بایگانی مقالات

  • نگاهی گذرا به زندگانی شیخ مفید (ره)

  •  

    در بین دانشمندان بزرگ ما كه در اعصار مختلف می زیسته اند، مفاخر و نوابغ بسیاری بوده اند كه امروز هر كدام مایه اعتبار و سند افتخار جهان تشیع به شمار می آیند. ولی از میان آنها شیخ مفید جایگاه خاصی دارد كه از هر جهت او را از دیگران ممتاز می گرداند.

    برای این كه بهتر بتوانیم پی به اهمیت شخصیت والای علمی او ببریم، نخست اوضاع عمومی شیعیان پیش از او را از نظر خوانندگان می گذرانیم، سپس دورنمای عصری را كه وی در آن زندگی می كرده است تشریح می كنیم، آنگاه به شرح مختصری از ماجرای زندگی پرحادثه او می پردازیم.

     

    اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید

    از زمان درگذشت پیغمبراكرم(ص) تا حدود سال ۳۰۰ هجری، شیعیان وضع ناگوار و موقعیت تأثرآوری داشتند، زیرا شیعه از روز نخست در اقلیت بوده است. در دولت بنی امیه و بنی عباس نیز سعی می شد كه از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود. به همین جهت در سراسر ممالك اسلامی از آفریقا و اسپانیای آن روز گرفته تا مصر و روم شرقی و سرحد چین كه همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشت، شیعه در محدودیت به سر می برد و تقریباً از هرگونه آزادی عمل و عقیده و ابراز وجود ممنوع بود!

     

    وضع شیعیان در عصر شیخ مفید

    از اواسط قرن چهارم هجری شیعیان به میزان قابل ملاحظه ای در كشورهای خاورمیانه از آن محدودیتها و آزادی كشی ها بركنار ماندند. زیرا از یك طرف خلفای فاطمی كه شیعه اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشكیل داده و از ابهت و جلال دربار بغداد كاستند. و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حكومت می كردند و شیعه بودند، و از جانب دیگر در مشرق و جنوب شرقی و شمال ایران نیز غوریان و صفاریان و طاهریان و كمی قبل از آنها حكمرانان علوی مازندران، پرچم استقلال برافراشته و بر ضد خلفای عباسی قیام كردند، و از همه مهمتر ظهور دولت مقتدر آل بویه بود كه از شیعیان با اخلاص به شمار می آمدند. عضد الدوله دیلمی كه از سلاطین مقتدر این دودمان است دامنه اقتدارش از سواحل دریای عمان تا شام و مصر گسترش یافته و در احترام و حمایت شیعیان كوشا و در واقع خلافت بنی عباس در دست او بازیچه ای بیش نبود.

    این علل و عوامل دست به هم داد و موجب گردید كه شیعیان از گوشه و كنار سر برآورند و با همتی شایان توجه به تشكیل جمعیت ها و تأسیس حوزه های علمی و نشر معارف و حقایق اهل بیت عصمت و طهارت دست یازند. مسافرت های ثقة الاسلام كلینی و شیخ صدوق دو پیشوای بزرگ شیعه به بغداد و اقامت آنها در آن شهر كه مركز خلافت و علمای عام بود و اهمیتی كه میان آنان كسب كردند، همه از آزادی نسبی و موقعیت آن عصر حكایت می كند.

    در عصر شیخ مفید كه خود عرب بود شیعیان از آزادی و احترام بیشتری برخوردار گردیدند. وجود فقیه عالی مقامی چون شیخ مفید در میان آنان اعتبار آنها را بالا برد و بیش از پیش نزد دوست و دشمن بر احترام آنان افزود. شیخ مفید شیعیان را از پراكندگی نجات داد و اوضاع اسف بار آنها را سامان بخشید تا آنجا كه به اوج عزت رسیدند.

    شیخ مفید در محله ی “كرخ” بغداد كه مركز شیعیان بود می زیست، و مسجد معروف “براثا” در آن محله كه تاكنون هم باقی است، و زیارتگاه شیعیان است، محل تدریس شیخ مفید بود.

