بایگانی مقالات

  • مقامات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

  • بسم الله الرحمن الرحیم

    مقامات پیامبر اکرم ” صلی الله علیه و آله و سلم”

    مجری: با عرض سلام و تسلیت به مناسبت رحلت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی “صلّی الله علیه و آله و سلم” و شهادت حضرت امام حسن مجتبی “علیه السلام” به همه ی مسلمانان جهان، مخصوصاً شما بینندگان عزیز.

     با سری جدید از برنامه مطارحات فی العقیدة در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم. موضوعی که در این دوره در مورد آن صحبت می کنیم، مقامات پیامبر اکرم “صلی الله علیه و آله و سلم” است.

    همچون فردا روزی، پیامبر اکرم “صلی الله علیه و آله و سلم” از این دنیا سفر خواهد کرد، اما پراکندگی عطر خوشش تا روز قیامت و بهشت جاویدان، باقی خواهد ماند. قصد داریم در این برنامه بوی خوش پیامبر و نور عالم گیر او را آشکار نماییم.

    خوش آمد عرض می کنم به میهمان عزیزمان؛ حضرت آیت الله سید کمال حیدری، در سری جدید از برنامه ی مطارحات فی العقیده.

    بدون مقدمه بفرمائید مهم ترین ویژگی این سری از برنامه که إن شاء الله از امشب شروع خواهیم کرد چیست؟

    حضرت آیت الله حیدری: أعوذ بالله السّمیع العلیم من الشّیطان الرجیم

    بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین. اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.

    در ابتدا از بینندگان عزیز عذر خواهی می کنم به دلیل وقفه ی پیش آمده در برنامه و از خداوند سبحان می خواهم که در این برنامه ما را در ادای مسؤولیت جدید موفق بدارد. برای روشن شدن منظور ما در این سری جدید، در ابتدا بایستی به دو نکته اشاره کنیم:

    اولا: بحث در مورد محورهای کلی این مباحث می باشد؛ بینندگان محترم به یاد دارند که در برنامه های گذشته، بحث اصلی درباره ی مسائل اختلافی بود؛ اینکه مثلا جریان بنی امیّه چه می گوید، مکتب ابن تیمیّة و طرفداران او چه می گویند، نظر علمای اهل سنت به صورت کلی چیست و سپس به صورت حاشیه ای به دیدگاه مکتب اهل بیت و مبانی و اصول ایشان می پرداختیم. این همان محور و چهارچوب کلی است که بحث های گذشته پیرامون آن بوده است. اما در این سری از برنامه می کوشیم تا محور کلی این مباحث، تأسیس مبانی و اصول در عقائد باشد. یعنی اعتقادات اساسی ما چیست که باید هر فرد مسلمان به آن معتقد باشد.

     البته پیرامون نظرات مختلف دیگر علمای مذاهب اسلامی در این موضوعات نیز خواهیم پرداخت.آیا طرفداران ابن تیمیه با آن دیدگاه ها موافقند؟ آیا اجماع یا اختلافی در مسائل وجود دارد یا خیر؟ آیا وحدتی بین مبانی عقیدتیِ وجود دارد یا اختلافات عقیدتی گسترده ای بین مسلمانان وجود دارد؟

    این همان مسأله ی اساسی است که معتقدم در مباحث اعتقادی بایستی به آن توجه کامل شود، یعنی همان گونه که در بسیاری از امور فرعی مسلمانان با هم اختلاف دارند، در مسائل عقائدی نیز با هم اختلاف دارند یا اتفاق نظر؟ گمان می کنم که از همین جا می توان مبانی تقریب مذاهب اسلامی را پایه گذاری کنیم.

    شما می دانید اگر بنا باشد بنیان های تقریب مذاهب بر پایه ی مسائل سیاسی و یا دیگر مسائل باشد، نتیجه مطلوب را نخواهد داد؛ به نظرم برای اینکه این مسائل نتیجه ی مطلوب را بدهد، لازم است که بر پایه ی مسائل اعقتادی و علمی   صحیح استوار باشد.

    مجری: در نتیجه کسانی که از جامعه ی اسلامی جدا هستند شناخته می شوند.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، همین طور است؛ این همان نکته ای است که می کوشم آن را تبیین کنم. به بیان دیگر بینندگان عزیز بعد از توضیحات من، متوجه خواهند شد که بحث اساسی این نیست که بخشی از مسلمانان شیعه هستند و بخش دیگر سنّی، بلکه خواهیم دید که در بسیاری از اصول اعتقادی، علمای شیعه و علمای اهل سنت با یکدیگر موافق هستند و همین طور مطالبی را که علمای شیعه با آن مخالفت کرده اند، علمای اهل تسنّن نیز با آن مخالفت کرده اند. و بحث ما ضرورتاً در مورد موضع گیری های علمای شیعه و علمای اهل تسنّن نیست. بلکه خواهیم دید که در شیعه هم، گاهی علما در موضوعی باهم اختلاف دارند و در موضوعی دیگر اتفاق نظر و این موضوع در علمای اهل تسنّن نیز هست، که عده ای موافق موضوعی و عده ای دیگر مخالف آن هستند.

    مجری: با جهت گیری های متفاوت و دیدگاه های مختلف.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، همین طور است. یعنی این مسائل، مانند مسائل ریاضی نیست که دارای حدّ و مرز مشخصی باشد که گروهی از شیعیان و گروهی اهل تسنّن باشند. این مسأله، مسأله ای ریشه ای است که بینندگان عزیز باید از الآن به آن توجه داشته باشند.

    تصور نشود که مبانی ای که مکتب اهل بیت به آن معتقد است هیچ موافقی در سطح بزرگان اهل سنت ندارد، این طور نیست. الآن در رسانه ها و به خصوص در شبکه ها و ماهواره ها تلاش می کنند که شیعه را در اصول اعتقادیش طوری تصویر کنند که آنها هیچ هماهنگی و اتفاق نظری با عالمان مسلمان ندارند.

    مجری: جدایی کامل از یکدیگر.

    حضرت آیت الله حیدری: احسنت. از جهت عقیدتی برای بیننده ی عزیز روشن خواهد شد که مسأله این گونه نیست، یعنی در بین شیعه آرائی وجود دارد که افرادی از بزرگان علمای اهل سنت با آن عقائد موافقند و همچنین مجموعه ای از مبانی عقیدتی وجود دارد که بزرگانی از مشاهیر اهل سنت به آنها معتقدند و در مکتب اهل بیت افرادی هستند که با آنها اتفاق نظر دارند و با روی خوش پذیرای اینگونه اتفاق نظر ها هستند. عزیزان من، مسأله این گونه که کاملا مشخص و با حدّ و مرز تعیین شده باشد، نیست؛ به این معنا که فلانی در این دایره هست و یا نیست، یا جزء دوستان است یا دشمنان، مطمئن باشید که مسأله این گونه نیست و در آینده روشن خواهد شد.

    مجری: اساساً مسأله دوستی و دشمنی نیست.

    حضرت آیت الله حیدری: این طور نیست که دو جناح سیاه و سفید وجود داشته باشد، و این همان مطلبی است که واقعا تلاش می کنم به اندازه ممکن برای بیننده ی عزیز در خلال این برنامه ها و این گفتگو و تبادل نظرها روشن شود.

