بایگانی مقالات

  • دیدگاه علامه حیدری دربارۀ مقام ائمۀ معصومین (علیهم السلام)

  • دیدگاه علامه حیدری دربارۀ مقام ائمۀ معصومین (علیهم السلام)

    (بخش اول)

    امامت قرآنی
    آنچه می ‌خواهم در مورد امامان دوازده‌گانه (علیهم افضل الصلوة والسلام) بگویم این است که: امامان دوازده‌گانه، جانشینانِ راهنماىِ راه یافته‌ی رشدیافته، که از امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) و فرزندان ایشان (علیهم السلام) آغاز و به امام دوازدهم، زنده‌ی در میان ما و غائب از نظر پایان می‌یابند.

    اخیرا گفتند که آقای حیدری دربارۀ امامت چنین و چنان می‌گوید! پس از آنکه گفتند ولادت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را انکار کرده، اکنون می‌گویند اصل امامت را انکار می‌نماید!

    اعتقاد بنده در مورد امامان دوازده‌گانه (علیهم السلام) نیاز به بیان برخی اصول دارد؛ البته این اعتقاد من است و نمی‌گویم که نظر من عین مذهب است، بلکه برداشتی است که من از آیات و روایات دارم، چه بسا دیگری با من موافق نباشد، وی آزاد است، به هر حال این اعتقاد شخصی و اجتهاد من در زمینۀ یکی از مباحث مهم اعتقادی است.

    اصل اول
    بالاترین مقامی که قرآن کریم در مقامات قرب الهی برای پیامبران و جانشینان و پرهیزکاران و نیکان و مُقربان ذکر نموده، مقام امامت است؛ یعنی فرد چطور ابتدا گروهبان و سپس سروان و سپس سرهنگ می‌گردد، به همین شکل بالاترین درجه‌ای که بنده در مقامات قرب الهی به آن می‌رسد، نشان امامت را به او می‌دهند، چرا که قرآن کریم فرموده: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم) (بقره:۱۲۴)، و روایات صریح و آشکار اشاره دارند که حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از نبوت و خُلّت (مقام خلیل الّلهی‌) و رسالتش، به این مقام امامت نائل گشت، یعنی مقامی بالاتر از مقامات قبلی.
    روایات وارده ذیل این آیۀ شریفه نیز به همین حقیقت اشاره دارند. در اصول کافی، جلد اول، صفحه ۴۲۵ آمده است: «ابراهیم (ع) پیامبر بود و نه امام»، تا جاییکه خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم». این روایت در باب «طبقات الأنبیاء و الرسل» آمده و دربارۀ آن نیازی به سند نداریم، چون موافق نص قرآنی است و مبنای ما توافق با قرآن است و قرآن اشاره دارد که مقام امامت، بالاتر از مقام نبوت و رسالت است.

    همچنین روایت امام رضا (علیه السلام) در صفحه ۴۹۰ همان جلد، آنجا که فرمود: «خداوند عزوجل، سومین مقامی که به ابراهیم خلیل، پس از نبوت و خُلّت عطا فرمود، مقام امامت بود»؛ پس بر حسب مراتب وجودی و مقامات شرف و فضل، امامات بالاتر از مقام نبوت و رسالت و دیگر مقامات است. این مقام امامت است که تمام پیامبران اولوالعزم، پس از نبوت و رسالت به آن نائل گشتند.

    اصل دوم
    نسبت میان امامت قرآنی – نه امامت کلامی- و نبوت، «عموم و خصوص من وجه» است. یعنی ممکن است فردی، پیامبر باشد و امام نباشد، همانگونه که در حضرت ابراهیم (ع) مشاهده می کنیم که پیش از رسیدن به مقام امامت، پیامبر بود اما امام نبود؛ همچنین ممکن است کسی امام باشد و پیامبر نباشد، همانطور که درباره امامان اهل بیت (علیهم افضل الصلوه والسلام) معتقدیم؛ و ممکن است کسی هم پیامبر باشد و هم امام، همانگونه که دربارۀ حضرت ابراهیم(ع) و دیگر پیامبران اولوالعزم (ع) رخ داد و قرآن صراحتاً می فرماید که حضرت ابراهیم (ع) این دو مقام را با هم جمع نمود.

    منظور از امامت قرآنی، امامت کلامی به معنای خلافت سیاسی نیست، خلافت سیاسی از شئون امامت قرآنی است، نه اینکه همان باشد، امامت قرآنی مقامی بالاتر از تمام این مقامات است، آری یکی از شئون آن، این است که هرکس امام قرآنی شد، به عنوان پیشوای سیاسی تعیین می‌گردد، او رهبر و خلیفه سیاسی هم هست.

