محضر مبارک حضرت آیت الله حیدری(دام ظله)؛
سلام علیکم،
ضرورت مطالعه آثار معظم له چیست؟
در جواب بیان می شود که:
سؤال مهمی که ممکن است دربارۀ آثار فراوان و متنوّع علامه حیدری به ذهن اهل تحقیق خطور کند این است که چه ضرورتی دارد – با وجود علمای دیگر که تعداد آن ها کم هم نیست – کتاب های آقای حیدری مورد مطالعه قرار گیرند؟! به عبارت دیگر، آثار ایشان دارای چه ویژگی های خاصّی است و چه نیازهایی را از ما بر طرف می کند تا به خاطر آن، روی کتاب هایشان وقت بگذاریم؟
در پاسخ باید گفت روش دین شناسی یا منطق فهم دین از دیدگاه ایشان، دارای ویژگی ها و امتیازاتی است که ایجاب می کند اهل علم – اعم از طلاب، دانشجویان و حتی عموم مردم – با اندیشه های وی آشنا شوند. در ذیل به برخی از این خصوصیات اشاره می کنیم.
ویژگی دوّم: طرح مبانی جدید و نظریات ابداعی
یکی دیگر از ویژگی های «روش دین شناسی» علامه حیدری، طرح مباحث، روش ها، رویکردها و مبانی جدید و قابل تأمّل – و بعضاً بر خلاف دیدگاه مشهور بین علما – در علوم مختلف اسلامی است؛ یعنی کسانی که درس های ایشان را استماع کنند و یا کتاب هایشان را مطالعه نمایند، حتماً با مسائل جدید و افق های نو در عرصه های گوناگون مواجه خواهند شد [۱].
لازم به ذکر است که برخی از این حرف های جدید آیت الله حیدری نیز در مواردی چالش برانگیز و اختلافی هم بوده و موافقان و مخالفانی را به وجود آورده است؛ لذا مطالعه کنندگان آثار وی نباید انتظار داشته باشند که آقای حیدری لزوماً سخنان و مبانی مسلّم و اجماعی بین سایر علما را مطرح کنند.
علامه حیدری، هم در فقه و اصول، هم در کلام و اعتقادات، هم در معرفت شناسی و فلسفه و عرفان، و هم در تفسیر و حدیث و رجال و غیره، برای خود صاحب مبنا هستند و برای اقوال مشهور میان علما، جایگاهی قائل نیستند، بلکه فقط و فقط روی دلیل و استدلال تمرکز می کنند؛ یعنی اگر یک قول مشهور، از پشتوانۀ استدلالی قوی برخوردار بود، قابل قبول است و چنانچه مبنای آن ضعیف بود، ارزشی نخواهد داشت، ولو چندین قرن مورد پذیرش علما بوده باشد!
کتاب های آیت الله حیدری به گونه ای نیست که اگر کسی آنها را بخواند، احساس کند فقط حرف دیگران در آنها تکرار می شود، بلکه خواننده پس از مدتی آرام آرام متوجّه می شود در آثار ایشان، مبانی و اصول نو و خاص مطرح می شود که یا دیگران بدان اشاره نکرده اند و یا اینکه اگر کسی از گذشتکان یا معاصرین بدان مطلب توجه داشته اند، این التفات آنها تنها در حدّ اجمالی و کلّی بوده است اما آیت الله حیدری آن مبنا را به تفصیل طرح نموده و ابعاد و زوایای گوناگون آن را به دقت مورد تدقیق و تبیین قرار داده به طوری که نهایتاً محصول کار علمی و اجتهادی وی، با آن مطلب اجمالی و اولیه، تفاوتی بنیادین یافته است.
به عنوان یک نمونه از سخنان نو و بدیع آیت الله حیدری، می توان به نظریۀ اصلاحی مهم ایشان با عنوان «اسلام محوریة القرآن» در مقابل «اسلام محوریة الحدیث» اشاره کرد. چکیدۀ این مبنای علمی که به نظر می رسد، به این شکل و با توجه به ساختار، مبانی، ابعاد و لوازم خاصّ خود، تا کنون از سوی کسی مطرح نشده، به شرح ذیل است:
همۀ معارف اسلامی – اعم از اعتقادات، اخلاقیات و مسائل فقهی – در درجۀ اول باید بر اساس ادلّه و مبانی قرآنی سامان یابند، و بحث از روایات باید در طول آیات قرآنی و به گونه ای هماهنگ با آنها مطرح شود، نه اینکه اصل و اساس علوم دینی و جهان بینی اسلامی بر پایۀ احادیث بنا شوند، و آیات قرآن در حاشیه قرار گیرند و صرفاً رجوعی سطحی و حداقلی به آن صورت گیرد!
