محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛
سلام علیکم،
راه ها و روش های شناخت هویت مرجع دینی چیست؟ لطفا توضیح بفرمایید؟!
در جواب بیان می شود که:
(قسمت دوّم)
مشخص نمودن وظیفه در برابر مرجع دینی
در این تردیدی نیست که ما یک وظیفۀ مهم پیش رو داریم و آن عبارت است از مشخص کردن مصداق «مرجع دینی» ای که تبعیّت از او واجب است، «مرجع دینی» که – طبق مباحث گذشته عرض شد – غیر از «مرجع فقهی» یا «مرجع عقیدتی» یا «مرجع تفسیری» می باشد. از همین رو، مکلفان برای پیدا کردن مرجع دینی، به طور کلّی دو راه پیش رو دارند:
راه اول: شناخت و دستیابی به یک «شخصیت واحد» که جامع همۀ علوم مورد نظر باشد. این علوم عبارت اند از: کلام، فلسفه، عرفان، اخلاق، فقه، اصول، تفسیر و حدیث، به اضافۀ برخورداری از نگرش صحیح سیاسی و اجتماعی.
راه دوم: شناخت و دستیابی به «چند شخصیت» به نحو «ترکیبی» که همۀ این اشخاص، با هم و در مجموع واجد علوم مورد نظر باشند.
«شخصیت واحد»، کسی است که از همۀ علوم و معارف مورد نیاز برای احراز مقام مرجعیت برخوردار باشد. در این صورت، مرجعیت در یک نفر متمثّل و نمودار خواهد شد؛ یعنی اگر دیدیم یک عالم واجد همۀ علوم لازم برای مرجعیت است، همان شخص واحد، مرجع دینی حقیقی خواهد بود که همۀ ما موظّفیم به او رجوع کنیم و دین خود را از او بیاموزیم و تخلّف از او جایز نیست.
و اما دربارۀ «مرجعیت ترکیبی» باید گفت، این نوع مرجعیت متشکّل از چند شخصیت به نحو ترکیبی است. اگر دیدیم آن عنوان جامع؛ یعنی «مرجع دینی» که از همۀ علوم مورد نیاز برخوردار است، در شخص الف و ب و ج تحقّق یافته، این افراد با هم و به نحو مجموعی مرجع دینی محسوب می شوند، اما از آن جهت که هر یک از این افراد فقط در حوزۀ تخصصی خود صاحب نظر است، به تنهایی نمی تواند مرجع دینی باشد، بلکه فقط در حوزۀ تخصّصی خود که از آن اطلاع کافی دارد، مرجع و محلّ رجوع است، اما در سایر زمینه ها نمی تواند مرجع باشد. به عنوان مثال اگر دیدیم عالمی فقط در عرفان متخصّص است، عالمی دیگر در فلسفه، عالمی دیگر در کلام، دیگری در فقه، دیگری در تفسیر و غیره، مجموع این اشخاص با هم، «مرجع دینی» محسوب می شوند؛ به این معنا که نمی توانیم عنوان مرجع دینی را بر یکی از آن ها اطلاق کنیم [زیرا او فقط در یک زمینه مجتهد است اما در سایر حوزه ها تخصّص و اطلاع کافی ندارد] بلکه باید همۀ آن ها را با هم «مرجع دینی» بنامیم.
بر این اساس، وظیفۀ مکلفین این است که تحقیق کنند تا در درجۀ اوّل «مرجع دینی واحد» را بشناسند و اگر یک چنین شخصی را نیافتند، در درجۀ دوم به دنبال «مرجع دینی ترکیبی» باشند. رسیدن به مقام مرجعیت اعم از واحد یا ترکیبی یک وظیفۀ شرعی و واجب کفایی است؛ یعنی اگر در میان امّت، شخصی یا اشخاصی برای رسیدن به مقام مرجعیت اقدام نکند، همۀ مکلّفین مسئول بوده و به خاطر کوتاهی در این باره مورد عقاب قرار خواهند گرفت.
«مرجع ترکیبی» هم خود بر دو قسم است: «نسبی» و «کلّی». مراد از «مرجع ترکیبی نسبی» عبارت است از خصوص مرجع دینی ای که از اقلّ افراد ممکن تشکیل شده باشد. مثلاً یک مرجع متخصّص در فلسفه و عرفان و کلام باشد، مرجع دیگر متخصّص در تفسیر و حدیث باشد و دیگری مجتهد در فقه و اصول و سیاست. منظور از «مرجع ترکیبی کلّی» هم این است که به تعداد هر یک از علوم ضروری برای مرجعیت، یک مرجع وجود داشته باشد؛ مثلاً نه یا ده مرجع وجود داشته باشد که هر یک از آن ها در یک علم متخصّص باشد. این مورد خیلی بعید و دور از واقعیت است.