    اصل سوم
    اگر امامت قرآنی و نبوت و رسالت در فردی جمع گشتند، پس مقام امامت وی بالاتر از مقام نبوت و رسالتش است؛ نه اینکه هر امامی برتر از هر نبی است، نمی‌خواهیم بگوییم که هر امام برتر از هر نبی است، چرا که قرآن درباره انبیای بنی اسرائیل می‌گوید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِ‌نَا» (و آنها را پیشوایانى قرار دادیم که [مردم را] به فرمان ما هدایت مى‌کردند)(انبیا:۷۳) یعنی آیا پیامبران بنی اسرائیل، که امام نیز بودند، از رسول الله (صلی الله علیه و آله) برتر بودند؟! خیر! یعنی همان فرد را اگر میان مقام نبوت و رسالتش با امامتش مقایسه نمایید، مقام امامتش بالاتر از مقامات دیگرش است، نه اینکه هر امامی برتر از هر پیامبر است. به ذهن تان متبادر نگردد که ما وقتی می‌گوییم مقام امامت برتر از مقام نبوت است، پس امامان ما ضرورتاً – از این جهت – از حضرت ابراهیم برترند، خیر، ابداً! دلیل برتری اهل بیت (علیهم السلام) از حضرت ابراهیم (علیه السلام) و از همۀ انبیاء به جز رسول اگرامی اسلام (ص)، چیز دیگری است، نه اینکه چون امام هستند پس برترند.
    این خطایی است که بر منابر ما می‌گویند که: امام برتر از پیامبر است، پس علی بن ابی طالب (علیه السلام) برتر از ابراهیم (ع) است، خیر این خطاست! امام علی (علیه السلام) و همۀ اهل بیت (علیهم السلام) از حضرت ابراهیم (علیه السلام) برترند اما نه از آن جهت که صرفاً امام اند. علما و عرفای ما می‌گویند که هر امامی برتر از هر پیامبر و رسول نیست! آری، اگر یک فرد، مانند حضرت ابراهیم(ع) اگر مقام نبوت و امامت را داشت، کدام حیثیت در شخصیت او شریف‌تر و کامل‌تر و برتر است؟ پاسخ آن است که حیثیت امامت او برتر از بُعد نبوتش است.

    این مانند این است که فردی علم فقه و علم عقائد را می‌داند، یعنی فقه اصغر و فقه اکبر را، گفته می‌شود حیثیت علمش به توحید، شریفتر از حیثیت علمش به باب طهارت و نماز و روزه است؛ مسأله، حیثیت و ابعاد و ساحت های گوناگون در شخص واحد است .

    اصل چهارم
    اگر امامی از امامان، جانشین پیامبری از پیامبران گشت، امکان ندارد به هیچ گونه‌ای برتر از آن پیامبر باشد، چرا که وارث و جانشین و پیرو اوست، چگونه ممکن است که پیرو برتر از پیروی شده باشد؟!
    چرا این سخن را می‌گویم؟ چون یکی از اشکالات اهل سنت به ما این است که می‌گویند: شما معتقدید مقام امامت برتر از مقام نبوت است، لذا از دیدگاه شما امامان شما برتر از رسول الله (صلی الله علیه وآله) هستند! با اینکه ما این‌را نمی‌گوییم، البته ممکن است برخی از افراد بی سواد در منابر چنین بگویند و خود نفهمند، اما علمای ما چه می‌گویند؟ می‌گویند: اگر امام، پیرو و جانشین و وارث پیامبری شد – کما اینکه ما معتقدیم امامان (علیهم السلام) وارثان حضرت خاتم الانبیا (صلی الله علیه وآله) هستند – در نتیجه محال است که وارث و تابع، برتر از موروث و متبوع در این زمینه باشد.

    پس از اینکه این اصول چهارگانه آشکار گشت، اکنون باید بگوییم ما معتقدیم که امامان ما، حیثیت امامت را از رسول الله (صلی الله علیه وآله) به ارث بردند؛ چرا که ایشان حیثیت‌های متعددی چون نبوت و رسالت و خاتمیت و امامت را داشتند؛ حیثیت امامت شان، برتر از آن مراتب بود، یعنی مقامشان در امامت، برتر از مقام تمام پیامبران گذشته بود و امامان چه چیزی را به ارث بردند؟ نبوت را؟ خیر! رسالت را؟ خیر! خاتمیت را؟ خیر! بلکه امامت را به ارث بردند و چون امامتشان برتر بود، از این نظر برتر گشتند، چون وارثان امامی بودند که خود برتر از دیگران بود؛ دلیلش این است، نه اینکه چون امام است برتر است، بلکه چون ایشان وارثِ امامِ برتری بودند، در نتیجه برتر از دیگران خواهند بود. به عبارت دیگر، امامت رسول اکرم (ص) بالاترین امامت در میان امامت سایر انبیاء بود، اهل بیت (علیهم السلام) هم امامت رسول الله (ص) را از وی به ارث بردند، پس اولاً دارای بالاترین مقام از میان همۀ مقامات بودند؛ یعنی حائز مقام امامت بودند؛ و ثانیاً اینکه در همین مقام امامت هم، بالا ترین درجۀ آن که مختصّ رسول اکرم (ص) بود را به ارث بردند.