       بنابراین، بر روی این نقاط، یعنی نقاط مشترک بین دو طرف، توقف خواهم کرد. البته ادعای اجماع بین دو گروه را ندارم، اجماع به طور کلی معنا ندارد. هر وقت فکر انسان در کار باشد این به آن معناست که اختلاف و تنوع در  وجود دارد. اجماع اصلا ممکن نیست. این گونه است که یک نظر سنی وجود دارد که موافقی از شیعه دارد و برعکس. اختلاف هایی هم وجود دارد، یعنی همان گونه که بین علمای شیعه و علمای اهل سنت اختلاف  وجود دارد، مثل آن اختلافات بین خود علمای شیعه وجود دارد و همین طور بین خود علمای اهل سنت. عزیزان من، توجه داشته باشید، این نقشه راهی است که دوست دارم بینندگان عزیز به آن توجه داشته باشند و این نقشه ای برای مرز بندی و صف بندی نیست.

    مجری برنامه: صف بندی مذهبی وجود ندارد۰

    حضرت آیت الله حیدری: نمی خواهم از این صف بندی تعبیر به صف بندی  مذهبی بکنم، می خواهم از آن به صف بندی عقائدی تعبیر کنم و بگویم که هیچ صف بنئی مذهبی ای وجود ندارد، عزیزان بیننده خواهند دید.  مثل مسائل جسم قائل شدن برای خداوند و یا در توحید توضیح می دهم. مکتب اهل بیت قائل به جسم بودن خداوند نیستند و بزرگان علمای اهل سنت نیز قائل به جسم بودن خدواند نیستند و در این مسأله مشکلی وجود ندارد، و همین طور در مسأله صحابه پیامبر، موافقانی با نظر ما وجود دارند، همچنین در مسأله مقامات مصطفی، و این همان چیزی است که قصد بازگشت به آن و توضیح آن را دارم. در آینده به طور کامل روشن خواهد شد که بسیاری از مبانی و اصولی که مکتب اهل بیت در مورد پیامبر، معتقد به آن است، افرادی از مشاهیر اهل سنت وجود دارند که با آن موافقند و شاید بعضی از آنها خود از مؤسسان این مبانی اند.

    مجری: و اضافاتی نیز بر آن دارند.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، خواهید دید که خود آن ها بر این مبانی اضافه می کنند، بنابراین، این محوری است که در این برنامه ها به آن پرداخته خواهد شد. بحث ما یک چار چوب تأسیسی و بنیادی خواهد داشت و نه یک چارچوب بنیادینِ مذهبی.

    مجری: چارچوبی اسلامی وفراگیر.

    حضرت آیت الله حیدری: محوری وسیع که برای هر کسی که در سایه قرآن باشد، برای هر کسی که زیر خیمه پیامبر اکرم باشد. چارچوبی که شامل هر کسی که خود را جزء امت پیامبر خاتم می داند، می شود. اگر فردی گفت که من از امت پیامبر هستم پس او مسلمان است و از امت پیامبراست و دیگر جایی برای تکفیرو قتل و انفجار وجود نخواهد داشت. همه این موارد باید از بین برود و وجود نداشته باشد. ما علیه این انحرافات عمومی صحبت خواهیم کرد. عزیزان این چیزی است که در خلال اصل دوم و امر دوم که به آن اشاره خواهم کرد روشن خواهد شد.در مورد این طرحی که به آن اشاره کردم، ممکن است فردی بگوید روشی که برای بحث انتخاب می کنید چه روشی است؟ آیا به کتبی استناد و تکیه می کنید که این جناح به آن تکیه کرده اند یا به کتاب ها و مصادر جدیدی که آن جناح به آن تکیه کرده اند، بر چه چیزی استناد خواهید کرد؟ بنابراین طالب روشی جدید هستند.

    مجری: برای این که روش بحث تا به حال  روش بررسی سند ها و روایات بود.

    حضرت آیت الله حیدری: باید بدانیم که در بحث های قبلی بحث بر محور این بود که آیا فلان سند صحیح است یا خیر؟ اگر سند صحیح بود به وسیله آن با دیگری بحث می کردیم. آن بحث روشی را می طلبید و ما بر اساس آن حرکت می  کردیم و آن را تأسیس کردیم و بنیان نهادیم و بیننده عزیز آنچه را در گذشته بر آن بودیم به خوبی می داند و این قضیه کاملا واضح است. اما در مقابل این محور جدید از بحث به چه چیز نیاز دارد؟ به روشی مخصوص به آن نیاز دارد. و این همان چیزی است که بارها و در همه ی بحث ها، کتاب ها، درس ها و سخنرانی ها به آن اشاره کرده ام و معتقدم که تا زمانی که روش مشخصی را اختیار نکرده باشیم نمی توانیم وارد هیچ بحث علمی ای شویم. نمی توانیم وارد بحث های اصول اعتقاد شویم، حتی نمی توانیم وارد بحث های فروع اعتقاد شویم. باید ببینیم که چه روشی را در مباحث پیش خواهیم گرفت و این امری اساسی و مهم است. در این بحث، روشی که در پیش خواهیم گرفت مبتنی بر نکات زیر است:

    نکته اول: به صورت مستقیم به قرآن مراجعه خواهیم کرد، قرآنی که اگر کسی ادعای اسلام دارد نمی تواند زیر سایه ی آن نباشد و قرآن است که مانند چتری ما را زیر سایه ی خود جمع می کند. قرآن، و تو چه می دانی که قرآن چیست؟ در هر بحث عقیدتی به قرآن مراجعه خواهیم کرد، اما باید توجه داشته باشیم، همان طور که با دلائل قطعی ثابت شد، قرآن بدون سنت قرآن نیست و همین طور سنت بدون قرآن، سنت نیست. وقتی از قرآن صحبت می کنم منظور، قرآن بدون سنت نیست و همین طور وقتی از سنت سخن به میان می آید منظور، سنت بدون قرآن نیست، هر دو جناح دچار خطای بزرگی در تفکر دینی شده اند، این دوگانگی عاقلانه نیست. چرا که اصل در معارف ما قرآن است، و سنت نیز توسط قرآن صریحا بیان شده است، خداوند متعال در قرآن می فرماید: «لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم»، اولین وظیفه پیامبر اکرم “صلی الله علیه و آله” تبیین قرآن است. قبلا گفتیم که فرق است میان بیان و تبیین، این مطلب را در کتاب منطق فهم قرآن به طور مفصل بیان کرده ایم، تبیین یعنی تفسیر، یعنی توضیح، یعنی تفصیل. لذاست که قرآن کریم صریحاً و به طور واضح بیان می کند و می گوید: «ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا»، اگر آنچه که پیامبر برای ما می آورد قرآن باشد دیگر نیاز به امر کردن به آن  ندارد چراکه عمل به قرآن واجب است، لذا فهمیده می شود که پیامبر آن چیزی را بیان می کند، که قرآن آن را بیان نکرده یا بیان می کند آن چیزی را که ما نمی توانیم از قرآن بفهمیم.

    مجری: پیامبر مانند مکمل است.