     

    شیخ مفید در نظر دانشمندان شیعه

    شیخ الطایفه

    در “رجال” باب “كسانی كه از ائمه علیهم السلام روایت نكرده اند” در باب “محمد” طبق معمول به اختصار از استاد عالیقدرش شیخ مفید بدین گونه نام می برد: “محمدبن محمد بن نعمان، دانشمندی بزرگ و موثق است.”(۱) و در “فهرست” می نویسد: “محمد بن محمد بن نعمان ابوعبدالله مفید معروف به “ابن معلم” از متكلمان (علمای عقاید و مذاهب) طایفه امامیه است. در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به وی منتهی گشت. در علم فقه و كلام بر هر كس مقدم، فكرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضر جواب بود. نزدیك به دویست جلد كتاب بزرگ و كوچك دارد و فهرست كتابهایش مشهور است…” (۲)نجاشی شاگرد نامی دیگرش در “رجال” پس از ذكر نام و نسب او تا “یعرب بن قحطان” جد نژاد عرب می نویسد: “استاد ما رضی الله عنه است. جایگاه والای او در فقه و كلام و روایت و وثاقت و دانش مشهورتر از آنست كه وصف شود.” (۳)سپس مانند شیخ طوسی كتاب های او را نام می برد.

     

    ابن شهرآشوب

    از وی چنین یاد می كند: “شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن نعمان حارثی بغدادی عكبری: … شاگرد ابوجعفر ابن قولویه، و ابوالقاسم علی بن محمد رفاء، و علی بن ابی الجیش بلخی بود.حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه او را ملقب به “شیخ مفید” نمودو من علت آن را در كتاب “مناقب آل ابی طالب” ذكر كرده ام. او مولف حدود دویست كتاب بزرگ و كوچك است …” (۴)علامه حلی از این دانشمند عظیم الشأن سخن گستر، بهتر و روشن سخن گفته و می نویسد: “محمدبن محمدبن نعمان مكنّی به “ابوعبدالله” و ملقب به “مفید” است. درباره علت نامگذاریش به “مفید” حكایتی است كه ما آن را در كتاب بزرگ خود، در رجال، آورده ایم. مفید معروف به “ابی المعلم” بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. كلیه دانشمندان ما كه بعد از وی آمده اند از دانش او استفاده نمودهاند. فضل و دانش او در فقه و كلام و حدیث مشهورتر از آنست كه به وصف آید. او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طائفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت…” (۵)

     

    شهید قاضی نورالله شوشتری

    دانشمند عالی مقام و سخن گستر نامی، پس از ذكر نام آن بزرگ مرد علم و دین در كتاب نفیس فارسی خود “مجالس المؤمنین” سخن مفصل خود پیرامون شخصیت او را بدین گونه آغاز می كند: “… افادت پناهی كه عقل مستفاد از قوت قدسیه ی او مستفید، و فكر فلك پیمای او با ملأاعلی در گفت و شنید بود. مجتهدی قدسی ضمیر، و متكلمی نحریر، شاهبازی تیزآهنگ، و بدیهه پردازی فیروز چنگ، اشاعره از سطوت مناظره ی او در كنج اعتدال، و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند …” (۶)به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی و فقها و علمای ما هر جا به نام شیخ مفید یا گفتار او رسیده اند، از وی به عنوان سرآمد علمای عقاید و مذاهب اسلامی و متفكری برجسته، و مصنفی پركار و دانشمندی سخنور و … و اوصافی از این قبیل یاد كرده اند مانند: ابن داود در “رجال” ابن ادریس حلی در “مستطرفات سرائر”، علامه مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی، شیخ ابوعلی حائری صاحب “روضات الجنات” و دیگران.

    در اینجا از میان آنان به نقل قسمتی از سخنان علامه بحرالعلوم بسنده كرده و می گذریم. علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی كه داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده و در آغاز گفتار خود می نویسد:

    “محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله” استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.

    كلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و كلام بود و هر كس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است…” (۷)

     

    شیخ مفید در نظر دانشمندان عامه

    شیخ مفید دانشمند ذوفنون وبلند آوازه ما در نظر علمای بزرگ عامه نیز بسیار بزرگ می نمود. این معنی از سخنان خوب و بد آنان به خوبی پیدا است.

     

    ابن ندیم

    كه از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد می زیسته در فهرست خود  نوشته است: “ابن المعلم – ابوعبدالله” ریاست متكلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم كلام (عقاید و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه كس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و با فراست است، از كتاب های او دریافتم كه دانشمندی عالیقدر است …” (۸)و در جای دیگر می نویسد: “ابن المعلم – ابوعبدالله محمد بن محمدبن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیه در فقه و كلام و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال ۳۳۸ هجری روی داده است، از كتابهای او … (۹) در فهرست ابن ندیم در هر دو مورد چیزی از تألیفات شیخ مفید ذكر نشده است و به جای آنها چند نقطه دیده می شود گویا بوده است ولی حذف شده است.

     

    ابن جوزی

    دانشمند مشهور كه او نیز هم عصر شیخ مفید بوده در وقایع سال ۴۱۳ هـ می نویسد: “محمدبن محمد بن نعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم، پیشوای شیعه امامیه و دانشمند آنها بود، و كتابها بر اساس مذهب آنان تصنیف كرده است. سید مرتضی از جمله شاگردان اوست. ابن معلم مجلس مناظره ای در خانه اش واقع در “درب ریاح” منعقد ساخته بود كه در آن عموم دانشمندان گرد می آمدند، او در نزد امرای اطراف كه متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عامی داشت. در ماه رمضان امسال (۴۱۳هـ) وفات یافت. سید مرتضی او را مرثیه گفت…”(۱۰)خطیب بغدادی كه اندكی پس از وی می زیسته در تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است كه از شخصی چون خطیب بعید نیست. (۱۱)

    سخنان خطیب به روشنی می رساند كه متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید و تألیفات و مكتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت هراس داشته اند. چنان كه از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن می گردد.

    شیخ عبدالله یافعی

    در “مرآت الجنان فی تاریخ مشاهیر الاعیان” ضمن وقایع سال (۴۱۳هـ) و دانشمندانی كه در آن سال درگذشته اند می نویسد: ” دانشمند شیعه و پیشوای رافضه صاحب تصانیف بسیار، معروف به “مفید” و “ابن معلم” می باشد. وی در كلام و فقه و جدل استاد فرزانه بود. او در دولت “آل بویه” با طرفداران هر مسلك و عقیده ای با جلالت و عظمت مناظره می كرد. وی در سال ۴۱۳ه وفات یافت.”ابن ابی طی می گوید: “وی از مستمندان دستگیری بسیار می كرد، فروتنی و خشوع وی زیاد، و نماز وروزه اش فراوان، و لباسش زبر بود.” دیگری گفته است: گاه بود كه عضد الدوله شیخ مفید را زیارت می كرد. مفید شیخی متوسط القامه، لاغر اندام و گندم گون بود. هفتاد و شش سال زندگی كرد. بیش از دویست كتاب تصنیف كرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است؛ زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان او را تشییع كردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد. (۱۲)

     

    ابن حجرعسقلانی

    در “لسان المیزان” از دانشمند عالیقدر ما بدینگونه یاد می كند: “دانشمند بزرگ رافضه (شیعه) ابوعبدالله بن معلم، صاحب تصانیف بدیع است كه دویست كتاب می باشد. او به خاطر عضد الدوله قدرتی بزرگ داشت. هشتاد هزار رافضی (شیعه) جنازه ی او را تشیع كردند. در سال ۴۱۳ وفات یافت.خطیب بغدادی نوشته است: “مفید كتاب های بسیاری در گمراهی شیعه! و دفاع از اعتقاد آنها و نكوهش از صحابه و تابعین و ائمه دین و مجتهدین نوشته است(۱۳)او با كتابها و نظریاتش بسیاری را گمراه ساخت! تا این كه خداوند اهل تسنن را با مرگ وی آسوده گردانید.”