باید توجه داشت هر چقدر که دایرۀ این افراد تنگ تر باشد، بهتر است؛ یعنی اگر دو مرجع داشته باشیم که جامع همۀ علوم مذکور باشند، بهتر است از سه یا چهار مرجعی که واجد همان علوم باشند. باید افزود از نظر عملی بهترین حالت این است که «یک مرجع» وجود داشته باشد که از همۀ علوم مورد نیاز برای مرجعیت برخوردار باشد، در مقایسه با اینکه مثلاً دو یا سه مرجع، دارای این علوم باشند؛ زیرا جهان بینی الهی که یک فرد جامع از آن برخوردار است – به دلیل پیوستگی علوم اسلامی – بهتر و دقیق تر است تا نگرش انفصالی و متفرّق کسی که فقط برخی از این علوم را داراست.
آیت الله سید کمال حیدری، مفاصل اصلاح الفکر الشیعی، ص ۱۰۶ – ۱۰۹.
خلاصۀ بحث فوق را به بیان دیگر، در چند شماره چنین می توان ترسیم کرد:
۱. «مرجع دینی»، غیر از «مرجع فقهیِ» صِرف یا «مرجع اعتقادیِ» صرف است. مرجع دینی کسی است که از تمام ابعاد معارف دینی آگاهی داشته و در همۀ آن ها – به طور نسبی – مجتهد و صاحب نظر – و نه لزوماً اعلم – باشد. کسی که فقط در یک یا دو ساحت از آموزه های دینی مجتهد است اما از سایر ابعاد یا اطلاعی ندارد و یا شناختش کافی و تخصّصی نیست، مرجع دینی به معنای واقعی کلمه نیست، بلکه فقط مرجع در همان علمی است که در آن متخصّص است.
۲. علومی که یک مرجع دینی باید از آنها آگاهی تفصیلی و اجتهادی داشته باشد، عبارت اند از: عرفان، فلسفه، کلام، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، اخلاق و برخورداری از نگرش سیاسی و اجتماعی. وصول به درجۀ اجتهاد و کسب تخصّص در علوم فوق اگرچه دشوار است و فقط تعداد اندکی از عالمان موفّق می شوند به یک چنین جامعیتی دست یابند، اما با این وجود محال نیست! نمونۀ این عالمان جامع و ذوابعاد را هم در گذشته داشته ایم و هم در عصر حاضر ایشان را مشاهده می کنیم.
۳. مرجع دینی – با تعریفی که گذشت: مجتهد و متخصّص در اصول و فروع دین به نحو توأمان – به یک اعتبار بر دو قسم است: «مرجع واحد» و «مرجع ترکیبی». مرجع واحد، مرجعی است که به تنهایی واجد همۀ علوم مذکور باشد. اما مرجع ترکیبی به این معناست که چند عالم، در مجموع از معارف مورد نیاز برای مرجعیت برخوردار باشند.
۴. مرجع ترکیبی هم خود بر دو قسم است: «نسبی» و «کلّی». «مرجع ترکیبی کلّی» یعنی اینکه به تعداد هر یک از علوم مورد نیاز، یک مرجع وجود داشته باشد تا مکلّف بتواند به همۀ ایشان رجوع کند. مرجعیّت به این معنا که مثلاً ده مرجع و متخصّص برای هر یک از علوم وجود داشته باشد، دشوار بوده و عملاً امکان پذیر نیست. و اما «مرجع ترکیبی نسبی» به این معناست که مثلاً دو یا سه مرجع، در مجموع جامعه علوم مورد نیاز باشند. مثلاً یک نفر متخصّص در فقه و اصول و سیاست باشد، یک نفر متخصّص در فلسفه و عرفان و کلام و یک نفر هم صاحب نظر در حدیث و تفسیر و اخلاق. این قسم از مرجعیّت، ممکن و قابل دسترسی برای مکلّفین است.
۵. هر چقدر که دایرۀ این اشخاص محدودتر باشد بهتر است؛ یعنی اگر یک نفر به عنوان مرجع یافت شود که – به طو نسبی – جامع همۀ علوم مذکور باشد مثل مرحوم امام خمینی (ره)، بهتر است در مقایسه با این حالت که مثلاً سه نفر در مجموع واجد این علوم باشند؛ به این دلیل که بین همۀ این علوم نوعی ارتباط و تعامل وجود دارد و کسی که به تنهایی از همۀ این دانش ها آگاهیِ اجتهادی، تخصّصی و هماهنگ دارد، بهتر می تواند از هر یک از این علوم در تقویت دیگری بهره ببرد و نهایتاً مراد شارع مقدّس را در مسائل اعتقادی و فقهی به دست بیاورد، تا اینکه چند نفر در مجموع آگاه به این علوم باشند.
نهایتاً باید گفت از دیدگاه آیت الله حیدری «مرجع دینی» که باید از او تقلید کرد کسی است که در تمام بخش های معارف دینی که در قرآن و روایات معتبر اهل بیت (علیهم السلام) آمده اعم اصول و فروع دین، مجتهد و صاحب نظر – و نه لزوماً اعلم – باشد].