    حضرت آیت الله حیدری: احسنت بر شما، یقیناً همین طور است، قرآن می فرماید: «لتبیّن للناس ما نزل إلیهم» چرا؟ زیرا تمام آنچه او می گوید وحی است و از روی هوی و هوس سخن نمی گوید لذا قرآن می فرماید: «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» و در آیه ی دیگر می فرماید: «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول» قرآن إطاعت را تکرار می کند، و گفتیم که در این تکرار نکته علمی و تفسیری وجود دارد و نکته اش این است که امور متعدّدی است که باید اطاعت شود. بنابراین روشی که اتخاذ خواهیم کرد قرآن است اما نه قرآن بدون سنت، بلکه با نور افشانی و روشنگری سنت، که اگر سنت نبود ما به تنهایی قادر به فهم قرآن نبودیم.

    مجری: حضرت استاد، اگر روایات مختلفی  در فهم قرآن وارد شده بود، چه باید کرد؟

    حضرت آیت الله حیدری: این بحث همان مرحله دوم است، و آن این است که اگر نصوص و روایات برای فهم قرآن در بین مسلمین باهم اختلاف نداشت، که بسیار خوب و نور علی نور. اما اگر روایات باهم اختلاف داشتند، به طور مثال ما در اصول کافی روایاتی را به معنایی نقل کردیم و اهل سنت در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایاتی به معنای دیگر نقل کرده اند که در این حالت اختلاف بوجود می آید. اینجا سؤال این است که میزان و ملاک برای حل این مشکل چیست؟ جواب در اینجا نیز مراجعه به قرآن است.

    مجری: تا ببینیم کدام روایت با قرآن تناسب دارد.

    حضرت آیت الله حیدری: درود بر شما، پس آنچه که با کتاب خدا موافق بود قبول می کنیم و آنچه با کتاب خدا مخالف بود نمی پذریم.

    مجری: آن روایت را به دیوار می زنیم.

    حضرت آیت الله حیدری: روایتی که با قرآن مخالف  باشد ارزشی ندارد و حداقل می گوییم که علم این روایت نزد اهلش است، می گوییم این معنا با قرآن انسجام ندارد و شاید معنایی دارد که ما آن را نمی فهمیم. این مسأله ای اساسی است، پس اگر در قرآن چیزی برای تأیید یا رد یک روایات نیافتیم به سنتی که مورد اجماع و ثابت است مراجعه می کنیم. مسلمین در اصول باهم، هم نظرهستند، لذا روایات را بر سنت اجماعی و ثابت عرضه می کنیم.

    مجری: اگر اجماعی نیز وجود نداشت چه کنیم؟

    حضرت آیت الله حیدری: اگر واقعاً اجماعی نیز وجود نداشت، هر گروهی  نظر خاص خود را خواهد داشت؛ یعنی اگر نتوانستیم مشکل را حل کنیم ما نظر خود را خواهیم داشت و آن ها نیز نظر خود را، البته با حفظ مقدسات طرف دیگر و اهانت نکردن و دشنام ندادن به آنها، و همین طور ساقط نکردن و تکفیر نکردن مقدسات ایشان.

    مجری: نظرات در مقابل هم باقی می ماند.

    حضرت آیت الله حیدری: یک نظر من  که شما به آن احترام می گذاری و نظر شما که من به آن احترام می گذارم. بله، در هر دو نظر احتمال خطا نیز وجود دارد. این روشی است که دراین مباحث پی خواهیم گرفت. ممکن است سؤال شود که آیا بین علمای شیعه و سنی کسانی هستند که با این روش موافق باشند؟ آیا این روش را ما ابداع کرده ایم یا اینکه روش علمای مسلمین است؟ جواب می دهیم که مطمئن باشید که اگر به علمای گذشته ی مکتب اهل بیت بازگردیم و یا به علمای قدیم و جدید اهل سنت بازگردیم درمی یابیم که آنها نیز بر این روش پافشاری کرده اند. این دوگانگی مذهبی و عقیدتی که متأسفانه امروزه وجود دارد و چیزی که به آن بهار عربی می گویند شعله ور تر شده است، می بینیم که آثار آن شروع به ظاهر شدن در جامعه کرده است.

    مجری: با کمال احترام.

    حضرت آیت الله حیدری: حتما همین طور است، با کمال احترام می گوییم که نظر ما فلان چیز است. لکن این پدیده دوگانگی مذهبی و عقیدتی شروع به شناور شدن در سطح جامعه کرده است. عزیزان با ما همراه باشید در کتاب «تهذیب الأحکام» شیخ طوسی در شرح کتاب «مقنعة» شیخ مفید ، و می دانید که این کتاب از کتب اساسی نزد علمای شیعه یا یکی از کتاب های چهارگانه است. در مقدمه ی این کتاب آمده است: «مسأله مسأله، پیش خواهیم رفت و بر آن استدلال می کنیم»، سؤال این است که یا شیخ، چگونه استدلال خواهید کرد، ایشان می فرماید: « یا با استفاده از ظاهر قرآن»، پس بنابراین مرحله اول قرآن است و از قرآن شروع خواهیم کرد نه اینکه رجوع به اصول کافی، فروع کافی، بحارالانوار، یا صحیح بخاری یا صحیح مسلم یا مسند احمد بکنیم. اولا از قرآن «یا از سنتی که قطعی است شروع می کنیم، یا به اجماع مسلمین، در صورت وجود اجماع  مراجعه می کنیم» سنت قطعی در مقابل خبرهای واحد است که ظنّی است. توجه داشته باشید که این مطلبی که ذکر کردم، من نمی گویم، بلکه شیخ طوسی می گوید.

    مجری: بنابراین بازگشت به سنت داریم.

    آیت الله حیدری: چه سنّتی؟ همان طور که مکرراً گفتیم سنتی قابل استفاده است که صریح و صحیح و اجماعی باشد. «یا اینکه از اجماع مسلمین استفاده کنیم» اگر این هم نبود شیخ طوسی می فرماید: «اگر اجماع نیز وجود نداشت، به اجماع مذهب مراجعه می کنیم». به مکتب اهل بیت مراجعه می کنیم. آیا روش کار واضح شد یا خیر؟

    مجری: بله، روش واضح و روشن است.

    حضرت آیت الله حیدری: مطلبی که عرض شد در کتاب تهذیب آمده، جلد اول، دار صحف، دار التعارف للمطبوعات، مقدمه جزء اول، صفحه ۳.

    مورد دوم: کتاب «الإستبصار فیما اختلف من الأخبار» شیخ طوسی است، جلد اول، مقدمه، صفحه ۴۳. می گوید: «از روایات، بعضی موافق ظاهر قرآن است» چه روایتی را می پذیرید و چه روایتی را رد می کنید؟ می گوید: روایتی را که در آن قرائن وجود داشته باشد می پذیریم. اما قرائن چیست؟ می فرماید: قرینه این است که روایت منسجم با قرآن باشد به این معنا که اگر روایتی مخالف قرآن بود نمی پذیریم. « روایاتی نیز وجود دارد که موافق سنت قطعی است، و روایاتی نیز وجود دارد که موافق با اجماع مسلمین است». پس اول باید موافق قرآن باشد، اگر موافق با قرآن نبود به سنت قطعی رجوع می کنیم اگر سنت قطعی و اجماعی وجود داشت که هیچ، و الا هر کسی رأی و نظر خود را خواهد داشت.

