محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛
سلام علیکم،
سوالی داشتم پیرامون قاعدۀ جَری و تطبیق آن در تفسیر. لطفا نظر شریف خود را بفرمایید؟
در جواب بیان می شود که:
۱. تعریف قاعدۀ جری و تطبیق
یکی از قواعد اصلی برای بیان مراد آیات قرآن که روایات منقول از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) نیز آن را تأیید می کنند، این است که آیات قرآن بر مصادیق و حالات مختلفی قابل انطباق اند؛ یعنی آیه به شأن نزول خود اختصاص ندارد، بلکه بر هر مصداقی که با آیۀ مورد نزول، از نظر معیار یکسان باشد، قابل انطباق خواهد بود. همانند ضرب المثل ها که به مورد اول خود اختصاص ندارند، بلکه موارد مشابه را نیز در بر می گیرند و این همان معنای اصطلاح «قاعدۀ جری» است که در قرآن کریم مطرح شده است.
«جری» عبارت است از اصطلاحی که اهل بیت (علیهم السلام) بر اساس آن، انطباق موارد دیگر را جایز دانسته اند، هر چند با موردی که برای آن نازل شده اختلاف داشته باشد. ضمن اینکه قرآن کریم برای هدایت تمامی مخلوقات نازل شده و آنها را با واجبات اعتقادی، واجبات اخلاقی و واجبات عملی آشنا می کند و کلیۀ معارف نظری که به بیان آنها پرداخته، حقایقی است که به یک حالت یا یک زمان خاص اختصاص ندارند. فضائل، رذائل و احکام عملی نیز به شخص خاص یا دوران خاصی انحصار ندارند، بلکه قانونی عام و شامل می باشند.
آنچه را که در شأن نزول آمده – یعنی جریان یا اتفاقی که باعث نزول آیه یا آیاتی دربارۀ شخص یا رویدادی خاص شده است – نباید به آن شخص یا رویداد اولیه منحصر نمود، که در این صورت این حکم پس از پایان آن رویداد، از بین می رود. به عنوان مثال، ستایش مؤمنین یا سرزنش افراد دیگر، به خاطر صفاتِ موجود در آنهاست؛ از این رو نباید مصداق آیه را صرفاً به آن اشخاص منحصر کرد؛ چرا که این صفات ممکن است در افراد دیگری و در زمان های دیگری نیز و جود داشته باشند.
۲. اهمیت قاعدۀ جری و انطباق
قرائن و شواهد فراوانی بر اهمیت این حقیقت قرآنی وجود دارد. دقیقاً به خاطر همین قابلیت ظهور و انطباق آیات بر مصادیق مختلف است که متن قرآن در هر دورانی زنده و قابل اجراست، و حکم آیه هرگز از بین نمی رود و مصادیق آن هرگز پایان نمی پذیرند.
۳. قاعدۀ جری و تطبیق در روایات
احادیث فراوانی در تأیید این مبنای قرآنی و تفسیری وجود دارد که در این جا تنها به یک نمونه از آنها اشاره می کنیم.
عیاشی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: «قرآن زنده است و هرگز از بین نمی رود، و همانند خورشید و ماه تا زمانی که شب و روز جریان داشته باشد، جاری خواهد بود و بر آخرین شخص، همانند اولین شخص انطباق دارد» (بحار الأنوار، ج ۳۵، ص ۴۰۴).
این روایت و روایات متعدّد دیگر، تأکید می کنند که مضامین عالی قرآن کریم، نشان از حقیقتی قرآنی دارند که عبارت است از اینکه سوره ها، آیات و کلمات قرآن کریم به زمان خاصی مقید نیستند و دایرۀ انطباق، بر مصادیقی خاص و محدود، منحصر نیست، هر چند که ممکن است مصداق اول به خاطر حکمت قرآن یا نتیجه ای که از آن گرفته شده، مصداق بارزِ آن باشد. پس لازم است دایرۀ انطباق، بر موارد و مصادیق دیگر بسته نشود.
۴. قضایای قرآنی، از نوع قضایای حقیقیه می باشند
واضح است که عدم محدودیت انطباقِ زمانیِ قرآن کریم، با ادعای حقیقی بودن قضایای قرآنی – و نه خارجی و شخصی بودن آن ها – کاملاً انسجام دارد. بنابراین استفاده از متن شرعی به عنوان قضیه ای حقیقی، نشان دهندۀ خطاب فراگیر قرآن، بر هر انسانی در هر زمان و مکانی است.
۵. دو مثال قرآنی
پس شخصی که نیرو و اموال خود را برای جنگ با اولیاء الله به کار می گیرد، به طرز حقیقت – و نه مجازاً – به او خطاب می شود: «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ»؛ المسد/ ۱ (بريده باد دو دست ابولهب، و مرگ بر او باد).
و به همین صورت، کسی که به دعوت حق لبیک گفته، در رکاب اولیای الهی قدم بر می دارد و شک را از قلب خود بیرون می راند، به طور مستقیم مخاطب این آیۀ شریفه قرار می گیرد که: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَك * وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك»؛ انشراح/ ۱ – ۴ (آيا براى تو سينه ات را نگشاديم؟ * و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم؟ * [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست * و نامت را براى تو بُلند گردانيديم).
(ترجمۀ کتاب الباب فی تفسیر الکتاب/ آیت الله سید کمال حیدری/ ص ۶۹ – ۷۳)