    این معنا را اگر می‌خواهید، به کتاب «مصباح الأنس» «محمد بن حمزه فناری» مراجعه نمایید، آن‌جا مجموعه‌ای از تعلیقات مهم از میرزا هاشم اشکوری و حضرت امام (ره) و سید محمد قمی و محمد رضا قمشه‌ای (ره) و استادمان، علامه حسن زاده آملی و دیگران آمده. در صفحه ۲۵ می‌گوید: «پس، از افق آن بیان، خورشیدِ رازِ پیشی جستن جانشینان محمدی، بر پیامبران گذشته، چه اولوالعزم و چه غیر آن، با درجات بسیار، طلوع نمود».

    برگرفته از: درس خارج فقه – مفاتیح عملیة الاستنباط الفقهی (۴۵۷) – ۹۳/۷/۸

    (بخش دوّم)

    معتقدم که اهل بیت (علیهم السلام) امام هستند، اما نه فقط به معنای امامت سیاسی که آن هم در جای خودش با دلایل محکم قابل اثبات است.

    بنده بارها این جمله را تکرار کردم، امامتی که دربارۀ امام علی و اهل بیتش (علیهم السلام) معتقدم، نه در غدیر نصب و نه در سقیفه غصب شد؛ چرا که آن یک امر وجودی تکوینی است و قابل جعل و سلب اعتباری نیست، آنچه در غدیر نصب گردید، امامت سیاسی اعتباری بود که ممکن است محقق گردد و یا محقق نگردد و آنچه در سقیفه سلب و غصب گردید این امامت سیاسی بود، نه آن امامت وجودی که وراثت حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین (صلی االه علیه وآله) است. ولایت تکوینی اهل بیت (علیهم السلام) و مقام وساطت فیض برای ایشان، یک امر وجودی و تکوینی است که خداوند متعال به ایشان عطا فرموده؛ لذا جز خدا در حیطۀ قدرتی هیچ کسی نیست که یکچنین مقامی را به کسی بدهد یا از او سلب کند.
    شما در زیارت امام حسین (علیه السلام) چه می‌خوانید؟ «سلام بر تو ای وارث آدم، برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح، پیامبر خدا» تا می‌رسید به «سلام بر تو ای وارث محمد، حبیب خدا، سلام بر تو اى وارث امیر مؤمنان ولىّ خدا» این کدام ارث است؟ آیا ارث سیاسی است؟ خیر! این مقاماتی است که تمام پیامبران داشتند و ایشان به ارث بردند.

    به همین دلیل معتقدم که ایشان، یعنی وارثان حضرت خاتم الانبیا و المرسلین (صلی االه علیه وآله) امامان دوازد‌گانۀ رشدیافته و هدایت کننده هستند؛ من معتقدم که این دوازده نفر برتر از تمام پیامبران و رسولان هستند، مگر حضرت خاتم (صلی االه علیه وآله) چرا که وارث و پیرو ایشان هستند، به همین دلیل خود او (ابن فناری در کتاب مصباح الانس) در حاشیه می‌گوید: «تقدّم پیامبران و رسولان بر ولی، مطلقاً و عموماً نیست»؛ یعنی این طور نیست که هر نبی ای بر هر ولی ای مقدم باشد، بلکه هر پیامبری بر ولی ‌ای که از اوصیاء و جانشینان و پیروان خود اوست برتر است، نه اینکه هر پیامبری از هر ولی ای – ولو وارث و ولیّ پیامبر دیگری باشد – به طور مطلق بالاتر باشد، آری از پیروانش برتر است، اما شرط نیست که هر پیامبری، برتر از وارثان دیگر پیامبران باشد؛ یعنی حضرت ابراهیم (ع) از پیروانش برتر است، اما برتر از وارثان حضرت خاتم الانبیا و المرسلین (صلی االه علیه وآله) که همانا امامان (علیهم السلام) باشند، نیست.

    این خلاصۀ اعتقاد بنده بود دربارۀ امامان اهل بیت (علیهم السلام) بود.

    • تاریخ : 2018/02/27
    • تعداد مشاهده : 2383

  • ویدیوهای ویژه