    آیا عرضه کردن روایات بر کتاب و سنت نظر انحصاری شیعه است؟ خیر!

    دو عالم بزرگ از محققین معاصر، یعنی  دکتر بشّار عواد معروف و شیخ شعیب الأرنؤوط، در کتاب «تحریر تقریب التهذیب» ابن حجر عسقلانی. طبعا بینندگان عزیز می دانند که ما یک «تهذیب الکمال» داریم و این کتاب از حافظ مزّی متوفای ۷۴۲ به تحقیق دکتر بشّار عوّاد است و ۳۵ جلد دارد. ابن حجر عسقلانی این کتاب را خلاصه کرده، به نام «تهذیب التهذیب» که دارای ۵ جلد است، این کتاب نیز زیاد به نظر رسید و خلاصه شد و در یک جلد «تقریب التهذیب» نام گذاری شد. یعنی «تهذیب التهذیب» خلاصه «تهذیب الکمال فی اسماء الرجال» است و «تقریب التهذیب» (تقریب تهذیب التهذیب) خلاصه «تهذیب التهذیب» است. سپس این دو عالم یعنی دکتر بشّار و علامه شعیب الأرنئوط تعلیقه ای بر «تقریب التهذیب» و اضافاتی بر آن نوشتند که ۴ جلد است. و این کتابی که در دست من است جلد اول از این چهار جلد است. پس برای بیننده ی عزیز روشن شد که چرا اسم این کتاب «تحریر تقریب التهذیب» است. چرا که این کتاب تحریری است بر خلاصه ی خلاصه ی «تهذیب الکمالِ» حافظ مزّی. حال ببینیم این دو عالم چه می گویند. در مقدمه این کتاب در صفحه ۲۲ آمده است: «اگر روایتی به ما رسید»، نباید فقط از لحاظ سندی مورد بررسی قرار دهیم «بلکه باید آن را بر متون صحیحی که به منزله ی قواعد کلی است عرضه کنیم»  پس فقط به سند نمی نگریم، بلکه به متن نیز می نگریم. حال سؤال اینجاست که منظور از متنون صحیح چیست؟ می گوید: «قرآن کریم و آنچه از روایات که ثابت شده است» به عنوان متن است.

    مجری: یعنی همان نظریه ای که مطرح شد.

    حضرت آیت الله حیدری: عین نظریه ای که شیخ طوسی بیان کردند.

    یعنی اگر روایتی به دست ما رسید، به این معنا نیست که روایت حتماً صحیح است، حتی اگر از لحاظ سندی صحیح باشد. همچنین ممکن است که در متنش منکری باشد یا مطلب مردودی باشد و با قواعد علم حدیث سازگار نباشد؛ برای همین می گوید باید به قرآن و آن چه که از روایات ثابت شده است مراجعه کرد، به این معنا که روایت را بر قرآن عرضه می کنیم، اگر در قرآن نبود بر سنت اجماعی و قطعی عرضه می کنیم، «اگر با آن هماهنگی داشت، معتبر است» وگر نه معتبر نیست حتی اگر سندش صحیح باشد؛ بنابراین تا اینجا روشن شد که این روش از قدیم مورد توجه علما بوده است.

    ممکن است بگویید شما فقط همین یک نفر را ذکر کردید، می گوییم نظر علامه ألبانی را در «سلسلة الأحادیث الضعیفه و الموضوعة» ببینید.

    مجری: یکی از بزرگان علماء معاصر

    حضرت آیت الله حیدری: از بزرگان معاصر و کسی است که اصطلاحاً به وی امام بخاری در عصر ما می گویند: ایشان در کتاب «سلسلة الأحادیث الضعیفة و الموضوعة» ، جلد ۱۱، بخش دوم، ص ۷۸۹ به تشیّع اشاره می کند و می گوید: «اما نزد شیعیان، “نجاشی” فردی از روات را در کتابش ثقه و از اصحاب خودش بیان کرده است» علامه ألبانی در ادامه می گوید: این شخص نزد ما ثقه نیست اما نزد شیعیان ثقه است. خوب، حالا چه کنیم؟ ألبانی می گوید: «امروزه بعضی از معاصرین هستند که دعوت به تقریب بین شیعه و سنی می کنند و این قضیه به نظر من محال است». ببینید چه کسی این حرف را می زند؛ علامه ألبانی. چرا محال است؟ می گوید: « تقریب بین شیعه و سنی محال است، تا زمانی که بر سر قواعد علمی صحیح اتفاق نظر نکرده باشند قواعدی که نه سنی باشد و نه شیعی». ببینید دعوت به تقریب در گفتار علامه ای سلفی و معروف. در نتیجه برای ما روشن می شود که وقتی ما از سلفی ها سخن می گوییم تمام سلفی ها را در دایره ای واحد قرار نداده ایم.

    علامه ألبانی می گوید: اگر می خواهیم اختلافات را بین شیعه و سنی حل کنیم اوّلاً باید اصول مشترک مابین خود را مشخص کنیم که واقعاً اصل مهمی است.

    مجری: حرفی منطقی است.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، حرف کاملا منطقی است. و این همان چیزی است که ما نیز به آن دعوت می کنیم. الآن اگر کسی بخواهد در شبکه های ماهواره ای بحثی کند و معارف اسلامی را به مسلمانان معرفی کند، باید بر اساس این اصول اقدام کند. و من می خواهم دعوت علامه ألبانی را استجابت کنم و این اصول را به صورت تطبیقی در این برنامه استفاده کنم. بدین صورت که اصولی را قرار دهیم؛ بدون هیچ طرفداری ای از شیعیان یا اهل تسنّن. ممکن است که بگوید شما خود از علمای شیعه هستید چطور ممکن است بتوانید چنین کاری انجام دهید؟ می گویم ما در بین علمای مسلمین زمینه های گسترده ای داریم که مشترک مابین شیعه و سنّی است.

    مجری: قبل از اینکه شیعه باشم مسلمان هستم.

    حضرت آیت الله حیدری: واضح تر بگویم، تابع پیامبر “صلی الله علیه و آله” هستم. ممکن است بپرسید چرا از ایشان تبعیت می کنی؟ می گویم به خاطر اینکه ان شاء الله به عمق معنای این آیه شریفه برسم که می فرماید: «قل إن کنتم تحبّون الله فاتبعونی» (آل عمران: ۳۱). می خواهم تبعیت کننده ی پیامبر خاتم باشم، این روش من است.

    (پس از میان برنامه)

    مجری: با شما بینندگان عزیز هستیم با موضوع مقامات پیامبر اعظم “صلی الله علیه و آله و سلم”.

    حضرت آیت الله حیدری: ممکن است شما سؤال بکنید لازمه ی حرف شما این است که روایاتی که از کتب غیر مکتب اهل بیت به ما رسیده است را بپذیریم و همین طور آنها نیز روایاتی را که از مکتب اهل بیت رسیده است را بپذیرند. به عبارت واضح تر، اگر در سند روایتی شخص شیعی یافتند، آیا این روایت نزد آنها معتبر است یا خیر؟ و همین طور اگر در کتب حدیثی ما روایتی یافت شد که راوی حدیث شیعی نبود، آیا آن روایت نزد ما معتبر است یا خیر؟

    مجری: واقعاً مسئله ی مهمی است.

