مطلب ذیل، متن ویراستۀ بخشی از سخنان آیت الله حیدری دربارۀ مبحث مهم و چالش برانگیز «روش فهم دین» می باشد. آقای حیدری این بحث را در قالب کرسی نظریه پردازی، در یکی از مؤسسات علمی و پژوهشی ارائه داده بودند که به جهت اهمیت و به روز بودن آن، تقدیم می شود.
لازم به ذکر است که این بحث استاد حیدری، تا کنون در جایی منتشر نشده و برای اولین بار در این سایت قرار می گیرد. تلاش می کنیم تا هر چند روز یکبار، بخشهایی از این مبحث ریشه ای و بنیادین را در کانال قرار دهیم.
اقسام و روش های فهم دین
ذیل عنوان «روش فهم دین» چند مبحث قابل طرح است که بنده در جلسۀ حاضر پس از اشارۀ اجمالی به آنها، یکی از این مباحث را انتخاب نموده و بحث خود را روی آن متمرکز می کنم.
مسألۀ اول این است که برای فهم دین اساساً چه روش ها و شیوه هایی وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا همه باید دین را با یک روش واحد بفهمند، یا اینکه شیوه ها و مناهج متعدّدی برای شناخت دین وجود دارد؟! در پاسخ به این سؤال باید عرض کنیم از دیدگاه ما در مجموع سه روش مختلف برای فهم آموزه های دینی به وجود آمده است که در ادامه به توضیح اجمالی آنها می پردازیم.
روش اول: روش بیانی
اولین روش، «روش بیانی» است. این شیوه صرفاً به دنبال فهم منظومۀ لفظی آیات و روایات است؛ یعنی نه حکم عقل را در فرایند فهم دین دخالت می دهد و نه مقاصد و روح شریعت – به تعبیر شهید صدر – را در نظر می گیرد. در این مِتُد فقط ظاهر الفاظ، مفردات عبارات و ترکیب جمله ها مورد بررسی قرار می گیرند. می توان گفت این روش، شبیه روش اخباری ها – در میان شیعیان – و حنبلی ها و سلفیه – در بین اهل سنت – است. قائلان به «روش بیانی»، دین را فقط از راه ظواهر ادلّه فهم می کنند، اما اینکه آیا فلان مطلبی که بر اساس این منهج فهمیده شده، با قواعد قطعیِ عقلی منطبق است یا نه، اصلاً محلّ اعتنا نیست. اعتقاد به تجسیم و تشبیه هم، از نتایج همین شیوۀ بیانی در دین شناسی است.
روش دوم: روش عقلی
معانی عقل
معنای اول عقل: ادراک کنندۀ معقولات
منطق و شیوۀ دومی که عدّه ای در فهم دین از آن بهره می برند، «روش عقلی» است. در اینجا باید دقت داشت که وقتی واژۀ «عقلی» به کار برده می شود، دو معنای متفاوت برای آن متصوّر است. عقل در معنای اول، به قوّه و نیرویی گفته می شود که انسان به وسیلۀ آن چیزی را می فهمد، مثل باصره که در تعریف آن می گوییم: «القوّة اللتی نبصر بها». این معنا از عقل که مرادف با قوّۀ عاقله می باشد محلّ بحث نیست؛ چون هیچ کس آن را انکار نمی کند، حتی اخباریون هم با عقل شان می فهمند نه با قوّۀ دیگر.
معنای دوم عقل: معقولاتِ ادراک شده
اما معنای دوم عقل، ناظر به آن چیزی است که توسط این عقل، تولید می شود؛ یعنی معقولاتی که محصول فعالیت فکری و عقلی است. عقل انسان قادر است مستقلاً – و بدون نیاز به نقل – یک سلسله مبانی و قواعد را از پیش خود تولید کند و بر اساس همین تولیدات است که برخی امور را قبول می کند و برخی دیگر را نفی می نماید. معنای مورد نظر ما در این بحث، همین معنای دوم است.
معتقدان به «روش عقلی» بر این باورند که «عقل قطعی» باید بر متون نقلی حاکم باشد، تفاوتی هم نمی کند که این آیات و روایات، مربوط به اصول دین باشند یا مرتبط با فروع دین. به دیگر سخن، در این شیوه، عقل در تکوّن و شکل دهی معرفت دینی مدخلیّت بسزا دارد، بر خلاف روش قبل که برای عقل در فرایند دین فهمی هیچ سهمی قائل نبود!