     

    ابن حجر

    می گوید: “مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مكتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جائی كه گفته اند او بر هر دانشمند بلند قدری منت دارد. پدرش در “واسط” معلم بود، و مفید در آنجا متولد گردید. بعضی هم گفته اند در “عكبرا” متولد شده است”(۱۴)گویند عضدالدوله برای ملاقات او به خانه اش می رفت و هر گاه بیمار می شد به عیادتش می شتافت.شریف ابویعلی جعفری شوهر دختر شیخ مفید گفته است: “مفید جز اندكی از شب را نمی خوابید. سپس بر می خاست و به نماز می ایستاد، یا مطالعه می كرد، یا مشغول تلاوت قرآن می گشت.” (۱۵)

    سایر دانشمندان عامه مانند ابن عماد حنبلی در “شذرات الذهب” و ابن كثیر شامی در “البدایة و النهایه” در وقایع سال ۴۱۳ و دیگران از مفید قریب به این مضامین سخن گفته و به مقتضای سرشت خود با نیكی و بدی از وی یاد كرده اند.

     

    مناظرات شیخ مفید با علمای بزرگ عامه

    شهر بغداد كه از مراكز مهم علمی عصر به شمار می رفت، در آن زمان مملو از فقها و متكلمان مذاهب مختلف بود. پیروان مذاهب اهل تسنن كه از نظر علم كلام آنها را “معتزلی” و “اشعری” می گفتند، در مجامع عمومی و گاهی در حضور خلیفه مجلس ها گرفته و هر كس برای اثبات مرام خود حجت ها می آورد و دلیل ها اقامه می كرد. علمای شیعه كه تا آن روز به آن محافل راه نداشتند، با طلوع شیخ مفید در بغداد، نه تنها در مجامع آنها شركت می نمودند، بلكه “شیخ مفید” و “ابن معلم” یگانه عالم مبرّز و سخنوری بود كه با نیروی علم و بیان و منطق محكم خود در تمام موارد بر همگان غلبه می یافت.

    از خطیب بغدادی كه هم عصر شیخ مفید بوده است نقل شده كه گفته است: “او اگر می خواست می توانست ثابت كند كه ستون چوبی از طلاست”! علی بن عیسی رمانی و قاضی ابوبكر باقلانی قاضی القضاة بغداد، فاضل كتبی و ابوعمرو شطوی و ابوحامد اسفرائنی شافعی  قاضی عبد الجبار معتزلی و غیرهم از دانشمندان بزرگی بودند كه اغلب اوقات مفید با آنها در بحث امامت و اصول عقائد به گفتگو می پرداخت و آنها را ملزم و محكوم می ساخت.

    داستان مناظرات آنها بسیار شیرین و خواندنی است. سید مرتضی كه بزرگترین شاگرد شیخ مفید است آنها را در كتابی جمع نموده كه از جمله یك داستان آن را برای نمونه می آوریم:

    در كتاب “مجموعه ورّام” می نویسد: “مفید در اصل از “عكبرا” است، در ایام كودكی همراه پدرش به بغداد آمد و نزد ابوعبدالله معروف به “جعل” به تحصیل پرداخت. سپس به مجلس “ابویاسر” كه در دروازه خراسان تدریس می كرد حضور یافت. چون ابو یاسر از عهده بحث و پرسشهای او درمانده شده او را به “علی بن عیسی رمّانی” كه از بزرگان علمای كلام بود ارجاع داد و گفت چرا به نزد او نمی روی تا از او استفاده كنی؟ مفید گفت او را نمی شناسم و كسی ندارم مرا به او معرفی كند. ابویاسر یكی از شاگردان خود را همراه او كرد و نزد رمانی فرستاد چون مجلس رمانی از فضلا و دانشمندان پر بود، مفید در صف آخر نشست و به تدریج كه مجلس خلوت شد نزدیكتر رفت. در آن اثناء مردی از اهل بصره آمد و از رمانی پرسید چه می فرمایید در باره حدیث غدیر (كه به عقیده شیعه پیغمبر اكرم (ص) امیرمؤمنان (ع) را جانشین بلافصل خود گردانید” و داستان غار (كه به اعتقاد اهل سنت دلیل برخلافت ابوبكر است)؟ رمانی گفت داستان غار درایت ( یعنی امری مسلم و معقول) است و حدیث غدیر روایت و منقول می باشد، و آنچه از درایت و امر مسلم استفاده می شود از روایت مستفاد نمی گردد. مرد بصری سكوت كرد و برخاست و از مجلس بیرون رفت.