    حضرت آیت الله حیدری:بله، واقعاً مسئله ی مهمی است. امشب این مطلب را توضیح می دهم که آیا از علمای اهل سنت موافق این نظریه هستند یا خیر؟ به این معنا که اگر روایتی در کتب هایشان مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد، و کتب صحاحشان و سننشان و مسند هایشان و … و این روایت از لحاظ سندی به نظر خودشان صحیح بود، حال اگر یک راوی شیعی یا به عبارتی راوی شیعیِ غالی بود، آیا وجود این راوی باعث ضعف روایت می شود یا خیر؟

    مجری: با چشم پوشی از مضمون روایت؟

    حضرت آیت الله حیدری: بله، با چشم پوشی از مضمون. ما در بخش اول از مضمون روایت صحبت کردیم و الآن از سند می گوییم. ممکن است بگویید: چطور این سؤال را مطرح می کنید در حالی که اهل سنت اگر در سند یک روایتی راوی شیعه وجود داشته باشد، آن روایت را از اعتبار ساقط می کنند. بینندگان عزیز، مسأله این طور نیست.

    مجری: حداقل از لحاظ نظری این طور نیست.

    حضرت آیت الله حیدری: درود بر شما، از لحاظ نظری این طور نیست، آنها بر این مسئله تصریح می کنند؛ که شیعه بودن در وثاقت و عدالت و حفظ راوی مشکلی ایجاد نمی کند.

    مجری: گمان می کنم قبلاً نیز این مطلب را نقل کرده بودید.

    حضرت آیت الله حیدری: بدین معناست که اگر راوی شیعی، ضابط، ثقه و صادق باشد روایت را از او می پذیرند حتی اگر از جهت عقیدتی با او اختلاف داشته باشند و حتی ممکن است راویانی باشند که از جهت عقیدتی با آنها همگون هستند اما درنقل روایت ضعیف اند، دراین صورت آنها را مردود می دانند وثقه نمی دانند.

    مجری: ثقه نخواهد بود.

    حضرت آیت الله حیدری: ثقه نخواهد بود. پس توجه داشته باشید که این تطبیقی است بر اصل اولی که به آن اشاره کردم.

    مجری: بحث ثقه بودن راوی.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، ثقه بودن راوی ربطی به اعتقادات فرد ندارد و این مسئله نزد ما نیز همین طوراست. إن شاء الله درهفته ی آینده بیانات علمای شیعه رامی آورم.

    نزد علمای شیعه نیز چنین است می گویند که روای لازم است ثقه باشد و منظورشان از ثقه این است که ثقه، ضابط و صادق باشد اما عقیده اش هر عقیده ای می تواند باشد. لذا روایات را به سه دسته ی صحیح، حسن و موثق تقسیم  می کنند. یعنی روای از لحاظ عقیده برای ما فرق دارد ولی روایتش نزد ما صحیح است و می پذیریم، درحالی که ممکن است راوی شیعی را تضعیف کنیم. نمی دانم که روش روشن شده است یا خیر؟

    مجری: روش ها به هم نزدیک است.

    حضرت آیت الله حیدری: به هم نزدیک نیست بلکه باهم تطابق دارد.

    مسأله این گونه نیست که شخص راوی اگر شیعه باشد روایتش را می پذیریم و اگر نباشد نمی پذیریم، یا راوی اگر سنی بود روایتش مقبول است واگر نه، پذیرفته نیست. از اینجا لازم است در مورد راویانی صحبت کنیم که بین شیعه و اهل سنت مشترکند، ما به روایت این راویان استناد می کنیم چه از ما باشند و چه نباشند. این قضیه در مورد صحابی رسول اکرم واضح است، چرا که بعضی از صحابی و یا اکثریت آنها بعد از پیامبر با علی (علیه السلام) موافقت نکردند بلکه با جریان خلافت موافقت کردند. اما با این حال ما روایات آنها را می پذیریم؟ بله می پذیریم. ممکن است شما بگویید که این بحث، کاملاً نظری است، آیا شواهدی براین سخن دارید یاخیر؟ عزیزان، تلاش می کنم به اندازه ای که امشب وقت اجازه بدهد مواردی را ذکر کنم.

    از علمای معاصر شروع می کنم و همین طور بعضی از سخنان علمای گذشته را نیز ذکر خواهم کرد.

    مورد اول: علامه ألبانی در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة»، جلد چهارم، صفحه ۲۴۷، در مورد روایتی می گوید: « این اسنادش حسن است و راویانش همگی ثقه و رجال مسلم اند به جز أجلح که او پسر عبد الله بن حجیّة است، و همان طور که ذهبی در ضعفاء و حافظ مزّی در تقریب ذکر کرده اند، وی فردی صدوق است و هیچ عیبی در او نیست مگر اینکه وی شیعه است» سؤال این است که آیا این مسأله ضرری به روایت می رساند یا خیر؟ می گوید: «ولی این مسأله ضرری به روایت نمی رساند»

      مجری: به خاطر اینکه نام وی را در کتاب أحادیث صحیحه آورده است.

    آیت الله حیدری: و همچنین می گوید که اسناد روایت خوب است و می گوید شیعه بودن ضرری به روایت نمی رساند «چرا که در روایات و راویان مسأله اصلی صدق راوی است» و ربطی به ما ندارد که آیا از لحاظ عقیدتی با ما موافق است یا مخالف. این سیره ی مسلمانان است. به طور مثال شما وقتی در کشور هایی که به اسلام عقیده ندارند، به پزشک مراجعه می کنید آیا شرط می کنید که وی از لحاظ عقیده با شما اختلاف نداشته باشد؟ همین که به او اعتماد می کنید کافی است. «همان طور که حافظ در «شرح النخبة» می گوید».

    مورد دوم: موردی است که در همان کتاب، جلد اول، قسم دوم صفحه ۷۵۲، شماره حدیث ۳۹۶ آمده است. می گوید: «راویانش ثقه اند» گفتم: «تشیّع نزد محدثین ضرری به صحت روایت نمی رساند». ببینید این نظر شخصی نیست.

    مجری: بنابراین او به تنهایی به این مسأله اعتقاد نداشته است.

    حضرت آیت الله حیدری: این مسأله اجتهاد شخصی علامه ألبانی نیست. بزرگان از علماء و محققین اهل سنت می گویند: عقیده ضرری به نقل روایت راوی نمی رساند «چرا که مهم این است که راوی مسلمان، عادل و ضابط باشد». راوی نباید متوّهم و فراموش کار باشد، فریب کار نباشد و شرط عقیدتی در توثیق فرد نمی کند. «مذهبی غیر از مذهب اهل سنت، در نزد ایشان باعث جرح روایت نمی شود»

    مجری: نزد محدثان اهل سنت است؟

    حضرت آیت الله حیدری: بله همین طور است، نزد محدثان آنها این امر اشکالی ندارد «تا زمانی که راوی آنچه را که در دین ثابت و معلوم است را انکار نکرده»، عدالت و اطمینان به وثاقت وی خدشه دار نخواهد شد. اگر مثلاً یک راوی وجوب نماز را نفی کرد از دین خارج می شود؛ و این مسئله نزد علمای شیعه هم همین طور است یعنی اگر یک راوی شیعه ضروری دین را انکار بکند از دین خارج است و به او اعتماد نمی شود.

