باید توجه داشت که:
اولاً برائت مساوی با لعن نیست؛ یعنی این گونه نیست که هر کس دیگران را لعن نکرد، اصلاً اهل برائت نباشد! چنانکه برخی جریان ها تلاش می کنند تا این طور نشان داده و برائن و لعن را لازم و ملزوم هم جلوه دهند.
ثانیاً فحش و ناسزا به هیچ وجه مصداق برائت نیست و کسانی که به بهانۀ تبرّی به مخالفان خود سخنان زشت و رکیک می گویند، نه تنها ثواب برائت را نمی برند بلکه فعلی حرام و خلاف اخلاق و عفت اسلامی انجام می دهند.
ثالثاً تبرّی مصادیق گوناگون دارد که یکی از آنها لعن است که حکم آن هم بسته به شرایط زمانی و مکانی متغیّر است؛ زیرا آنچه که مهم و غیر قابل چشم پوشی می باشد و باید همیشه محفوظ بماند، “اصل برائت” است و نه پافشاری روی یکی از مصادیق خاصّ آن که لعن باشد!
در شرایط مختلف باید از مصادیق و موارد گوناگون تبرّی بهره جست و نباید خود را به یکی از آنها محدود ساخت. ابراز برائت گاهی به لعن است، گاهی به جنگ و برخورد نظامی و گاهی به نقد و ابطال عالمانۀ مبانی فکری طرف مقابل و غیره.
بنابراین اصل برائت یک مطلب است و کیفیت ابراز آن و به کارگیری مصادیق مختلف آن با توجه به شرایط زمانی و مکانی مطلبی دیگر، که متأسفانه بسیاری از اهل علم و مردم بین این دو خلط می کنند!