    در این موقع مفید خود را به رمانی نزدیك گردانید و گفت: سوال دارم. رمانی گفت: بگو! شیخ مفید گفت: چه می فرمایید درباره  كسی كه بر امام عادل خروج كند و با وی جنگ نماید؟ رمانی گفت: او كافر است، بعد گفت: نه فاسق است. شیخ مفید پرسید: راجع به امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام چه می گویید؟ رمانی گفت: او امام است. مفید گفت: درباره طلحه و زبیر( دو آتش افروز جنگ جمل بر ضد امیرالمؤمنین بودند) چه می فرمایید؟ رمانی گفت: آنها از این عمل توبه كردند. شیخ مفید گفت: جناب استاد!

    داستان جنگ جمل درایت و امر مسلمی است و توبه كردن طلحه و زبیر روایت می باشد!!رمانی كه متوجه موضوع شد گفت: مگر موقعی كه آن مرد بصری از من سئوال كرد تو حاضر بودی؟ شیخ مفید گفت: آری: رمانی گفت: این سخن به جای آنچه من گفتم! اشكال تو وارد است!! آنگاه پرسید: تو كیستی و نزد كدام یك از علمای این شهر درس می خوانی؟ مفید گفت: نزد شیخ ابوعبدالله جعل. رمانی گفت: بنشین تا من مراجعت كنم. سپس برخاست و به درون خانه رفت و پس از لحظه ای برگشت و نامه ای سربسته به وی داد  گفت: این را به استاد خود بده. مفید نامه را آورد و به استادش تسلیم كرد. استاد نامه را گشود و شروع به قرائت آن كرد و طی مطالعه آن به خنده افتاد. پس از قرائت نامه گفت: رمانی ماجرائی را كه میان تو و او در مجلس وی روی داده نوشته و سفارش تو را نموده و تو را ملقب به “مفید” كرده است. (۱۷)

     

    تبعیدها و گرفتاری های شیخ مفید

    به طور خلاصه مناظرات شیخ مفید و آزادی نسبی كه شیعه در زمان آل بویه یافتند، چندان هم پایدار نماند. زیرا بعد از عضدالدوله – حتی در زمان خود وی – به واسطه درگیری های شیعه و سنی چند بار شیخ مفید دستگیر و تبعید شد. از جمله به گفته ابن اثیر در سال ۳۹۳ هـ كه بهاء الدوله دیلمی پسر عضدالدوله، الطائع لله خلیفه عباسی را از خلافت خلع كرد، بغداد سر به شورش برداشت. بهاء الدوله نیز سرلشكر خود را به بغداد فرستاد و او سنی و شیعه را از اظهار مذهب خود منع كرد، و شیخ مفید را تبعید نمود.

    و باز ابن اثیر می نویسد: در سال ۴۰۹ ه سلطان الدوله پسر بهاء الدوله، ابن سهلان را به حكومت بغداد منصوب داشت، و چون او وارد بغداد شد، ابوعبدالله بن نعمان فقیه شیعه را تبعید كرد.

    این تبعیدها و دستگیری ها گاهی عمدی بود كه از ناحیه سلطان یا حكمران او انجام می گرفت، و زمانی به خاطر فرو نشاندن نزاع بین دو فرقه و جلوگیری از هجوم اكثریت سنی بر ضد اقلیت شیعه در محله “كرخ” بغداد – محل اقامت شیخ مفید –  روی می داده است.