    مجری: عدالتش ساقط می شود.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، پس این  مسئله ای اتفاقی بین علمای شیعه و سنّی است. و این اتفاق نظر همان بحثی است که در ابتدای این برنامه به آن اشاره کردم، اینکه صف بندی ریاضی و محدود بین دو جناح نیست که بگوییم این شیعه است و آن سنّی. در مسائل اساسی این اختلاف و صف بندی وجود ندارد و من تعجب می کنم از کسانی که تلاش می کنند که این صف بندی را ایجاد بکنند، چه در سطح ماهواره هاو چه در سطح شبکه ها، چه در سطح نوشته ها و چه در سطح اهل سیاست و … بر تمام اینها یک علامت سؤال بزرگ قرار دهید که این علامت سؤال ناشی از جهل است، یا جاهل و یا مغرض، هر دو می خواهند تفرقه را میان امت ایجاد کنند.

    مجری: اگر به قبل از این دوران جدید مراجعه کنیم می بینیم که صف بندی ای وجود نداشته است.

    حضرت آیت الله حیدری: ببینید من عبارات یک سلفی را می خوانم، آیا در مورد سلفی بودن علامه ألبانی شکّی وجود دارد؟ آیا کسی در این مسأله شک دارد؟ این عباراتی که خواندم عبارات علامه ألبانی بود، بله، همان طور که برادر عزیزم فرمودند این در مقام بحث نظری است، اما اینکه در تطبیق نیز همین گونه عمل کرده اند بحث دیگری است.

    مجری: این بحث دیگری است.

    حضرت آیت الله حیدری: ممکن است ما نیز تطبیق نکرده باشیم، این بحث دیگری است، اکنون در مقام تطبیق نیستیم و فقط  می خواهیم روش بحث را بیان کنیم. ألبانی می گوید: «تا زمانی که ضروری دین را انکار نکرده، همان طور که حافظ إبن حجر در شرح النخبة گفته است. و این از انصاف محدثین و برخود عادلانه آنها با مخالفانشان است». بله، قطعاً این انصاف فقط برای اهل سنّت نیست بلکه شیعه نیز با اهل سنّت چنین برخورد می کنند، «به خصوص که این دو حدیث معنایش در صحیحین نیز آمده است».

    مورد سوم نیز در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» است، می خواهم ثابت کنم که این روش، روش علامه ألبانی بوده است و نه تنها کلامی که یک بار در جایی از کتاب گفته باشد. مورد سوم در جلد ۵، ص ۲۶۲، در ذیل روایت ۲۲۲۳ آمده، بعد از اینکه می گوید روایت صحیح است این گونه اضافه می کند: «سندش خوب است و روّاتش ثقه اند (تاجایی که می گوید) در کتاب تقریب (یعنی عسقلانی در کتابش چنین می گوید): فلانی صادق و شیعه است، حال اگر کسی بگوید که این راوی شیعه است و همین طور در روایتی که شاهد آورده شد نیز یک شیعه وجود داشت به نام جعفر بن سلیمان، آیا این مسأله ضرری به روایت نمی رساند تا از اعتبار ساقط شود؟ می گویم: هرگز این گونه نیست، چرا که ملاک در صحت روایت تنها صدق و حفظ است و مذهب راوی بین خود و خدای خود و اوست که محاسبه می کند». عزیزان إن شاء الله در آینده معنای شاهد و تابع و اعتبار را در روایات توضیح خواهم داد، البته الآن فرصت توضیح وجود ندارد. عزیزان، ما می توانیم نسبت به مذهب اشخاص بگوییم که مذهب شما باطل و اشتباه است اما نمی توانیم بگوییم که تواهل جهنم هستی. از کجا بدانیم؟ شاید خود ما اهل جهنم باشیم. باید در مقابل مردود دانستن دیگران و صف بندی عقیدتی و مذهبی ایستاد. و گمان می کنم که بیننده ی عزیز چه از اهل سنت و چه شیعه به خوبی می داند من چه می گویم، امروزه منطقه ی ما و بلکه جهان اسلام در آتش جنگ های مذهبی و طایفه ای می سوزد و این همان چیزی است که دشمنان این امت خواهان آن هستند و هر هزینه ای را در این راه می پردازند و شما می دانید که حدود دو دهه است به صورت جدّی برای ایجاد صف بندی طایفه ای تلاش می کنند. الآن دولت های مورد هجوم جلوی روی ما هستند، دولت هایی مثل تونس، لیبی، مصر و … .

    مجری: از مغرب در آفریقا تا پاکستان در آسیا.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، کشور هایی مثل پاکستان، افغانستان، عراق و الآن سوریه، در همه این کشورها نعره ها و فریادها و صیحه های ایجاد صف بندی مذهبی و عقیدتی به گوش می رسد وحتی مردم بخاطر این صف بندی ها باهم می جنگند. به همین دلیل است که به نظرم این روشی که ما در پیش گرفتیم از مهم ترین اصول و قواعدی است که بحث های آینده ی ما بر اساس آن خواهد بود. و گمان می کنم این مسؤولیت، مسؤولیتی تاریخی است که باید انجام شود و کسی فکر نکند که این مسئله، مسسئله ای فرعی و کوچک است، نه، بلکه قضیه ای اساسی است؛ در چنین موقعیتی است که امت اسلامی می تواند به راحتی به حیات خود ادامه دهد.

    وقت، بیشتر از این به من اجازه نمی دهد، الآن برای شما روایتی را میخوانم در تأیید مطالبی که گفتم «و همین کافی است که مؤلفین صحیحین (بخاری ومسلم) و غیر ایشان احادیث  بسیاری از راویان ثقات مخالفین خودشان مانند خوارج و شیعیان و غیره را در کتبشان آورده اند».

    مجری: این یک قاعده عمومی است.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، یک قاعده است ممکن که شما موافق آن نباشید؛ اشکالی ندارد ولی می خواهم بگویم این روش بخاری است و وقتی به سراغ کتب شیعی هم می رویم قاعده همینطور است که در کتبشان از بسیاری ازعلمای تسنن نقل روایات بسیاری نموده اند. «این مثال نزد ماست، ابن حبان این روایت را صحیح دانسته است و می گوید: هرچند  که در سندش جعفر آمده است و در کتاب «مشاهیر علماء الأمصار» او را از شیعیان و غالیان خوانده، بلکه ابن حبان در کتاب «ثقات»ش میگوید: جعفر نسبت به شیخین (ابوبکر و عمر) غضب داشته»، با همه این حالات او را در کتاب «الثقات» خودش آورده است.

    مجری: ولکن ثقه است.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، ولکن ثقه است. بیاییم این روش صحیح و عمیق را پیروی کنیم  تا به تقریب واقعی بین شیعه و سنی برسیم. این لفظ «تقریب» یک میراث تاریخی دارد که من نمی خواهم نزدیکش شوم، شاید کسی با لفظ تقریب مشکلی داشته و اکنون بگوید آقای حیدری تقریبی شد! خیر عزیزان! من کاری به الفاظ ندارم بلکه روش علمی مهم است که باید از آن پیروی نمود. ممکن است شما بگویید غیر از علامه البانی که گفته است؟ برویم سراغ متقدمین؛ «تهذیب الکمال فی أسماء الرجال» حافظ مِزّی – که صحیح آن می باشد- یا مَزّی -هما نطور که معروف شده است- که منطقه معروفی است .