در «اسلام القرآن»، آیات قرآنی اوّلین و مهمترین ملاک و معیار برای ارزیابی روایات و تشخیص درستی یا نادرستی آنهاست: «ما به این رویکرد باور داریم. قرآن محور و منبع اصلی در همۀ معارف دینی ما است بلکه اولین و آخرین منبع می باشد. در منظومۀ اندیشۀ اسلامی، هیچ چیزی نمی تواند برای ساختن و تبیین قواعد، بنیان ها و قوانین اساسی دینی، در برابر قرآن قرار بگیرد. و اما حدیث و سنت، در طول و سایۀ آن قرار می گیرند» (فقه العقیدة، ص ۱۱۳).
هر روایتی که با مبانی قرآنی ناسازگار باشد، کنار گذاشته می شود، اگر چه سند آن صحیح و متواتر بوده باشد! اما در «اسلام الحدیث»، به صرف اینکه روایتی در یکی از منابع روایی نقل شده باشد، مورد قبول واقع می گردد (بنا بر روش اخباریون)، و به فرض اینکه روی آن بررسی سندی و رجالی انجام شود و از صحّت سند آن اطمینان حاصل گردد (بنا بر شیوۀ غالب اصولیون)، با این وجود پیش از آنکه انطباق یا عدم انطباق آن روایت با اصول و خطوط کلّی قرآنی، به نحو اجتهادی مورد بحث قرآنی و تفسیری قرار گیرد، روایت مذکور تلقّی به قبول می گردد، حال آنکه در منطق «اسلام قرآن»، صِرف وثاقت راوی و اعتبار کتاب روایی، برای قبول روایات، کافی نیست! بلکه صرف نظر از اینکه سند حدیثِ مورد نظر صحیح باشد یا ضعیف، اوّل بر اساس یک روش خاص و تفسیری، به قرآن عرضه می شود، و چنانچه عدم مخالفت و یا موافقت آن با قرآن احراز شد، مورد استفاده، احتجاج و عمل قرار می گیرد. خود همین ارجاع دادن روایات به قرآن به منظور تشخیصِ تطابق یا عدم تطابق با آن نیز، کار ساده و پیش پا افتاده ای نیست، بلکه عملیاتی دشوار و فرایندوار است که منهج و منطق خود را می طلبد. آیت الله حیدری شیوه ای خاصّ برای تحقّق این مهم ابداع نموده اند که علاقه مندان می توانند آن را در کتاب «میزان تصحیح الموروث الروایی» مورد مطالعه قرار دهند.
خلاصه آنکه در «اسلام القرآن»، نقش اصلی و اساسی را آیات قرآنی ایفا می کنند و جهان بینی فرد مسلمان، عمدتاً متّخذ از مبانی و اصول قرآنی است، در عین اینکه از احادیث نیز در جای خود به بهترین شکل استفاده می شود. اما در «اسلام الحدیث»، غلبه با روایات است و این احادیث هستند که شاکلۀ اصلی نظام اعتقادی قائلان به آن را تشکیل می دهند.
باید افزود نهایتاً نتایج و نگرشی که از اسلامِ مبتنی بر قرآن حاصل می شود، بسیار متفاوت خواهد بود از شناخت و تصویری که از اسلامِ مبتنی بر روایات به دست می آید! هم در حوزۀ مسائل فقهی و عملی، و هم در زمینۀ مباحث فکری و اعتقادی.
پس ویژگی دوّم اندیشه و آثار آیت الله حیدری را می توان در جدید، خلاّقانه و ابتکاری بودنِ آنها دانست.
ادامه دارد…
پی نوشت:
۱) البته وقتی گفته می شود فلان عالم سخنی جدید گفته و مبنایی نو را بنا نهاده است، لزوماً به این معنا نیست که دیدگاه ابداعی آن شخص، صد درصد و از هر جهت جدید است و مطلقاً هیچکس در طول تاریخ اسلام هیچ اشاره ای به آن نداشته است! چرا که اصولاً فکر و اندیشه در خلأ متولّد نمی شود و هر کس هر نظریه ای را که مطرح می کند، ممکن است برخی از ابعاد و بخش های آن را از دیگران وام گرفته باشد، و همچنین امکان دارد سایرین هم قبلاً اشاره ای گذرا به وجوهی از آن نظریه نموده باشند، اما با این وجود، صاحب اصلی نظریه کسی است که مبانی، روش، لوازم و ابعاد آن را بیان نموده و با دلیل به اثبات رسانده و نهایتاً نظریه ای منسجم و کامل را ارائه داده باشد.