     

    استادان وی

    محدث بزرگوار “حاج میرزا حسین نوری” در اثر گرانقدرش “خاتمه مستدرك الوسایل” پنجاه تن از استادان شیخ مفید را نام می برد و در مقدمه چاپ جدید “بحارالانوار” این تعداد به ۵۹ تن رسیده است. ممكن است بیش از اینها هم بوده اند. شیخ مفید در نزد اینان كه از شیعه و سنی و زیدی بودند علوم متداول عصر یعنی ادبیات عرب، قرائت، كلام، فقه، اصول، حدیث، تفسیر، رجال و غیره را فرا گرفته است. معروفین آنها جعفربن محمد قولویه قمی محمدبن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، ابوعبدالله صفوانی احمد بن محمد بن ولید قمی، ابوعبدالله مرزبانی، ابوجعفر محمد بن حسین بزوفری، ابوغالب زراری، ابن جنید اسكافی، ابوعلی صولی بصری، علی بن محمد رفاء، علی بن ابی الجیش بلخی و ابوعبدالله جعل می باشند كه همگی از اعاظم فقها و متكلمین و محدثین و رجال نامی بوده اند.

     

    شاگردان او

    همچنین گروه بیشماری از دانشمندان كلیه مذاهب جزء شاگردان وی بوده اند، ولی متأسفانه جز ۱۵ نفر آنها را كه درمقدمه “بحارالانوار” نام برده اند، از بقیه اطلاع درستی نداریم. قبلاً از علمای عامه نقل كردیم كه در مجلس وی از عموم مذاهب شركت می نمودند، و گروهی از دانشمندان محضرش برخاستند، ولی اینان چه كسانی بوده اند، به درستی معلوم نیست.

    سرآمد شاگردان شیخ مفید، علم الهدی سید مرتضی، برادر نابغه اش سید رضی، شیخ طوسی، ابوالعباس نجاشی، ابوالفتح كراجكی، دامادش ابویَعْلی محمدبن حسن بن حمزه جعفری، سالار بن عبد العزیز دیلمی معروف به “سَلاّر” و جعفربن محمد دوریستی بوده اند كه همگی از مفاخر علمای شیعه و استادان علوم و فنون اسلامی به شمار رفته اند.

     

    تألیفات شیخ مفید

    شیخ اجل مفید در سایه علوم سرشار و ذهن وقاّد و نبوغ كم نظیر و پشت كار زائد الوصفش كه همگی زبانزد خاص و عام بوده است. در كلیه فنون و علوم اسلامی تألیف و تصنیف دارد، و تقریباً از همه موضوعات علمی و دینی سخن به میان آورده و به تجزیه و تحلیل و نقض و ابرام و تخطئه و تصویب آنها پرداخته است. چنانكه از انبوه تألیفات پر ارزش او پیداست، اغلب آنها پاسخ سوالات گوناگون علمی بوده كه از شهرها و كشورهای اسلامی از وی نموده اند، و ردّ عقاید و نظریات دانشمندان نامی عصر از فرقه های غیرشیعه بوده است. علامه متتبع بزرگوار و محدث عالی مقام خبیر حاج میرزا حسین نوری می نویسد: “كمتر در كتب علمای شیعه كه پس از وی آمده اند یافت می شود كه از مسایل متعلق به امامت و ادله اثبات آن از كتاب و سنت از نظر درایت و روایت ولو با اشاره به آنها در كتاب های شیخ مفید مطلبی نباشد و ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء.”(۱۸)

    آثار قلمی آن نابغه نامی شیعه كه به گفته “ذهبی” دانشمند متعصب و معروف سنی “تصانیف بدیعه و كثیره”(۱۹)است، به نقل شاگرد نامدارش شیخ طوسی، نزدیك به دویست كتاب بزرگ و كوچك است .