    مجری: در شهر دمشق

    حضرت آیت الله حیدری: بله، به تحقیق وتصحیح دکتر بشّار عبّاد معروف، مؤسسه ی الرسالة، جلد ۱۰، صفحه ۴۱۴ : از شخصی نقل می کند که یحیی ابن معین که از بزرگان فن جرح و تعدیل است او را توثیق نموده است.

    مِزّی می گوید: «ابراهیم بن عبدلله بن الجنید از یحی بن معین نقل می کند: که اهل کوفه است، هیچ اشکالی ندارد و ثقه است»، به یحیی می گویند آن شخص شیعی است  این که تو می گویی او شیعه است در حالی که ثقه است و هیچ اشکالی ندارد، آیا تو میدانی او شیعه است یا نمی دانی؟ «به یحیی می گویند او شیعه است، او پاسخ می دهد: شیعه است و ثقه».

    چه کسی می گوید وقتی شیعه است ثقه نیست؟ و یا چه کسی می گوید شخص سنی است ثقه نیست؟ بله، در بعضی از مبانی اعتقادی اختلاف وجود دارد ولی چه اهمییتی دارد؟ این روش و سیره ی بزرگان از علمای گذشته و حال می باشد و در هفته ی آینده درمورد این مطلب بیشتر توضیح می دهم.

    مجری: إن شاء الله

    حضرت آیت الله حیدری: بسیار خوب، ببینید «به یحیی می گویند او شیعه است، او پاسخ می دهد: شیعه است و ثقه و قَدَری (معتزله) است و ثقه». هیچ اهمییتی متاسفانه تنگ نظری که در افکار برخی وجود دارد، به محض اینکه به شیعی گفته شود این سنی است، به سرعت او را رد می کنند و در مقابل تا به سنی گفته شود او شیعه است، او را رد می کنند. این صحیح نیست. باید به ثقه بودن و عادل بودن نگاه شود و راستگو بودن و فرقی نمی کند أشعری باشد یا معتزله، یا صوفی باشد و وحدت وجود را قبول داشته باشد یا سنی باشد، همین اهل تسنن هم دارای فرقه های بسیاری است.

    مجری: معتزلی، أشعری، صوفی

    حضرت آیت الله حیدری: معتزلی و أشعری و سلفی و حنبلی و وهابی و…

    مجری: تقسیمات فقهی، تقسیمات عقايدی.

    حضرت آیت الله حیدری: همان مسأله ای که علامة البانی به شکل واضح و روشن به آن اشاره نموده است باید قواعدی را ترسیم کرد که نه به این سمت باشد و نه به آن سمت.

    شاید بپرسید آیا افراد دیگری نیز این روش را قبول دارند؟ بله، افراد بسیاری هستند، مثلا کتاب «تحریر تقریب التهذیب»، به تحقیق دو نفر از علمای اهل تحقیق، دکتر بشّار عوّاد معروف و شیخ شعیب ارنوؤط، در مقدمه ی کتاب صفحات ۳۵ و ۳۶ می گوید: « جرح (ذمّ) مردود» موارد ذمّ راویان که قابل قبول نیست و موجب طعن برای ایشان نمی شود، «جرحی که به دلیل اختلاف در عقاید باشد»؛ یعنی آیا اختلاف در عقاید موجب این جرح باعث اسقاط راوی نمی شود.

    بسیار عجیب است؛ یعنی اگر من و شما در عقیده اختلاف داشتیم و مثلا شما سنی باشید و من شیعه یا اینکه شما  شیعی باشید و من سنی؛ آیا این موجب می شود که روایت از ارزش ساقط شود و ارزشی نداشته باشد؟ می گوید نه هرگز.   اختلاف در عقیده در جمع اهل سنت به معنی بدعت است اما این بدعت موجب ذم در راوی نمی شود و راوی ثقه است و روایت مورد قبول و معتبر است به یک شرط و آن اینکه این بدعت موجب کفر راوی نشود البته این مسأله در نزد  شیعیان نیز وجود دارد؛ یعنی اگر بدعت موجب کفر شود، روایت بی ارزش می شود.

    مجری: به نظرم این مطلبی است که همگان قبول دارند.

    حضرت آیت الله حیدری: واقعا همینطور است، مثال می زند: «مانند خوارج، شیعه، قدریه، مرجئه، جهمیه، معتزله، واقفیه و امثال ایشان، حافظ ابن حجر در کتاب النزهة می گوید: هرگونه بدعتی موجب کفر نیست» یعنی اینکه بدعتی پیش آمد، و شما آن را بدعت می دانید و دیگری آن را صحیح و شرعی می داند و اتفاقا می گویند سنت همین است. مثلا در مورد صلاة تراویح من می گویم بدعت و غلط است ولی شما آن را صحیح و معتبر می دانید. آیا این موجب می شود که راوی از ارزش بیفتد و ساقط شود؟ ابداً این طور نیست، یک استدلال منطقی می گوید: «چرا که هر گروهی می گوید طرف مخالف اهل بدعت است».

    مجری: این بخش اول استدلال.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، استدلال منطقی است. هر کس این ادّعا دارد و البته درآخرت مشخص می شود چه کسی صحیح می گوید.

    مجری: بله، مربوط به امر الهی می شود.

    حضرت آیت الله حیدری: امر الهی مشخص می کند که چه کسی صحیح می گوید. «هر گروهی مدعی است  که مخالفش اهل بدعت است» که امروزه شدیداً در رسانه های عمومی و شبکه های ماهواره ای به آن دامن می زنند و پافشاری می کنند؛ از شیعیان و تسنن.

    مجری: مبالغه ی در تکفیر دیگران.

    حضرت آیت الله حیدری: أحسنت، واقعاً بدون دلیل و بدون هیچ اساسی «مبالغه در تکفیر مخالفان؛ که اگر این روش پیش برود، جمیع مسلمانان کافر می شوند» و دیگر مسلمانی باقی نمی ماند. شیعیان دیگر مسلمانان را تکفیر کنند و دیگران نیز شیعیان را کافر بدانند. پس همگی کافر می شوند، آیا این منطق صحیح است؟ بایستی این روش را تغییر دهیم واین که دیگران و مخالفین خود را دائماً از دایره ی مسلمین بیرون بدانیم، باید این فکر را کنار بگذاریم، در نتیجه ما بشریم و گاهی اتفاق و گاهی اختلاف داریم.

    ببینید چه می گویند: «آن چه که باعث رد و تضعیف راوی می شود آن است که، منکر امری که متواتر و ضروری در دین باشد، شود». از همین جهت است که دکتر بشّار عوّاد معروف و شعیب ارنؤوط در مقدمه ی خود می گویند: «روش قدما در این بوده است که اکثر ایشان به بدعت راوی اهمیتی نمی دادند به شرط اینکه صادق و امین باشد»، این یک قاعده است.

