که خود آنها اخیراً تمام کتاب هایشان را بدین شیوه منتشر می کنند. این کتاب «المطالب العلیة» ابن حجر عسقلانی که پنج جلد است را ببینید. چاپ هم شده، مثل کتاب های خودمان حاشیه ندارد. اخیراً این کتاب در عربستان در ۳۹ جلد چاپ شده است، یعنی از ۵ جلد شده ۳۹ جلد. ببینید چه کار کرده اند. در این کتاب در ذیل هر حدیث اطلاعات کاملی از آن به شما می دهد. آیا شما اکنون می توانید یک کتاب شیعه به من نشان بدهید که این طور روی روایات و احادیث شیعه کار شده باشد. «مسند احمد» ۶ جلد است. الان شعیب ارنؤوط که از بزرگان و محققانشان است، آن را در ۵۲ جلد چاپ کرده. اگر مراکز و مؤسسات ما همین الان شروع به کار بکنند، ۲۰ سال دیگر تازه به اینجا می رسند. نکته جالب دیگر آنکه، سنی ها علاوه بر کتب حدیثی شان، به انتشار و تصحیح کتاب تاریخی شان به همین شیوه اقدام کرده اند و تلاش می کنند که مطالب و آرای تاریخی شیعه را نیز تحریف کنند. مثلأ ما نقل کردیم فلان واقعه در فلان تاریخ و بدین شکل رخ داده، ولی امروزه آنها کتاب «تاریخ طبری» را در ۱۴ جلد منتشر کرده اند که ۵ جلد صحیح و ۹ جلد ضعیف است. بنابراین هر چه ما نقل کرده ایم، طبیعتاً بر اساس این شیوه، ۹۰ درصد آن در بخش ضعیف قرار می گیرد و آنها مدعی می شوند چرا به روایات ضعیف استناد و نقل می کنید. به عبارت دیگر تلاش می کنند حجت را از دست ما بگیرند و امکان استناد به مطالب آنها از کتب شان توسط ما از بین برود. در مرحله بعدی تلاش می کنند که این روایات و کتاب هایی که مدعی اند ضعیف است را حذف و فقط آنچه را خود صحیح می دانند عرضه و در دسترس قرار دهند و این یعنی صد سال دیگر امکان دارد فقط همین کتبی که اصلاح شده (روایاتی که بر خلاف نظر آنهاست، حذف  شده و یا تغییر یافته) در اختیار مردم باشد و دیگر منابع قبلی در اختیار محققان قرارنگیرد.

لذا ما باید این منابع دست نخورده را حتماً جمع و برای آیندگان نگهداری کنیم. مثلاً علامه البانی که از بزرگان اینهاست، کتاب هایی را نوشته و تصحیح کرده. به عنوان نمونه، اخیراً کتاب های «بخاری» و «ترمذی» را چاپ کرده که در آن کل روایاتی که عمر متعه کرده، حذف شده است. اگر فرصت بود به شما نشان می دادم که در چاپ های قدیم متعلق به ۳۰ سال قبل، روایت هست، ولی در چاپ های جدید آن روایت نیست که ابن عباس گفت: حج علی عهد رسول الله فلان و فلان. الان نیست و اینها برداشته شده است.

نکته ای که لازم است در اینجا بیان کنم، آن است که هنگامی که بنده تصمیم گرفتم این شیوه را اجرا کنم افرادی را فرستادم و حدود ۳ هزار جلد کتاب که از تاریخ انتشار آنها از ۱ ـ ۲ سال تا حداکثر ۵ سال می گذشت، خریداری شد و البته هیچ کتابی از بیروت نخریدیم، چون ۹۰ در صد کتاب های بیروت که در نمایشگاه های ما هم می آید، به هیچ دردی نمی خورد و کل کتابخانه های ما از این کتاب ها پر است. لذا علمای اهل سنت هیچ کتاب بیروتی را اعتقاد نمی کنند. همه کتاب ها چاپ خودشان است و به طور مثال، ۲ ـ ۳ تا انتشاراتی مثل دار الکتب العلمیه را قبول دارند. لذا بنده نیز برای مواجهه درست با اهل سنت، غالب کتابهایی که تهیه کرده ام چاپ ریاض، مدینه و مکه است که دیگر آنها نتوانند به این بهانه که ما به چاپ این کتاب اطمینان نداریم، اشکال کنند.