    شیخ طوسی در كتاب “فهرست” بیست كتاب او را نام می برد، وی می نویسد: “از جمله كتاب های او كتاب مقنعه در فقه، كتاب اركان نیز در فقه، رساله ای در فقه كه برای فرزندش نوشته و كامل نیست، كتاب ارشاد، كتاب ایضاح در امامت، كتاب افصاح، كتاب نقض بر ابن عباد در امامت، كتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، كتاب نقض بر ابن قتیبه در حكایت و محكی، كتاب احكام اهل جمل، كتاب منیر در امامت، مسائل صاغانیه، مسائل جرجانیه، مسائل دینوریه، مسائل مازندرانیه، مسائل منثوره (پراكنده) قریب یكصد مسئله است، كتاب فصول از عیون و محاسن، كتاب احكام متعه و غیر اینها كه در فهرست كتب وی ثبت است. و نیز كتاب مسئله كافیه در ابطال توبه خاطئه، كتاب النصره لسید العتره فی احكام البغاه علیه بالبصره. ما تمام این كتابها را از وی استماع نمودیم. بعضی را با قرائت بر وی و برخی را كه بارها بر او می خواندند و او می شنید، شنیده ایم.”

    نجاشی شاگرد برازنده دیگر مفید كه رجال خود را بعد از فهرست شیخ نوشته است جمعاً۱۷۵ كتاب شیخ مفید را نام می برد.

    ابن شهر آشوب مازندرانی ۵۲ كتاب او را نام می برد و ۱۵ كتاب اضافه بر ضبط شیخ و نجاشی دارد. بنابراین اسامی ۱۹۰ كتاب شیخ مفید با ضبط این سه دانشمند صاحب نظر اقدم، به دست آمده است. علامه مجلسی نیز در مقدمه بحارالانوار چند كتاب دیگر را اضافه دارد. (۲۰)

    از میان انبوه كتاب های گرانمایه شیخ مفید پیشوای دانشمندان شیعه و بزرگترین دانشمند اسلام در نیمه دوم سده چهارم و اوائل سده سوم هجری كه قسمتی از آنها را ملاحظه نمودید و بقیه را نیز در رجال نجاشی می توانید ببینید، چند كتاب او تاكنون چاپ و منتشر شده است. این كتابها عبارتند از: عیون و محاسن، ارشاد، اختصاص، اوائل المقالات، مقنعه، امالی، افصاح المسائل العشره فی الغیبه. (۲۱)و چند رساله دیگر در كتابی به نام “عدة رسائل الشیخ مفید”.

     

    افول ستاره جامعه تشیع

    به روایت شیخ طوسی، مفید در سال ۳۳۸ متولد گردید و دو شب مانده به آخرماه رمضان سال ۴۱۳ وفات یافت. روز وفات او روزی بود كه از بسیاری مردم كه برای نمازگزاردن بر وی گرد آمده بودند و كثرت گریستن دوست و دشمن بر او، از آن بزرگتر دیده نشده است. (۲۲)

    شاگرد عالیقدر دیگرش نجاشی كه خود از مردم نواحی بغداد و مانند شیخ طوسی ناظر جریان بوده است، می نویسد:

    “مفید رحمة الله علیه سه شب مانده به آخر ماه رمضان سال ۴۱۳ وفات یافت. ولادتش در روز یازدهم ماه ذی القعده سال ۳۳۶ اتفاق افتاده است. شریف مرتضی ابوالقاسم علی بن الحسین (سید مرتضی) در میدان “اشنان” بر وی نماز گزارد. میدان اشنان با همه وسعتی كه داشت از كثرت جمعیت تنگ بود. مفید را در خانه اش دفن كردند، و چند سال بعد به “مقابر قریش” جنب مرقد حضرت امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام منتقل ساختند. قول دیگر اینست كه ولادت او سال ۳۳۸ بوده است.” (۲۳)

    چنان كه دیدیم شیخ طوسی ولادت مفید را سال ۳۳۸ دانسته بود. و نجاشی كه رجال خود را بعد از فهرست شیخ تألیف كرده، ۳۳۶ ضبط نموده است. همچنین شیخ وفات استادش را دو شب مانده به آخر ماه رمضان و نجاشی سه شب مانده به آخر ماه مبارك دانسته است، ولی سال وفات مفید سال ۴۱۳ هـ بوده است.