    مجری: یعنی اگر به راوی بدعت گذار بگویند چه بسا امین و صادق باشد.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، «بخاری و مسلم در کتاب صحیح خودشان از بسیاری از کسانی که اهل بدعت هستند مثل خوارج و شیعیان و قدریّه و دیگران و دعاة مذهب نقل روایت کرده اند» یعنی علما و بزرگان مذاهب دیگر.

    کلام خود را با نقل روایتی که در «الجامع الصحیح» بخاری، تحقیق شعیب ارنئوط، چاپ مؤسّسه ی رساله، جلد ۵، شماره ی ۷۲۸۰، کتاب «الإعتصام» باب إقتداء نمودن به سنن پیامبر آمده است به پایان می رسانم وتوضیح آن إن شاء الله در هفته آینده. ، از أبی هریره نقل شده است که؛ پیامبر فرمودند:  «کلُّ اُمّتي یَدخُلونَ الجَنَّةَ إلّا مَن أبی»  (همه ی امّت من به بهشت می روند إلا کسی که نخواهد). واقعا پیامبر – و ما أرسَلناکَ إلّا رَحمَةً لِلعالَمین – است.

    «از رسول الله می پرسند: یا رسول الله، چه کسی إبا دارد از اینکه به بهشت رود؟» وآیا کسی هست که نخواهد به بهشت برود؟ حضرت می فرمایند: «کسی که از من اطاعت کند به بهشت می رود و هر کسی که عصیان کند به بهشت نمی رود». ممکن است شما بگویید این شخص نیز معتقد است که اطاعت خدا و رسولش را می کند، پس اهل بهشت است! بله اگر او معتقد باشد که این عمل اطاعت خدا و رسولش است ولی مخالفت نماید اهل دوزخ است اما اگر معتقد باشد اطاعت خداوند در مخالفت با آن است اهل بهشت می باشد.

    مجری: چون نظرش اینطور است اهل بهشت می باشد.

    حضرت آیت الله حیدری: چون اینطور فکر می کند به بهشت می رود و این یک اصل محکم است، اصل در امت پیامبر این است که همگی اهل بهشت باشند. آیا کسی که می تواند بگوید تو اهل بهشت هستی و دیگران اهل جهنم؟ یا اینکه این گروه اهل بهشت است و دیگر فرقه ها اهل جهنم. چه طور ممکن است؟ ممکن است بگویید پس ۷۲ فرقه می شود که فقط یک فرقه اهل بهشت و فرقه های دیگر اهل دوزخ هستند؟ این روایت قابل بحث است ولازم است که کاملاً مورد برّرسی قرار گیرد که مراد از فرقه ی اهل نجات در میان سایر فرقه های اسلامی چیست؟ ولی الآن می گویم حق هیچ یک از فرقه های اسلامی نیست که  دیگران را اهل دوزخ بداند چون با او مخالف هستند و فرقه ی نجات یافته فقط آن دسته ای است که من در آن هستم و به آن معتقدم. یک قاعده ای است که ما در بحث هایمان از ان پیروی می کنیم و از طرف مقابل نیز همین را انتظار داریم، و إن شاء الله  در برنامه های آینده نیز سایر قواعد را توضیح خواهم داد.

    مجری: خیلی متشکرم از مطالب خوبی که بیان کردید. احمد از مصر، بفرمائید.

    احمد: سلام علیکم.

    مجری: علیکم السلام و رحمة الله.

    حضرت آیت الله حیدری: علیکم السلام.

    احمد: خیلی خوشحالم که برنامه ی شما دوباره شروع شد، در ابتدا تسلیت می گویم به تمامی امّت اسلامی رحلت پیامبر اسلام “صلی الله علیه وآله” و فرزند ایشان امام حسن مجتبی علیه السلام. میخواهم مطلبی را بگویم؛ اینکه مثلا شما به پزشک مراجعه می کنید برای درمان، در این صورت تفاوتی نمی کند که او دارای چه عقیده ای است ولی در مسأله ی نقل روایت توسط یک شخص، جدای از اینکه او شخص راستگو و امینی است، ممکن است او عقائد خودش را در نقل روایت تأثیر بدهد و نقل روایت او متأثر از عقیده شان باشد؛ در این صورت چه می شود؟

    مجری: بسیار خوب، مطلب خیلی خوبی بود و در مورد بحث امشب.

    حضرت آیت الله حیدری: بله مطلب خیلی خوب و مهمی بود.

    مجری: متشکرم از احمد از کشور مصر.

    حضرت آیت الله حیدری: این اشکال که اگر شخص مسلمان نباشد، ولو اینکه صادق و ثقه و امین باشد، ولی وقتی روایت را نقل می کند ممکن است با تاثیرپذیری از عقاید خود آن را نقل کرده باشد. عزیزان! مانند همین کلام در مورد افراد باطل العقیده و اهل بدعت هم جاری است. وقتی روایتی را نقل می کند ممکن است با تاثیر از عقاید و افکار خود آن را نقل کرده باشد، چه بسا روایت گونه دیگری بوده. پس این اشکال همه جا وارد است. حال راه حلش چیست؟  این است که به سند اکتفا نکنیم، بلکه به مضمون روایت نیز توجه کنیم و بر قرآن کریم و سنت قطعی عرضه کنیم. این اشکال مشترک الورود است.

    مجری: مطلبی را اضافه کنم که قاعده ای بایستی برای پزشک باشد و قاعده ای برای روّات حدیث؛ ولی در تأثیر پذیری هردو مشترک هستند.

    حضرت آیت الله حیدری: همین طور است؛ در نقل روایت هر شخص أعم از اینکه معتزلی باشد یا قدریّه، از آراء و افکار مذهب خودش تأثیر می پذیرد.

    مجری: این یک مسأله ی عمومی است.

    حضرت آیت الله حیدری: بله، این یک اشکال عمومی است و مخصوص یک گروه خاص نیست.

    مجری: جنان از عراق.

    جنان: سلام علیکم.

    مجری: علیکم السلام.

    حضرت آیت الله حیدری: علیکم السلام.

    جنان: از برنامه ی شما متشکرم.

    مجری: بفرمائید.

    جنان: شما در جلسات سابق گفتید قاعده بر این است که طرف مخالف را به آنچه که معتقد به آن است ملزم نماییم، ولی اکنون روش دیگری را مطرح می کنید و آن اینکه یک راه و روش را انتخاب نماییم.

    مجری: متشکرم از تماس شما.

    حضرت آیت الله حیدری: این روشی که اکنون بیان کردم موجب بطلان روش پیشین نیست بلکه این دو جدای از یکدیگر است. روش سابق بر اساس احتجاج بود و قاعده «ألزموهم بما ألزموا به أنفسهم» بود و وقتی او حدیثی را صحیح بداند، ولو اینکه نزد ما باطل باشد، من می توانم با آن احتجاج کنم.

    اما اکنون موضوع بحث این است که مبانی عقیدتی تاسیس نماییم، فلذا احتجاج دیگر معنا ندارد و باید به دنبال مشترکات اعتقادی رفت.

    مجری: با تشکر از حضرت آیت الله سید کمال حیدری و شما بینندگان.

    • تاریخ : 2013/06/22
    • تعداد مشاهده : 1854

  • ویدیوهای ویژه