آیا بهتر نیست که ما با توجه به زمینه های بسیار، شبهات را نسبت به اعتقادات وهابی تقویت کنیم؟

بله، بنده معتقدم که ما باید حمله کنیم و یکی از خصوصیات برنامه های بنده نیز همین است، لذا امروزه وهابی ها در پایگاه های اینترنتی خطاب به علمای خود فریاد می زنند که مواظب باشید تا از موضع هجوم به موضع دفاع منتقل نشوید. فریاد می زنند که شما (سلفی ها) تهاجم کنید و نگذارید این کمال حیدری هجوم کند. این یعنی شیوه تقابل عوض شده است و با این شیوه می توان قوانین بازی را عوض کرد. لذا اکنون آنها درمانده شده اند و برای تحقق این امر باید اطلاع کامل از موازین کاری آنها داشته باشیم. بنده مدتی قبل که موضوع توهین به عایشه پیش آمده بود، خطاب به آنها گفتم که آیا شما به عایشه احترام می گذارید یا ما؟ به آنها گفتم شما روایت «ارضاع الکبیر» را که در مورد عایشه نقل شده، تأیید می کنید و این روایت بدین معنی است که اگر خانمی یک جوان بیست ساله را شیر داد، این باعث محرم شدن می شود. به آنها گفتم که تمامی این گونه روایات را بنی امیه جعل کرده و این روایت دروغ است. به آنها گفتم شأن عایشه اَجل از این کار است. مگر می شود همسر پیغمبر این کار را انجام بدهد و اصحاب پیامبر و امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچ اعتراضی نکنند. پس این روایت حتماً دروغ بوده و بعدها جعل شده است. این بدین معنی است که ما شیعیان واقعاً به همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) احترام می گذاریم. بنابراین، وهابی ها و اهل سنت باید جواب این مطلب بنده را بدهند و به صراحت باید موضع خود را نسبت به این گونه روایات مشخص کنند.

حضرتعالی برای توسعه و نهادینه شدن این شیوه حه برنامه ای دارید؟

با توجه به استقبال خوبی که از این شیوه شده، اخیراً برخی نهادها و مراکز متولی پرورش طلاب تصمیم گرفته اند تا آن دسته از محققانشان که در زمینه پاسخ به شبهات کار می کنند و قرار است از طریق بیان و قلم پاسخگو باشند، به شیوه بنده کار کنند و بدین منظور از بنده درخواست کرده اند که به آنها روش های لازم را آموزش دهم. بدین منظور جمعی از محققان چندین جلسه نزد بنده آمدند و بنده هم قواعد اصلی این روش را بیان کردم و قرار شد از این پس مطلب و بحثی بدون نظارت و تأیید بنده منتشر نشود. متأسفانه اگر چه نزدیک ۳۰ سال است که بنده درحوزه علمیه قم هستم، ولی چون از ابتدا بنا داشتم که در بخش عرب زبان فعالیت کنم، ارتباط مناسبی بین بنده و مراکز فارسی و به عبارتی بخش فارسی زبانان حوزه برقرار نشده است. این اواخر که ارتباطاتی برقرار شده، استقبال بسیار خوبی از شیوه بنده شده و طلبه های زیادی مشتاق فراگیری این شیوه هستند که امیدوارم ان شاء الله در آینده ای نزدیک نسل جدیدی از طلاب تربیت شود.

به هر حال، به نظر می رسد به منظور توسعه و فراگیری این شیوه کارهای دیگری می توان کرد: یکی اینکه مجموع نوارهای بنده (بیش از یکصد و بیست نوار) در قالب سی دی و حتی به صورت مکتوب موجود است که اگر هر کدام ۵ صفحه نیز باشد، چیزی حدود ۶۰۰ الی ۷۰۰ صفحه یعنی معادل دو یا سه مجلد کتاب می شود و چنانچه اینها به طور مناسب در اختیار طلاب و محققان قرار گیرد، فکر می کنم ارائه بخش تئوری این شیوه صورت می گیرد و دیگر برای بیان این مطالب، نیاز به جلسات متعدد نیست. شیوه بنده روش تطبیقی است؛ یعنی وقتی می گویم این روش را انتخاب کنید، برای شما ده تا مسئله هم تحقیق کرده ام و این فرصت بسیار مناسبی برای این مراکز و محققان آنهاست. بنده امکانات چندانی ندارم، ولی فرصت مناسبی برای مراکز و نهادهای فعال در این زمینه هست که تلاش جدی برای توسعه این روش داشته باشند. الان روی ۱۲۰ بحثی که بنده در موضوعات مختلف، یعنی در توحید (۲۰ بحث)، در امامت، در مسائل معالم الاسلام اُموی، در موضوع لایحبک الا مؤمن، در مخالفات معاویه و…، مطرح کردم، می توان کار کرد و اگر این شیوه توسعه یابد، گمان می کنم این محققان و مترجمان نسلی می شوند که می توانند این شیوه را ادامه دهند.

با تشکر از حضرتعالی که وقتتان را در اختیار مؤسسه شیعه شناسی و نشریه اخبار شیعیان قرار دادید.

 

منبع: اخبار شیعیان، شماره ۶۰

  • ویدیوهای ویژه