    به هرحال بر اساس قول شیخ طوسی و ابن ندیم، مفید هنگام رحلت ۷۵ سال و به گفته نجاشی ۷۷ سال داشته است.

    شیخ مفید در پایین پای امام موسی بن جعفر و نوه عالیقدرش امام محمد تقی یعنی كاظمین علیهماالسلام جنب آرامگاه استادش جعفربن محمد قولویه قمی آرمیده است. گفتنی است كه فیلسوف نامی اسلام شیعه خواجه نصیرالدین طوسی نیز در كنار آنها و پایین پای آن دو امام همام مدفون می باشد. علائم قبور هر سه بزرگان نیز برای زائران معلوم است. سید مرتضی بزرگترین شاگرد مفید، و مهیار دیلمی شاعر برازنده عصر، فوت پیشوای علمای شیعه را مرثیه گفتند و مراثی آنها در دیوان هر دو كه چاپ شده موجود است.

     

    پی نوشت ها:

    ۱- رجال شیخ طوسی، ص ۵۱۴.

    ۲- فهرست شیخ طوسی، ص ۱۵۷.

    ۳- رجال نجاشی، ص ۳۸۳.

    ۴- معالم العلماء، ص ۱۱۲.

    ۵- مجالس المومنین” جلد ۱، ص ۴۳۶.

    ۶- خلاصة الاقوال” ص ۱۴۷.

    ۷- رجال علامه بحرالعلوم، جلد ۳، ص ۳۱۱.

    ۸- فهرست ابن ندیم، ص ۳۶۶.

    ۹- فهرست ابن ندیم، ص ۲۹۳.

    ۱۰- المنتظم جلد ۸، ص ۱۱.

    ۱۱- تاریخ بغداد، جلد ۳، ص ۳۳۱.

    ۱۲- مرآت الجنان، جلد ۳، ص ۱۹۹.

    ۱۳- منظور خطیب آن دسته از صحابه و تابعین و ائمه و مجتهدین عامه است كه شیخ مفید افكار و عقاید و روش آنها را مورد تجزیه و تحلیل و تخطئه و تنقید قرار داده است… (نگاه كنیده به فهرست كتب شیخ مفید)

    ۱۴- واسط شهركی بین بغداد و سامراء. امروز در ناحیه دهكده دُجیل واقع در سه یا چهار فرسخی بغداد، و عكبرا در همین مسیر واقع در ده فرسخی بغداد بوده است. (نگاه كنید به نمراصد الاطلاع” در لفظ “واسط” و “عكبرا”)

    ۱۵- لسان المیزان جلد ۵، ص ۳۶۸.

    ۱۶- رجال علامه بحرالعلوم جلد ۳، ص ۳۲۰، خاتمه مستدرك ص ۵۱۸، معجم رجال الحدیث جلد ۱۷، ص ۲۳۴.

    ۱۷- البته از ابن شهر آشوب مازندرانی نقل شده كه لقب “مفید” را حضرت امام زمان(ع) به مفید داده اند. ممكن است چنین بوده و شیخ بزرگوار به این لقب شهرت داشته، و رمانی و قاضی عبدالجبار این لقب را برای او تأیید كرده اند.

    ۱۸- مستدرك وسائل، جلد ۳، ص ۵۱۷.

    ۱۹- میزان الاعتدال، جلد ۴، ص ۲۶ و ۳۰.

    ۲۰- معجم رجال الحدیث، جلد ۱۷، ص۲۳۲.

    ۲۱- این كتاب اخیراً به فارسی ترجمه و چاپ و منتشر شده است.

    ۲۲- فهرست شیخ، ص ۱۵۸.

    ۲۳- رجال نجاشی، ص ۲۸۷.

     

    • تاریخ : 2017/11/30
    • تعداد مشاهده : 14110

  • ویدیوهای ویژه