محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛
سلام علیکم،
من دانشجوی رشته علوم قرآن هستم سوالی داشتم پیرامون نقش روایت در تفسیر قرآن چیست؟ لطفا راهنمایی نمایید.
در جواب بیان می شود که:
معرفی موضوع
یکی از بهترین و قدیمی ترین منهج های تفسیر قرآن، منهج « تفسیر قرآن به قرآن » است. قرآن که هیچ باطلی در آن نیست، هیچ اختلافی در معانی آیاتش وجود ندارد و نور و هدایت و تبیان برای بشریت است، ممکن نیست که برای تفسیرش نیاز به غیر داشته باشد.
سؤال اساسی در این مسأله، نقش روایات در تفسیر قرآن است. اگر قرآن، خود متکفل تفسیر خود است، پس جایگاه روایات تفسیری چیست ؟
تبیین
قرآن خود تبیان همه چیز است و هیچ اختلاف و ناهمگونی در آن وجود ندارد. بنابراین، خود عهده دار تفسیر خود است. اما این منافاتی با بهره گیری از روایات تفسیری ندارد. چرا که روایات تفسیری در عرض تفسیر قرآن به قرآن نیستند بلکه در طول آن می باشند.
با این توضیح می توانیم نقش اساسی روایات تفسیری در فرآیند تفسیر قرآن را در سه مورد بیان کنیم :
۱. نقش تعلیمی : روایات تفسیری، نقش تعلیمی در فرآیند تفسیر قرآن به قرآن دارند. به این معنا که این روایات، مفسر را به سمت کیفیت جریان فرآیند تفسیر رهنمون می کنند.
۲. نقش تطبیقی : روایات تفسیری، گاهی عهده دار تطبیق آیات قرآنی بر مصادیق خارجی هستند. بنابر این هیچ منافاتی با تفسیر قرآن به قرآن ندارند. چرا که در این صورت قرآن مفسر است و روایات تطبیق کننده بر مصادیق خارجی.
۳. نقش تأکیدی : روایات در بعضی موارد مؤکد فهمی هستند که ما از تفسیر قرآن به قرآن به دست آورده ایم.
روایات مخالف با ظهور قرآن
مهم ترین مشکل در مسأله ی جایگاه روایات در تفسیر قرآن، آن دسته از روایاتی هستند که ظهور قرآنی را نفی می کنند. در قبال چنین روایات، چه باید کرد ؟
پاسخ :
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام با بیان قاعده ای، پاسخ سؤال فوق را به روشنی بیان فرموده اند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
«إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ. »
«هر حقی را حقیقتی است. و هر راستی ای را نوری. پس هر آنچه که با کتاب خداوند موافق بود، از آن تبعیت و آنچه که مخالف کتاب خداوند بود رهایش کنید. »
(الکافی، ج ۱ ص ۶۹)
مضمون این روایت با عبارات مختلف از ائمه علیهم السلام نیز نقل شده است.
بنا بر این :
-اگر روایتی مخالف قرآن و عقل بود، به هیچ وجه به آن عمل نمی شود.
-اگر روایتی مخالف ظهور قرآن باشد اما مخالف عقل نباشد :
-توجیه روایت (نه توجیه قرآن) ممکن است : در اینصورت روایت توجیه می شود.
-توجیه روایت ممکن نیست : در اینصورت روایت را کنار گذاشته و به ظهور قرآن عمل می شود.
اما اگر روایتی ظهوری که ما از آیات قرآن برداشت می کنیم را تخطئه کرده و ظهور دیگری را بیان کرده باشد، در اینصورت اگر تعداد این دسته از روایات بسیار کم باشد، به آن توجهی نمی شود. اما اگر روایات متعددی این نکته را تأیید کنند، در این صورت باعث می شوند برداشت ما از ظهور قرآن ساقط شده و ما را مکلف می کنند که در ضمن وفادار ماندن به اصل حجیت ظهور قرآن، در برداشت خود تجدید نظر کنیم.
بنا بر این روایاتی که مخلف ظهور قرآن هستند، در جایگاهی نیستند که ظهور قرآن را ابطال کنند، بلکه برداشت ما از ظهور قرآنی را نفی می کنند.
آیت الله سید کمال حیدری، منطق فهم القرآن، ج ۱ ، ص ۴۸-۵۷.