پیشتر اشاره شد که اصل و ریشۀ مسألۀ امامت، در قرآن کریم وجود دارد و آیات متعدّدی شاهد بر این مدّعا است. امکان ندارد موضوعی مهم وجود داشته باشد، اما قرآن حقیقت و اصل آن را بیان نفرموده باشد؛ چرا که قرآن کریم «تبیاناً لکلّ شیء» (نحل/ ۸۹) است.
یکی دیگر از آیات مهم و اساسی دربارۀ حقیقت امامت قرآنی، آیۀ ۳۵ از سورۀ مبارکۀ یونس است: «أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون» (آيا كسى كه به سوى حقّ رهبرى مىكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىيابد مگر آنكه هدايت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مىكنيد؟!).
در این آیۀ شریفه، هدایت بر دو قسم تقسیم گردیده است: هدایت «بنفسه» و هدایت «بغیره». هدایت بنفسه به این معناست که شخص هادی، هدایت خود را از هیچ انسانی فرانگرفته، بلکه به طور مستقیم از سوی خداوند متعال هدایت یافته است. اما هدایت بغیره مختصّ افرادی است که خودشان نیازمند انسان های دیگرند و تا اوّل از طریق افرادی همچون خود هدایت نشوند، نمی توانند دیگران را هدایت کنند. به عنوان مثال، هدایت همۀ انبیاء و ائمۀ معصومین (علیهم السلام)، هدایت بنفسه است؛ یعنی جز خداوند که هادی بالذات است، به شخص و واسطۀ دیگری نیاز ندارند تا به دست ایشان هدایت شوند. برای مصداق هادیان بغیره نیز، می توان علمای دین را مثال زد که در ابتدا چیزی نمی دانستند، سپس نزد معلمان و اساتید رفتند و برخی علوم و معارف را از ایشان فراگرفتند تا اینکه نهایتاً خودشان در مقام هدایت دیگران برآمدند.
اکنون با توجه به توضیح فوق، قرآن کریم می فرماید امام کسی است که اولاً باید از ویژگی «هدایت» دیگران برخوردار باشد – چنانکه در مطلب قبلی بدان اشاره شد – و ثانیاً این وصف هدایت گریِ او باید «بنفسه» باشد؛ یعنی برای هدایت دیگران نباید نیاز به درس و بحث و مکتب و مدرسه داشته باشد، بلکه باید علوم و معارف مورد نیاز خود را من عند الله اخذ نموده باشد. کسی که در ابتدا جاهل بوده و پس از مدت ها تلمّذ نزد سایر انسان های غیر معصوم، به معارف صحیحی دست یافته و موفّق به هدایت دیگران شده، صلاحیت قرار گرفتن در یکچنین جایگاه بلندی را ندارد؛ زیرا به تصریح قرآن کریم، تبعیت از کسی سزاوار است که خودش بدون نیاز به کمک دیگران، به حق دعوت می کند: «أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ»، نه اطاعت از کسی که بدون هدایت افرادی همچون خودش کور است: «أمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى؟!».
چنانچه اساس و شالودۀ مباحث امامت، بر آیات قرآنی نهاده شود، ویژگی هایی که نهایتاً از این بررسی های قرآنی به دست می آید، فقط صلاحیت اهل بیت (علیهم السلام) را برای تصدّی یکچنین مسئولیت الهی و بزرگی احراز می نماید، و نه شایستگی خلفای سه گانۀ مدّ نظرِ اهل سنّت که هیچیک از این اوصاف والای قرآنی بر ایشان منطبق نیست!